خلاصه داستان قسمت ۷۰ سریال ترکی یاقوت کبود + تصویر
در این مطلب از بخش فرهنگ و هنر در سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۷۰ سریال ترکی یاقوت کبود را برایتان قرار داده ایم با ما همراه باشید. سریال ترکی یاقوت کبود (Safir) با بازی ایلهان شن و اوزگه یاعیز جدیدترین سریال شبکه ATV ترکیه است. سمیح باعجی کارگردانی این سریال را برعهده دارد. این سریال ترکی از سریالهای جدید ۲۰۲۳ در ژانر عاشقانه و خانوادگی است. سمیه باغچی کارگردانی سریال را بر عهده دارد. این سریال به داستان ناپدید شدن خانواده گولسوی در جادههای خطرناک پر از آزمونهای شور، اشتیاق، انتقام و قلدری میپردازد که یک شبه تغییر میکند.ایهان شن، اوزگه یاعیز، بوراک برکای آکگول، ایپک توزجواوغلو و… از بازیگران سریال یاقوت کبود هستند. آتش گولسوی با بازی ایلهان، فرایه ییلماز با بازی اوزگه، یامان گولسوی با بازی بوراک نیز کاراکترهای اصلی سریال میباشند.
قسمت ۷۰ سریال ترکی یاقوت کبود
فرایه همونجوری که تو بغل یامان هستش به حرف های آتش فکر میکنه و گریه میکنه سپس وقتی دستشو تو دست یامان نمیزاره او کلافه میشه و میگه چیشده؟ تو چرا یهو هستی و یهو نیستی؟ این کارات حال منو بدتر میکنه! و ازش میخواد بره و میگه میخوام تنها باشم. فرایه میره و آلینا که اونارو از دور میبینه و میفهمه یامان اونو پس زده خوشحال میشه میره قهوه میریزه و میره پیش یامان. فرایه به خودش میگه نه نمیتونم و میخواد برگرده پیش یامان که میبینه آلینا پیشش نشسته و پشیمون میشه و از دور اونارو میبینه و گریه میکنه و میره. آتش میره خونه پیش باده و باهم حرف میزنن درباره زندگی جدید آتش به عنوان باکرجی. سپس آتش میگه که تصمیمات مربوط به تو را هم به من واگذار کرده وورال باده با خنده میگه یعنی از خودم اراده ای ندارم نه؟ آتش میگه نه من تو کارهات دخالت نمیکنم هرچی هم که بخوای میدم بهت، حقتو نمیخورم خیالت راحت باشه اصلا چک سفید امضاء میدم هرچقدر خواستی بنویس و برو هرجا که میخوای زندگی کن. یاده میگه من جایی نمیرم اینجا بزرگ شدم میخوام همینجا بمونم خاطراتم با بابا همینجا بوده! آتش میگه باشه تا هروقت خواستی بمون باده میپرسه تو چیکار میکنی؟ آتش میگه من همینجا میمونم باده خوشحال میشه. فردای آن روز عمر و یامان دوباره سر آتش باهم دعوا میکنن.
یامان میخواد بره که با فرایه روبرو میشه و باهاش حرف میرنه که همان موقع آتش از راه میرسه و یامان میپرسه تو اینجا چیکار میکنی؟ او میگه اومدم دیدن خانواده ام و دوباره باهم بحث میکنن و یامان میخواد بهش حمله کنه که جلوشو میگیرن. سر میز صبحانه آتش به عمر تبریک میگه برای ازدواجش با شرمین و سپس عمر با آتش و اوکان درباره شرکت حرف میزنن آتش میگه اطلاعاتو بفرست واسم که کی گذاشته مصادره خونه رو حلش کنیم اوکان خوشحال میشه و عمر میگه به عنوان قرص ازتون میگیرم او قبول میکنه. موقع رفتنش جمیله جلوشو میگیره و ازش میخواد برای بگه آلینا که برادر زاده اش میشه کاری کنه آتش میگه باشه ولی تو به عنوان قاتل اون پدر اون بچه حسابت جداست! و بعد از زدن حرفاش از اونجا میره. فرایه را آتش میبینه و بهش میگه بازم دیشب با یامان بودی هر روز که دیر بیای داغون تر شدنشو میبینی تا فردا وقت داری بیای خونه من و میره. یامان رفته به دفتر کسی که خونه آنها را برای مصادره گذاشته بود و ازش میپرسه قرار بود مهلت بدین چرا مأمور فرستادین؟ او میگه کار من نیست بدهیتونو یکی خرید یامان میگه کی؟ او میره تا ببینه پرونده رو. آتش به یه نفر زنگ میزنه و میگه بقیه ی بدهی های گولسوی هارو با اسامی مخالفت بگیر ازشون….