خلاصه داستان قسمت ۳۹۰ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۳۹۰ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت میکند. خانوادهای که علیرغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختیهای زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی و خوبی را نشان میدهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun و …
قسمت ۳۹۰ سریال ترکی خواهران و برادران
گروگانگیرهای نباهت به آکیف زنگ میزنن و ازش پول میخوان تا نباهت را آزاد کنن او هل میکنه و به ثریا میگه. ثریا به آکیف میگه بهش بگو در صورتی کمکش میکنه که فلشو بهت بده آکیف خوشش میاد و میگه که چقدر باهوشی! سپس وقتی زنگ میرنن او همینو به نباهت میگه نباهت از اینکه تو اون وضعیت به فکر خودشه عصبی و کلافه میشه و قبول میکنه سپس میگه برو تو اتاقم از اونجا ۱ میلیون بردار بیار و جایگاه فلشو هم بهش میگه آکیف خوشحال میشه. آکیف به خانه نباهت میره و اونجا کیف و فلش را برمیداره و به محل قرار با گروگانگیرها میره تا پولو اونجا تحویلشون بده و نباهت را بگیره. یاسمین و تولگا تو ماشین در حال خیابان گردی هستن که یه زن باردار را کنار خیابان میبینن یاسمین میره پیشش که میبینه درد داره و سریعا سوار ماشینش میکنه و به تولگا میگه که سریع برو بیمارستان درد زایمان داره. آنها به سرعت به بیمارستان میرن و اونجا به شوهر اون زن هم خبر میدن. بچه به سلامتی به دنیا میاد و شوهر اون زدن از تولگا و یاسمین تشکر میکنه و خیلی خوشحاله و به یاسمین میگه اسمشو میزارم یاسمین به خاطرکار بزرگی که کردین واقعا ازتون ممنونم آنها بهش تبریک میگن و یاسمین خوشحال میشه.
فردای آن روز آیبیکه که شب در حال بافت ژاکت بوده و خوابش برده بیدار که میشه میبینه کامل بافته شده و خوشحال میشه وقتی ازشون میپرسه که کی بافته تمومش کرده آیتن میگه من دلم نیومد نصفه ولش کنم دیشب بافتم کامل بشه خوشگل شده؟ پسندیدیش؟ آیبیکه میگه خیلی قشنگ شده ممنونم ازتون سپس رابطه اش با آیتن خوب میشن. تو مدرسه برک با الیف حرف میزنه و میگه که پدرش واسشون نقشه کشیده بوده او میگه عادیه این کارها از بابای من برمیاد من که بهت هشدار داده بودم! سپس بعد از کمی حرف زدن یه نفر میره پیش الیف و میگه اوگولجان خورده تو انبار زمین او سریع میره پیشش که اوگولجان سورپرایزش میکنه و تولدشو تبریک میگه الیف اول عصبی میشه ولی بعد خوشحال میشه و تشکر میکنه. تو کلوب آکیف همان دو نفریو میبینه که نباهت را گروگان گرفته بودن و میره پیششون دعوا میکنه که ثریا ازش میخواد آروم باشه تا تعریف کنه سپس بهش میگه که اونا پس های امینه خانم هستن و به گفته اون رفتن این کارو کردن چون میخواسته فلشو از نباهت بگیره سپس اون پسرها پولهارو به آکیف برمیگردونه. بعد از رفتنشون آکیف میگه خوب نباهت دیده قیافه هاشونو میخواد بره شکایت کنه! ثریا میگه به اینجاش فکر نکرده بودم چیکار کنیم؟ آکیف میگه من درستش میکنم….