خلاصه داستان قسمت ۵۸ سریال ترکی پناهم ده + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران این سریال خلاصه داستان قسمت ۵۸ سریال ترکی پناهم ده را قرار داده ایم. همراه ما باشید. سریال ترکی مرا پنهان کن (Sakla Beni) محصول سال ۲۰۲۳ شبکه استار تی وی به کارگردانی «ندیم گوج» و نویسندگی «هدیه گلشاهین» و «نرگس اوتلو اوغلو آکوغلو» است. اسامی بازیگران این سریال عبارتند از؛ آسوده کالبک، جمره بایسل، اوراز کایگیلار اوغلو، نیلوفر آچیکالین، جیدا دوونجی، سوینچ اربولاک، کامیل گولر، سنای گورلر، سیلا کورکماز، تامر لوونت، نیزام نامیدار، ادیپ سانر، سرا توکدمیر، آجلیا دورویم ییلهان.
قسمت ۵۸ سریال ترکی پناهم ده
ناز به خونه مته رفته تا اونجا باهم حرف بزنن آنها باهم کمی حرف میزنن و ناز بهش میگه که تو واقعا منو دوست داری؟ مته میگه من همیشه دوست داشتم ناز میگه ولی نه مثل عشق درسته؟ من همیشه به ازدواج با تو فکر میکردم ولی فکر نمیکردم ازدواج اینجوری باشه اصلا ذوق و اشتیاقو تو چشمات نمیدیدم! حتی واسه بچه دار شدنمون! قدیر بیشتر از تو خوشحال بود و ذوق میکرد! حتی یکبار وقتی ماجرای اینیجلارو فهمیدم که دختر داییمه حالم بد بود منو برد به یه سیسمونی فروشی تا حالمو عوض کنه نمیدونی چجوری دور و برشو نگاه میکرد انگار بچه اون بود! مته بهش میگه بابت حسی که بهت دادم معذرت میخوام و باهم تصمیم میگیرن که از هم جدا بشن. اینیجلا با قدیر رفته کافه تا باهم حرف بزنن. قدیر بهش میگه که اوایل با خودم میگفتم که من همچین شانسی ندارم که دختری مثل تورو بدست بیارم همون اول میگفتم به مامانم که یه چیزی این وسط هست! ولی حالا همه چیزو فهمیدم دیگه و بهش میگه که میخوام برگردم دوزچه اینیجلا ازش معذرت میخواد و میگه باهم دوستیم دیگه؟ قدیر میگه آره دوستیم.
ناز به خانه میره که مادرش مبره پیشش و میگه چیشد؟ مشکلو حل کردین؟ ناز میگه حرف منو نمیفهمی؟ میگم میخوایم طلاق بگیریم چه حل کردن مشکلی آخه!؟ فیلیس شروع میکنه باهاش سر و کله زدن و بهش میگه یعنی چ\ی آخه؟ و میخواد منصرفش کنه که ناز کلافه میشه و میگه بس کن انقدر دخالت نکن تو زندگیم فیلیس میگه میکنم ناز با کلافگی از اونجا میره که فیلیس دنبالش میوفته وقتی میره تو اتاقش کیفشو برداره بره میبینه تانسو به عزت پیام داده که شب بیا هتل باید تصمیم بگیریم من ۱۰۰٪ میرم خواستی بیای باهام بیای! فیلیس بهم میریزه و به جای رفتن دنبال ناز میره تو آشپزخانه و میشینه فکر میکنه. ناز به هتل پیش قدیر میره و باهاش درد و دل میکنه که از قدیر میخواد شاهد طلاقش بشه او قبول میکنه که ناز تو بغلش گریه میکنه مادر قدیر همان موقع میاد و با دیدن اونا میگه اینجا چخبره؟ بعد از کمی بحث کردن که ناز چرا اینجاست میره تو اتاقش و به فیلیس پیام میده که بیا دخترتو جمع کن و لوکیشن میفرسته که فیلیس با کلافگی راه میوفته…
