خلاصه داستان قسمت ۶۹ سریال ترکی زندگی شاهانه من + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۶۹ سریال ترکی زندگی شاهانه من را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم همراه ما باشید. سریال زندگی شاهانه من به کارگردانی چاغری بایراک و نویسندگی مریچ آسمی در سال ۲۰۲۳ در ترکیه تولید شده است. هلال آلتینبیلک، اونور تونا و ییگیت اوزشنر بازیگران شناخته شده این سریال هستند. این سریال، پر از رمز و راز، روایتگر داستان شوکه  کننده شبنم است. شبنم با مشکلات بزرگی به دنیا آمده است و سخت کوشیده است تا آن ها را پشت سر بگذارد و هر آنچه لازم است را برای این کار انجام دهد اکنون او سعی می کند از زندگی خلافکارانه گذشته خود خلاص شود.

قسمت ۶۹ سریال ترکی زندگی شاهانه من
قسمت ۶۹ سریال ترکی زندگی شاهانه من

قسمت ۶۹ سریال ترکی زندگی شاهانه من

شبنم ماجرای ماجد و تهدید کردنشو میگه که به خاطر اینه که ما همدیگرو میبینیم و سعی میکنه قضیه رو بپیچونه که مسعود چیزی نفهمه. ازطرفی اونور میره با آیسل بحث میکنه که چرا ماجدو باز راه داده خونه وقتی میاد منو تهدید میکنه! سپس بهش میگه که پسرتون با دیدم قرار مخفیانه میزاره آیسل خوشحال میشه که خبری از پسرش شده و بعد از رفتن اونور اونا میرن مانژه سراغ دیدم تا ازش بپرسن چی به چیه او ماجرارو میگه بهشون. از طرفی پیامی برای مسعود میره و فیلم اونور و شبنم که در حال دفن کردن دمیر هستند را واسش فرستادن او جا میخوره و از شبنم توضیح میخواد شبنم همه چیزو تعریف میکنه و میگه من نکردم فقط ازم کمک خواست! مسعود عصبی سده و میره سراغ دمیر تو خونه آیسل. اونجا با اونور دعوا میکنه و ازش میپرسه که چرا شبنمو وارد بازیاش کرده تو چطور میتونی پای شبنمو وسط بکشی؟

اونور واسش تعریف میکنه و میگه من نمیزارم بلایی سر شبنم بیاد پامون به کلانتری برسه من همه چیزو میگم مسعود میگه دیر یا زود همه میفهمن! یه باج گیر افتاده دنبالتون میفهمین؟ تا کی میخواین بهش پول بدین؟ من الان زنگ میزنم به ییلماز تا بیاد این ماجرا بسته بشه و زنگ میزنه و میگه با چند نفر بیا باید یکیو دستگیر کنی بیا خونه آیسل گوموشجو. اونور کلافه میشه از اینکه به ییلماز زنگ زده همان موقع شبنم میاد و اونور بهش میگه که زنگ زد به ییلماز تا بیاد شبنم کلافه میشه و میگه منم تو دردسر میوفتم! تو اون فیلم منم هستم! نمیخوام بچه هام تو این سن همچین چیزهایی درباره مادر و پدرشون بشنون! مسعود وقتی میبینه شبنم هم نمیخواسته فعلا پلیس مداخله کنه وقتی ییلماز میاد بهش گزارش گم شدن دمیرو میده آیسل و ماجد از راه میرسن و میگن چخبره اینجا؟ پلیس واسه چیه؟ آیسل وقتی میفهمه درباره پرونده دمیر هست به اونور میگه کار تو بود؟ بالاخره گفتی؟

ماجد و آیسل برای دادن اظهاراتشون به کلانتری میرن اونجا ییلدریم میگه که پسرتون مرتکب جرم شده و الان فراریه ماجد میگه از کجا معلوم؟ شاید بلایی سرش آوردن! ییلدریم میگه همه چیز در حال تحقیقه. اونور و ملیسا رفتن به سونوگرافی برای تشخیص جنسیت که میفهمن دختره. شبنم رفته خونه مسعود و باهم درباره این موضوع حرف میزنن مسعود ازش میخواد باهاش ازداج کنه شبنم قبول میکنه اونا رو کاناپه در حال حرف زدنن که تا صبح همونجا میخوابن. آخرشب الیف مخفیانه میره خونه مسعود که اونارو رو کاناپه میبینه و بهم میریزه که با رژ رو آینه مینویسه که واستون آرزوی خوشبختی دارم و میره. صبح اونا نوشته رو میخونن که شبنم میگه این دیگه با من میدونم چیکارش کنم. ملیسا تو خیابون در حال قدم زدنه که احمد جلوشو میگیره و میگه بریم یکم حرف بزنیم؟ درباره مسعود الیف قبول میکنه…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی زندگی شاهانه من + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا