خلاصه داستان قسمت ۴۶ سریال ترکی زندگی شاهانه من + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۴۶ سریال ترکی زندگی شاهانه من را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم همراه ما باشید. سریال زندگی شاهانه من به کارگردانی چاغری بایراک و نویسندگی مریچ آسمی در سال ۲۰۲۳ در ترکیه تولید شده است. هلال آلتینبیلک، اونور تونا و ییگیت اوزشنر بازیگران شناخته شده این سریال هستند. این سریال، پر از رمز و راز، روایتگر داستان شوکه کننده شبنم است. شبنم با مشکلات بزرگی به دنیا آمده است و سخت کوشیده است تا آن ها را پشت سر بگذارد و هر آنچه لازم است را برای این کار انجام دهد اکنون او سعی می کند از زندگی خلافکارانه گذشته خود خلاص شود.
قسمت ۴۶ سریال ترکی زندگی شاهانه من
ملیسا و آیسل فیلمو به بورا نشون میدن و او میگه سریعتر بفرستین واسم برم دادگاه. اونور میره به خونه ای که دمیر اونجاست و باهم حرف میزنن. اونور به خاطر رفتارش معذرت میخواد که دمیر میگه خوب حق داری یهو همچین چیزی فهمیدی و فکر میکردی دوست پسر مادرتم! اونور باهاش حرف میزنه و میگه چرا الان اومدی بعد از این همه سال؟ دمیر میگه بازم نمیخواستم بیام ولی تو خیلی فشار آوردی بهم اونور پیشنهاد میده که بره همونجایی که بوده این همه سال ولی نگران حق و حقوقش نباشه دمیر میگه نمیتونی جایگاهتو تقسیم کنی نه؟ و ازش میخواد از اونجا بره. مسعود به مناسبت ولنتاین دوتا بلیط سینما گرفته و شبنم را سورپرایز میکنه و میگه ۱۰ سالی دیر کردیم ولی قابل قبوله شبنم خوشحال میشه. آیسل میره پیش مادر مسعود و درباره روانی بودن شبنم حرف میزنه و فیلمو نشون میده او میگه من چیکار میتونم بکنم؟ او میگه هرکاری که نوه هام پیش خودم بیان! شبنم و مسعود وقتی از سینما بیرون میان دنیز به شبنم زنگ میزنه و میگه فیلمارو آقا بورا به قاضی نشون داده باید برین بیمارستان واسه معاینه اگه هم نرین حضانت داده میشه به طرف مقابل او عصبی میشه و حرص میخوره. دمیر داره میره از خونه که آیسل میره و بعد از کمی حرف زدن ازش میخواد جایی نره وایسه.
مسعود پیش مادرش رفته و از اونجایی که خبر نداره آیسل رفته پیشش ازش میخواد قبل از اومدن گوموشجوها پیشش به شبنم کمک کنه. آیسل با دمیر رفتن به خانه خودش و اونجا اونور با دیدن دمیر جا میخوره آیسل میگه از این به بعد اینجا با من زندگی میکنه مثل یه خانواده زیر یه سقف اونور جا خورده. شبنم با مسعود و دنیز رفته به بیمارستان روانی ها برای معاینه. او حسابی استرس داره و میره سرویس بهداشتی که اونجا دوباره توهم نیازیو میزنه نیازی بهش میگه که به اعصابت مسلط باش وقتی بهم فکر میکنی میام سراغت نفس عمیق بکش و به چیزهای دیگه فکر کن. شبنم میره داخل و دکتر باهاش شروع میکنه به حرف زدن و شبنم استرس میگیره و دوباره نیازیو میبینه دکتر متوجه رفتارهای غیرعادیش میشه. سپس یادش میاد مادر مسعود که استادشه ازش خواسته بود گزارشی رد کنه که بستری بشه. آیسل به دنیز زنگ میزنه و میپرسه چیشد قضیه؟ مسعود حرفای دنیزو گوش میده و میفهمه که واسه آیسل کار میکرده. دکتر برای شبنم بستری شدن و تحت درمان قرار گرفتن تجویز میکنه….