خلاصه داستان قسمت ۶۰ سریال ترکی پناهم ده + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران این سریال خلاصه داستان قسمت ۶۰ سریال ترکی پناهم ده را قرار داده ایم. همراه ما باشید. سریال ترکی مرا پنهان کن (Sakla Beni) محصول سال ۲۰۲۳ شبکه استار تی وی به کارگردانی «ندیم گوج» و نویسندگی «هدیه گلشاهین» و «نرگس اوتلو اوغلو آکوغلو» است. اسامی بازیگران این سریال عبارتند از؛ آسوده کالبک، جمره بایسل، اوراز کایگیلار اوغلو، نیلوفر آچیکالین، جیدا دوونجی، سوینچ اربولاک، کامیل گولر، سنای گورلر، سیلا کورکماز، تامر لوونت، نیزام نامیدار، ادیپ سانر، سرا توکدمیر، آجلیا دورویم ییلهان.
قسمت ۶۰ سریال ترکی پناهم ده
فیلیس با عزت دعوا میکنه سر خیانتی که کرده عزت با دلایلی سعی داره حقو به خودش بده و میگه تو نمیذاشتی که من احساس مرد بودن بکنم اصلاً منو مرد خودت نمیدیدی! سپس آنها با همدیگه بحث میکنند و فیلیس بهش میگه حداقل میرفتی با کسی بهم خیانت میکردی که نمیشناختیمش! و در آخر ازش میخواد که از اون خونه بره بیرون دعوای آنها را بقیه میشنوند و هاتف به اونجا میره و میگه باز چه خبره؟ چرا تو همش دوست داری دعوا کنی و سر یه نفر داد بزنی؟ حالا رسیده نوبت به عزت! این بیچاره که همیشه حقو میده به تو و چیزی نمیگه! چیکارش داری؟ هاتف وقتی میفهمه که به عزت گفته از خونه بره بیرون مخالفت میکنه و میگه تو هیچ جایی نمیری. ناز از راه میرسه و با دیدن اوضاع با مامانش دعوا میکنه که چرا دوباره گیر داده به پدرش سپس به اتاق میره تا جلوی پدرشو بگیره اما موفق نمیشه عزت بهش میگه که اینو بدون خیلی دوست دارم و خودتو دخالت نده این دفعه حق با مادرته ما مشکلمونو حل میکنیم و از اونجا میره. اینجیلا میره تا ناز را دلداری بده که ناز به خاطر اینکه او شاهد طلاقش نشد ازش دلخوره و حاضر نیست باهاش حرف بزنه. قدیر با مادرش به دوزجه برگشتن که او اصلاً حالش خوب نیست و مدام یاد ناز میافتد و مدام تو فکرشه.
ناز به مته زنگ میزنه و میگه ازت یه کمک میخوام میخوام یه مدت تنها باشم برم ساپانجا تو هم برو به خونه خودت و دور از چشم باش که فکر کنن با همدیگه رفتیم او قبول میکنه. ضیا میره تا برگ طلاقو به عفیفه بده که امضاش کنه فخری از اینکه دوباره داره میره پیش اون زن و دنبال کارهای طلاقشه به هم میریزه و باهاش دعوا میکنه او بهش میگه دیگه حوصله حسادت کردنای تو رو ندارم و از اونجا میخواد بره که فخری میگه اگه بری پیش اون زن برگشتی دیگه من تو این خونه نیستم او بدون اعتنا کردن از خونه میره. فخری وسایلشو جمع میکنه و از خونه بیرون میزنه گلتن سعی میکنه جلوشو بگیره اما موفق نمیشه. ناز به دل جاده زده تا به سمت ساپانجا بره اما خروجی ساپانجا را رد میکنه و جلوتر با تابلوی دوزجه روبرو میشه او تصمیم میگیره یکباره به طرف دوزجه بره.
ناز بنزین ماشینش تموم میشه و کنار جاده میمونه. قدیر رفته ترشی بگیره که یاد ناز میفته و بهش زنگ میزنه وقتی ازش میپرسه کجاست ناز بهش میگه که کنار جاده نزدیک ورودی دوزجه موندم بنزین تموم کردم قدیر بهش میگه سوار ماشین شو و درو ببند تا بیام و راهی میشه به سمت ناز. وقتی بهش میرسه او را سوار ماشینش میکنه و میگه به بچهها میگم ماشینتو بیان بردارن قدیر مادرش زنگ میزنه که ناز ازش میخواد تا دردسر درست نشده منو بزار هتل. از طرفی اینجیلا و مته تو خونه مته در حال شام خوردنن که فخری بهش زنگ میزنه و میگه از خونه زدم بیرون شنیدم با ناز رفتی ساپانجا اشکالی نداره من تو خونت بمونم؟ مته ناچاراً قبول میکنه و میگه باشه ولی منتظر زنگم باش که بهت بگم کی راه بیفتی سمت خونم فخری قبول میکنه. آنها سریعا میز شام را جمع میکنن و همه چیزو سر جاش میذارن تا از خونه بیرون بزنن….