خلاصه داستان قسمت ۶۴ سریال ترکی پناهم ده + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران این سریال خلاصه داستان قسمت ۶۴ سریال ترکی پناهم ده را قرار داده ایم. همراه ما باشید. سریال ترکی مرا پنهان کن (Sakla Beni) محصول سال ۲۰۲۳ شبکه استار تی وی به کارگردانی «ندیم گوج» و نویسندگی «هدیه گلشاهین» و «نرگس اوتلو اوغلو آکوغلو» است. اسامی بازیگران این سریال عبارتند از؛ آسوده کالبک، جمره بایسل، اوراز کایگیلار اوغلو، نیلوفر آچیکالین، جیدا دوونجی، سوینچ اربولاک، کامیل گولر، سنای گورلر، سیلا کورکماز، تامر لوونت، نیزام نامیدار، ادیپ سانر، سرا توکدمیر، آجلیا دورویم ییلهان.
قسمت ۶۴ سریال ترکی پناهم ده
ناز وقتی به اونجا میره میگه اینجا چخبره؟ چرا جای همیشگی قرار نذاشتیم؟ او میگه اینجا ماله دوستمه اومده بودم بهش سر بزنم دیدم که مدیر روابط عمومی میخواد منم گفتم تورو معرفی کنم ناز جا میخوره و با اینکه باور نکرده میگه همینجوری تصادفی؟ غدیر میگه آره خیلی باحاله نه؟ ناز خیره شده بهش که غدیر میگه اومدم دیدم داره با یه نفر دیگه حرف میزنه ولی قبولش نکرد منم گفتم سریع بیای باهاش حرف بزنی ببینی چطور میشه. ناز با دوست غدیر حرف میزنه و در آخر استخدام میشه ناز خوشحال میشه و میگه از همین الان کارمو شروع میکنم سپس میره واسه رستوران کمی خرید کنه. اوزان رفته خونه مته که میبینه اینجیلا هم اونجاست و با دیدنش جا میخوره و میگه اینجایی توهم؟ ناز کجاست؟ اینجیلا میگه نمیدونم مته میگه هرچی زنگ زدیم برنداشت اسنسجلا هم نگران شد اومد اینجا آوران هرچی به ناز زنگ میزنه میبینه جواب نمیده. ضیاء سر قرار با عفیفه رفته که اونجا عفیفه درباره خواسته اینیجلا باهاش حرف میزنه که ضیاء یاد حرف های گولتن میوفته و بهش میگه عفیفه میترسه و جا خورده و میگه خیلی بد میشه اگه همه بشنون! و فکر میکنن ببینن چیکار میتونن بکنن. عفیفه از اونجا میره خونه هاتف تا باهاش حرف بزنه که وقتی با هاتف میخواد حرف بزنه بلکین از راه میرسه و به هاتف میگه کمی حرف بزنیم؟
آنها تو اتاق کار هاتف حرف میزنن و بلکین کلا حلقه رو پس میده و از هم جدا میشن و همدیگرو بغل و خداحافظی میکنن. وقتی بلکین تو سالن میشینه فیلیس میره پیشش و دلداریش میده و میگه فکر نمیکردم از این خبر ناراحت بشم سپس او هم باهاش درد و دل میکنه و میگه که عزت با تانسو بهم خیانت کرده بلکین جا میخوره و میگه امکان نداره اما وقتی رفتارهای اخبار پدرش با تانسورو یادش میاد میگه که پس درسته و بهم میریزه. ناز عکسی از خودش برای اوزان و مته و اینجیلا میفرسته و خبر مشغول شدنش تو کارو میده که اونا جا میخورن و خوشحال میشن. ناز رفته کلی خرید کرده برای رستوران که صاحب رستوران با دیدن فاکتور جا خورده و به غدیر نگاه میکنه او دوستشو آروم میکنه و میگه به چشم یه سرمایه گذاری بهش نگاه کن. ناز همه رو مجبور کرده که کروات بزنن، اکثر پرسنل اونجا که مرد هستن با مدیریت ناز کلافه شدن. یکی از اونا وقتی میشنوه که غدیر با صاحب کارشون داره حرف میزنه میشنوه که غدیر حتی حقوق نازو میده که جا میخوره….