خلاصه داستان قسمت ۴۵ سریال ترکی یاقوت کبود + تصویر

در این مطلب از بخش فرهنگ و هنر در سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۴۵ سریال ترکی یاقوت کبود را برایتان قرار داده ایم با ما همراه باشید. سریال ترکی یاقوت کبود (Safir) با بازی ایلهان شن و اوزگه یاعیز جدیدترین سریال شبکه ATV ترکیه است. سمیح باعجی کارگردانی این سریال را برعهده دارد. این سریال ترکی از سریال‌های جدید ۲۰۲۳ در ژانر عاشقانه و خانوادگی است. سمیه باغچی کارگردانی سریال را بر عهده دارد. این سریال به داستان ناپدید شدن خانواده گولسوی در جاده‌های خطرناک پر از آزمون‌های شور، اشتیاق، انتقام و قلدری می‌پردازد که یک شبه تغییر می‌کند.ایهان شن، اوزگه یاعیز، بوراک برکای آک‌گول، ایپک توزجواوغلو و… از بازیگران سریال یاقوت کبود هستند. آتش گولسوی با بازی ایلهان، فرایه ییلماز با بازی اوزگه، یامان گولسوی با بازی بوراک نیز کاراکترهای اصلی سریال می‌باشند.

قسمت ۴۵ سریال ترکی یاقوت کبود
قسمت ۴۵ سریال ترکی یاقوت کبود

قسمت ۴۵ سریال ترکی یاقوت کبود

آتش شروع میکنه به کتک زدن بورا. بورا بهش میگه حال یامان چطوره؟ آتش اسلحه را میزاره رو سرش و میگه تو کی باشی که اسم داداشمو به زبونت بیاری؟ سپس ازش میخواد دیگه اسم برادرهاش و فرایه را به زبونش نیاره! سپس دستاشو میبنده و سوار ماشینش میکنن و از اونجا میرن به طرف شرکت. اونجا آتش به وورال زنگ میزنه و میگه حرفامون نصفه نیمه موند بیا شرکت حرف بزنیم. آلینا تو خونه با دیدن هازال به طرفش حمله میکنه که بعد از کمی دعوا کردن با همدیگه هازال که میفهمه فرایه تو بیمارستانه به جمیله میگه به زودی دست تو هم رو میشه چیزی نمونده و سریعا میره به طرف بیمارستان که آلینا با کلافگی به مادرش میگه این دختر چی میگفت؟ راست میگفت؟ جمیله با درماندگی میگه من هرکاری کردم برای صلاح تو بود و میره آلینا با کلافگی با خودش میگه تو چیکار کردی مامان؟ وورال به انبار شرکت میرسه و وقتی میبینه بورا دستاش بسته ست به طرفش میدوعه که اوکان از پشت درو میبنده و به طرفشون اسلحه میگیره سپس اسلحه هاشونو ازشون میگیره. آتش میگه میخوام خود بورا همه چیزو تعریف کنه سپس از همان شبی که مزاحمت واسه فرایه درست کرده بود تعریف میکنه. در آخر آتش از وورال میخواد تا دست بدن بهم و هردوشون اتفاق هایی که افتاده را فراموش کنن وگرنه تا وقتیکه یکیشون بمیره جنگشون ادامه داره وورال قبول میکنه و دست میده.

اوکان و آتش باهم به بیمارستان پیش فرایه میرن که یامان با دیدن آتش میگه او با چه رویی اومدی اینجا؟ آتش میگه ببخشید؟ یامان میگه اگه اینه الان حالش مقصرش تویی! آتش میگه من تا الان یه کلمه هم ازش نپرسیدم که چی شده تا بهش فشار نیارم سپس بعد از کمی کل کل و بحث کردن از اونجا میره. بعد از چند دقیقه فرایه چشماشو باز میکنه که یامان سریعا به دکتر خبر میده. دکتر بهشون میگه که خداروشکر وضعیت هوشیاریش خوبه یامان میره پیشش و به فرایه میگه ناراحت نباش عزیزم حال جفتتون خوبه فرایه ازش به خاطر نجات جون خودشو بچه شون تشکر میکنه. آلینا موقع خواب پیامی از بورا دریافت میکنه که بهش گفته چطوری خوشگله؟ آلینا لبخند میزنه. سپس از خونه بیرون میزنه تا با بورا کمی وقت بگذرونه. صبح فردا یامان رفته برای فرایه صبحانه خریده و براش میبره که او با دیدن یامان صداش میزنه و همدیگرو بغل میکنن. آلینا صبح کنار بورا از خواب بیدار میشه و بهش میگه دیشب کار اشتباهی کردیم اصلا یادم نمیاد چیشد! نباید به کسی چیزی بگی وگرنه منو میکشن! سپس لباساشو میپوشه و میره خونه که شرمین میبینتش و میگه این موقع صبح از کجا میای؟ او میگه رفته بودم پیاده روی شرمین میگه آره با این لباسا؟ و پوزخند میزنه و میگه به زودی گندش درمیاد!….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکیه یاقوت کبود + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا