خلاصه داستان قسمت ۸ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست + عکس

شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۸ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست در این مطلب از سایت جدولیاب می باشید. تا آخر این مطلب همراه ما باشید. این مجموعه به کارگردانی امره کاباکوشاک (Emre Kabakuşak) و اینجی بالابانوغلو آهیسکا (İnci Balabanoğlu Ahıska) و به نویسندگی تونا کیگی و گولبیکه اوته ساخته شده است. بازیگرانی که در این سریال ترکی نقش آفرینی کردن عبارتنداز؛Hakan Yılmaz, Selen Soyder, Eylül Tumbar, Enes Koçak, Berat Yenilmez, Sema Çeyrekbasi, Yigit Kagan Yazici, Yonca Sahinbas, Serhan Onat, Yigit Kalkavan, Hivda Zizan Alp, Çagla Boz, Sait Genay.

قسمت ۸ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۸ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۸ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

نورالدین به سرکان میگه بریم حرف بزنیم سپس ازش میپرسه که چرا همچین کاری کردین؟ سرکان گردن میگیره و میگه آلیزه بی گناهه تقصیر من بود نورالدین میگه این کار دیگه زیاده روی بوده! من گفتم تو روی آلیزه تاثیر میزاری تا از این بچه ننه بودن و لوس بودن دربیاد و مثل تو بشه ولی انگار تو داری شبیه اون میشی! اینو چیکار کنم دیگه؟ بعد از چند دقیقه آلیزه با عجله داخل اتاق میاد و به نورالدین میگه باباجون سرکانو سرزنش نکن مقصر من بودم اون بی گناهه همش تقصیر من بود اگه قراره کسی سرزنش و تنبیه بشه اون منم نه سرکان نورالدین از این رفتار آلیزه جا میخوره و به سرکان میگه چیشد؟ این الان گفت مقصر منم؟ اونا شوکه شدن و نورالدین از این حس مسئولیت پذیری آلیزه خوشحال میشه و تغییر توش میبینه. سراپ پیش اسما رفته و میگه باهم حرف بزنیم او میگه که میخواد ازدواج آلیزه و سرکان را بهم بزنه و از اسما میخواد کمکش کنه چون اون هم با این کار موافقه. بچه ها تو حیاط هتل نشستن که آلپ یکدفعه میره پیششون و میگه میدونین چیشده؟ من الان دستیار صنم خانم شدم! آنها خوشحال میشن و میگن یعنی تو هم دیگه اینجایی! و بهم با طعنه میگن اگه آلیزه بفهمه نور علی نور میشه. سراپ بعد از کمی حرف زدن با اسما و یکی کردن راهشون میرن خونه سرکان اینا. وقتی خانواده سرکان اونارو باهم میبینن شوکه میشن و جا میخورن سراپ ادعا میکنه که با اسما رابطه خوبی داره و با هم رفیق شدن سپس به حیاط پشتی میرن.

اونجا اسما بهش میگه فکر نکنم باور کرده باشن! سراپ بهش میگه باید کاری کنیم که باور کنن. آنها باهم میرن به آرایشگاهی که بهار اونجاست اما بهار تو سالن نبوده. پدربزرگ سراپ اونارو تعقیب میکنه تا بفهمه ماجرا چیه.  آلیزه و دمیر پسر استاد نرگس تو آسانسور هستن که یکدفعه گیر میکنه. دمیر که فوبیا داره و از طرفی آلرژی نمیتونه خوب نفس بکشه. سرکان با تلفن با آلیزه حرف میزنه و سعی میکنه آرومش کنه و کمک کنه تا جو سنگین نشه اونجا آلیزه به دمیر میگه بیا یه بازی کنیم نفسمونو میدیم تو تا ۳ میشماریم بعد میدیم بیرون و این کارو چندبار اینجام میدن که دمیر موفق میشه نفس بکشه. سرکان ازش سوالاتی درباره مدت زمان حرکت تا گیر کردن آسانسورو ازش میپرسه و بعد از کمی کلنجار رفتن موفق میشن در آسانسورو باز کنن آلیزه که خیلی ترسیده بوده بیشتر برای دمیر وقتی از آسانسور بیرون میاد اولین نفر سرکانو بغل میکنه که همگی از اون ری اکشن آلیزه به شدت تعجب میکنن و آلپ جا میخوره و حسادت میکنه. بهاءالدین وقتی به اونجا میاد از روی عادت یکدفعه از دهنش میپره و به آلیزه زن داداش میگه که اونا شوکه میشن بها برای ماست مالی کردن میگه این تیکه کلاممه و شروع میکنه به تمام دختر های اونجا زن داداش گفتن تا طبیعی بشه که آلیزه میگه من باید برم و از اونجا میره….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا