خلاصه داستان قسمت ۷۴ سریال ترکی پناهم ده + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران این سریال خلاصه داستان قسمت ۷۴ ترکی پناهم ده را قرار داده ایم. همراه ما باشید. سریال ترکی مرا پنهان کن (Sakla Beni) محصول سال ۲۰۲۳ شبکه استار تی وی به کارگردانی «ندیم گوج» و نویسندگی «هدیه گلشاهین» و «نرگس اوتلو اوغلو آکوغلو» است. اسامی بازیگران این سریال عبارتند از؛ آسوده کالبک، جمره بایسل، اوراز کایگیلار اوغلو، نیلوفر آچیکالین، جیدا دوونجی، سوینچ اربولاک، کامیل گولر، سنای گورلر، سیلا کورکماز، تامر لوونت، نیزام نامیدار، ادیپ سانر، سرا توکدمیر، آجلیا دورویم ییلهان.
قسمت ۷۴ سریال ترکی پناهم ده
سر میز شام همه جمع شدن. حین صرف غذا ناز بلند میشه و از علاقه ای که بین او و غدیر هست میگه که همه جا میخورن و پشت بندش غدیر بلند میشه و دست ناز را میگیره و به احساسشون اعتراف میکنن و بهشون میگه در آخر که من نازو دوست دارم ولی نمیتونم بدون اجازه شما ببرمش پس انقدر منتظر میمونم تا شما بهم اجازه شو بدین و نظرتونو جلب کنم ضیاء و هاتف اول مخالفت میکنن سپس در آخر میگن که نمره ما دهه و همگی تشویقشون میکنن و تبریک میگن به این جسارت ناز و غدیر خوشحال میشن از اینکه همه باهاشون موافقن. ۱ سال گذشته و مته با اینجیلا ازدواج کرده و تو خونه خودشونن اینجیلا داره تمرین میکنه که چجوری به مته خبر بارداریشو بده وقتی مته میرسه او بهش میگه یه سورپرایز دارم واست و میخواد بارداریشو بگه که زنگ در خانه به صدا در میاد و وقتی میره میبینه ناز اومده با چشمان گریان که بهش میگه غدیر داره بهم خیانت میکنه اینجیلا میگه بره داخل تا باهم حرف بزنن.
او شروع میکنه به تعریف کردن و میگه اوایل فکر کردم شاید به خاطر هورمونامه ولی این اواخر خیلی بدتر شده و میگه که مدام گوشیش زنگ میخوره و پنهانی جواب میده. ۸ ساعت قبل، عفیفه و گولتن و بلگین اومده به مزون لباس عروس اینیجلا و اونجا بلگین میخواد لباس عروس انتخاب کنه چون عروسیش نزدیکه اونجا کمی اینیجلا حالش بد میشه که به اصرار عفیفه و گولتن میره تست بارداری میگیره و به اونا خبر بارداریشو میده و میخواد که کسی نفهمه که خودش به مته بگه. یوکسل و فیلیس سر دیزاین جشن بیبی شاور بچه باهم بحث میکنن فیلیس میخواد سفارش گیفت بده که یوکسل میگه نمیخواد خودمو وسایلشو خریدم درست میکنیم و همگی میشینن سر میز و گیفت آماده میکنن. ماه به اینجیلا زنگ میزنه و او بهش میگه که بیاد خونه یه سر چون باید باهم حرف بزنن اول اینیجلا به طرف خانه میره….