خلاصه داستان قسمت ۴۴ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست + عکس
شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۴۴ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست در این مطلب از سایت جدولیاب می باشید. تا آخر این مطلب همراه ما باشید. این مجموعه به کارگردانی امره کاباکوشاک (Emre Kabakuşak) و اینجی بالابانوغلو آهیسکا (İnci Balabanoğlu Ahıska) و به نویسندگی تونا کیگی و گولبیکه اوته ساخته شده است. بازیگرانی که در این سریال ترکی نقش آفرینی کردن عبارتنداز؛Hakan Yılmaz, Selen Soyder, Eylül Tumbar, Enes Koçak, Berat Yenilmez, Sema Çeyrekbasi, Yigit Kagan Yazici, Yonca Sahinbas, Serhan Onat, Yigit Kalkavan, Hivda Zizan Alp, Çagla Boz, Sait Genay.
قسمت ۴۴ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
نورالدین آلیزه را با خودش میبره و میگه فردا عروسیه دخترو باید از خونه پدرش ببرین دیگه سپس میرن. تو خونه نورالدین و اسماء به آلیزه میگه که چطوره امشب فیلم ببینیم؟ پاپ کورن هم درست میکنیم نظرت چیه؟ او قبول میکنه و میره تا لباساشو عوض کنه. تو کان به اتاق سرکان رفته و باهاش حرف میزنه و بهش بقچه ای که واسش آماده کرده بود از قدیم برای ازدواجشو بهش میده سپس بعد از کمی حرف زدن باهمدیگه آشتی میکنن و همدیگرو بغل میکنن. موقع خواب سرکان به آلیزه زنگ میزنه و ازش تشکر میکنه برای اومدنش به زندگیش و بعد از کمی حرف های عاشقانه آلیزه میگه من دیگه خوابم میاد برم بخوابم تا فردا زودتر برسه. بعد از قطع تماس به بهاء زنگ میزنه و بهش میگه بهار چیکار کردی؟ همه چیز روبه راهه؟ بهاء میگه همه چیز مرتبه فردا فیلمی که دادیو رو پرده سفید پخش میکنم. فردای آن روز سرکان با بهاء و آلپ به آرایشگاه رفتن و شروع میکنن به حاضر شدن. آرایشگر اومده خونه نورالدین و در حال آرایش کردن آلیزه هستش او به خاطر استرس از آرایشش ایراد میگیره و در آخر آماده میشه. همگی از دیدنش جا خوردن و میگن خیلی خوشگل شدی سپس آلیزه اسم دوستاشو کف کفشش مینویسه اسماء میگه من نمیخوام اما وقتی بچه ها به گرفتن لایو سرشون گرمه اسمشو زیر کفش آلیزه مینویسه که صنم میبینه و میخنده.
سرکان و بهاء با آلپ به طرف خانه آلیزه راهی میشن و وقتی همگی میرسن شروع میکنن به طبل و دهل زدن و آنها میرقصن. آلیزه استرسش زیاد شده و پایین میرن و نورالدین با دیدنش شوکه میشه و بهش اطمینان میده که هرجاییو که ببینه اونو میبینه و همیشه پیشش و پشتشه آنها همدیگرو بغل میکنن و باهمدیگه بیرون میرن. همگی باهم میرقصن و سپس کارناوال عروس به طرف هتل راهی میشه. وقتی میرسن پذیرایی میشن و مهمونها کم کم از راه میرسن. وکیل عادل به اونجا میاد و به سراپ برخورد میکنه که نوشیدنیش میریزه رو لباسش و باهاش دعوا میکنه که عادل از اون حسابی خوشش اومده و تو یه نگاه عاشقش میشه. مراسم شروع شده، آلیزه و سرکان شروع میکنن به رقصیدن. بهاء فیلمو رو پرده پخش میکنه که آلیزه تو فیلم میگه بله مهمون های عزیز به این روز بزرگ و شادمون خوش اومدین….