خلاصه داستان قسمت ۹۷ سریال ترکی پشت پرده ازدواج + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال های ترکیه ای خلاصه داستان قسمت ۹۷ سریال ترکی پشت پرده ازدواج را قرار داده ایم. برای خواندن این مطلب با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی Yusuf Pirhasan و تهیه کنندگی Asena Bülbüloğlu در ژانری درام ، حقوقی ، داستانی تولید شده است. نویسندگان این اثر ترکیه ای oğlu و Toprak Karaoğlu و Ayşe Canan Ertuğ می باشند.
قسمت ۹۷ سریال ترکی پشت پرده ازدواج
صنم و بورا چمدان به دست در حال پایین آمدن از پله ها هستند که چولپان به هوای برداشتن کیف پولش به خانه برمی گرده آنها در راه پله می ایستند و بعد از رفتن چولپان نفس راحت می کشند و فکر میکنند که او آنها را ندیده چولپان وقتی به بیرون خانه میره به خودش میگه اینا بچه هستند فکر میکنند که دیده نمیشن! در بیمارستان آزرا پشت در اتاق گلستان ایستاده و منتظر خبری از اوست بعد از چند دقیقه شیدا و باران به آنجا میان و حال گلستان را می پرسند آزرا بهشون میگه برای پرسیدن این سوال خیلی دیره سپس شیدا از او می پرسد که هنوز دادگاه برقراره؟ آزرا بهش میگه اگه هم گلستان در این دنیا نباشه این دینی هستش به گردن من که کارهاشو جلو ببرم و اسم مادر واقعی برکین تو شناسنامه اش باشه بعد از رفتن آزرا شیدا با عصبانیت و نگرانی به باران میگه همه میفهمن که من مادر واقعی برکین نیستم باران که به خاطر وضعیت گلستان عصبانیه ازش میخواد تا ساکت بشه و پیش دکتر می رود تا درباره وضعیت گلستان باهاش صحبت کنه. شیدا وقتی تنها میشه با خودش میگه آخر هم نمردی لعنتی! آزرا به شرکت آرمان میره جلوی در آسانسور افه پیشش میره و بهش فیلمی که از خودکشی گلستان در اینترنت پخش شده را نشون میده. فیلم توسط کسی به نام جان مرت گذاشته شده در فیلم صدای گریه بچه می آید و گلستان به دوربین نگاه می کند و با لبخند دست تکون میده. آزرا و افه میگن که کاسه ای زیر نیم کاسه است. افه مردی را می بیند که در اداره پلیس هم او را دیده بود او به طرفش میره و بهش میگه اگه بار سوم هم تو را ببینم برات خیلی بد میشه. چولپان وارد دفتر آرمان میشه آرمان ازش میخواد تا بد اخلاقی نکنه و ازش رو برنگرداند چولپان به خاطر می آورد که روز گذشته مزیت به هوای برداشتن پرونده گلستان قهوه ریخته بود رو لباسش تا به هوای درآوردن لباسش آرمان رو برگرداند سپسچولپان وارد اتاق شده بود.
چولپان با دیدن این صحنه موهای مزیت را میگیرد و مدام میگه جفتتونو میکشم، آرمان در این فاصله پروندهای که مزیت برداشته بود را برمیدارد و ثابت میکنند بهش که می خواسته پرونده گلستان را بدزد. در زمان حال چولپان با خنده رو به آرمان میگه واقعا نگاه نکردی؟ آرمان میگه نه و اورا به صرف قهوه دعوت میکنه چولپان هم قبول میکند. آزرا به چولپان زنگ میزنه و میگه ردی از پرونده گلستان پیدا کرده و ازش میخواد تا پیشش برم آرمان در حال بدرقه کردن او هست که جلوی در آسانسور با صنم و بورا روبرو میشن جفتشون از همدیگر رو برمی گرداند. صنم و بورا در اتاق منتظر جان هستند وقتی اون میاد صنم ازش میپرسه که چرا اون پیام هارو فرستاده؟ جان بهش میگه بعد از مراسم اهدای جوایز به یک مهمونی رفتن و تا صبح اونجا بودم اصلا همچین چیزی را ننوشتم صنم بهش میگه الکل خورده بودی جان با خواندن پیام ها میگه من حتی آدمی نیستم که با خوردن الکل همچین حرفایی بنویسم صنم درباره همسرش میپرسه که با او دعوایی چیزی داشته یا نه جان میگه اون شب به خاطر تشکر نکردن در مراسم اهدای جوایز از دستم ناراحت بود صنم بهش میگه چند دقیقه دیگه همسرت با وکیلش به اینجا میاد جان میپرسه ما که چیزی در دست نداریم مدرکی نداریم برای چی گفتی بیان؟ صنم میگه برای آشنایی بیشتر و به دست آوردن اطلاعات بعد از چند دقیقه امرال با وکیلش به اونجا میاد وکیل امرال میگه موکل من از نظر روحی روانی ضربه خورده و باید غرامت بدین بورا که پیام ها را در گوشی جان دیده بود بهشون میگه چطور ممکنه در یک بازه زمانی کوتاه اول قربون صدقه باشه بعد تهدید؟ اینا با هم دیگه جور در نمیاد! امرال میگه مدارک دیگه ای هم هست کاری می کنم که جان دیگه نتونه فیلم بازی کنه و از آنجا میرن.
بعد از رفتن آنها جان عصبی و کلافه میشه که صنم میگه الان فهمیدیم مدرک دیگه ای هم دارن سپس از جان میخواد تا کمی بیشتر فکر کنه و ببینه که چیکار کرده که امرال انقدر ازش عصبانیه. افه و بورا جان مرت را پیدا می کنند آن ها ازش میخوان تا تو پرونده بهشون کمک کنه و عکس شیدا را بهش نشون میدن که میشناستش یا نه جان مرت بهشون میگه بهتون کمک می کنم ولی باید شما هم در چالش زوج ها بهم کمک کنید سپس از افه درباره بازیگر زن مورد علاقه اش می پرسد و میگه که اگه بهتون زنگ بزنه و وکالتتونو بخواد قبول میکنین؟ این سوال باعث حسادت آزرا میشه سپس با همدیگه جر و بحث شان می شود و از جان مرت میخواد تا تموم کنه سپس عکس شیدا را بهش نشون میده و میگه اینو آن جا دیده یا نه جان مرت میگه این زن با یه بچه اونجا بود و با گریه کردن بچه فیلمم ناقص شد. آزرا شب در خانه به چولپان میگه ماجرارو همان موقع به آزرا زنگ میزنند و خبر میدن که گلستان بهوش اومده او با عجله با افه به سمت بیمارستان می روند آزرا و افه به اتاق گلستان میروند و ازش میخوان تا نترسد و هر چیزی که میدونه بگه گلستان میگه وقتی منتظر روانشناس بودم شیدا با پسرش به همراه دو تا بادیگارد به آنجا می آید و او را تهدید می کرد که اگه کاری که میخواد نکنه پسرش را میکشد آزرا بهش میگه از سادگی تو سوء استفاده کرده چون میدونه باران اجازه نمیده که به پسرش صدمه بزنه. در خانه بورا صنم عکسی از خیانت جان می بیند و به بورا میگه اگه همچین مدرکی را امرال داشت چرا از این استفاده نکرد؟ سپس نتیجه می گیرند که خبر جعلیه…..
بیشتر بخوانید:
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی پشت پرده ازدواج + عکس