ضرب المثل های با موضوع محرم

در زیر ضرب المثل هایی با موضوع محرم برای شما عزیزان گرد آوری کرده ایم که از نظرتان می گذرد.

 

ﺁﺏﺑﻪﺍﻣﺎﻡﻧمیﺩﻫﻨﺪﺁﺗﺶبهﻳﺰﻳﺪ

ﻣﺜﻞ ﺑﻪ ﻓﺮﻭﻣﺎﻳﮕﻲ، ﺧﺴﺎﺳﺖ ﻭ ﻧﻴﺰ ﻋﺪﻡ ﮔﺮﺍﻳﺶ ﻓﺮﺩ ﺑﻪ ﺣﻖ ﻳﺎ ﺑﺎﻃﻞ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﮐﻨﺎﻳﻪ از ﺁﺩﻡ ﺧﺴﻴﺲ و ﺗﻨﮓ ﭼﺸﻤﻲ ﺍﺳﺖ که ‌نه ﻋﺸﻖ و اﺭﺍﺩﺕ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ‏(ﻉ) ﺍﻭ ﺭﺍ ﻭﺍﺩﺍﺭ ﺑﻪ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻣﻲﮐﻨﺪ ﻭ ﻧﻪ ﻧﻔﺮﺕ ﺍﺯ ﻳﺰﻳﺪ.

ﻣﺜﻞ مشابه:

‏«اﺯ ﺩﺳﺘﺶ ﺁﺏ ﻧﻤﻲ ﭼﮑﺪ‏»

ﺁﺭﺯﻭﻱ ﺧﺎﮎ ﻣﺮﻗﺪﺵ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ

ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺴﻲ ﻧﺎﻡ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ ‏(ع‏) ﺭﺍ ﺑﺮ ﺯﺑﺎﻥ ﺁﻭﺭﻧﺪ، ﺑﺮﺧﻲ ﺍﻓﺴﻮﺱ میﺧﻮﺭﻧﺪ و ﻣﻲﮔﻮﻳﻨﺪ :
‏«ﺁﻩ، ﻧﻤﻲﺩﺍﻧﻲ ﮐﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﺁﺭﺯﻭﻱ ﺧﺎﮎ ﻣﺮﻗﺪﺵ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ.‏»
ﺍﻳﻦ ﻋﺒﺎﺭﺕ
– ﮐﻪ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻌﺘﺮﺿﻪ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﻲ ﺭﻭﺩ – ﺑﺮﺍﻱ ﺑﻴﺎﻥ ﺍﺷﺘﻴﺎﻕ ﺑﺎﻃﻨﻲ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﻪ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﮐﺮﺑﻼ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲﮔﻴﺮﺩ.

ﺍﻣﺎﻡ ﺧﻮﺍﻧی می ﮐﻨﺪ

ﺍﻳﻦ ﻣﺜﻞ ﺑﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩﻱ ﮐﻪ ﻧﻘﺶ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ(ﻉ‏) ﺭﺍ در ﺗﻌﺰﻳﻪﻫﺎ ﺑﺎﺯﻱ ﻣﻲ ﮐﻨﻨﺪ، ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﮐﺴﻲ ﮐﻪ ﻣﻲﮐﻮﺷﺪ ﺑﺎ ﻣﻈﻠﻮﻡﻧﻤﺎﻳﻲ ﺗﺮﺣﻢ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻧﮕﻴﺰﺩ، ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﻲﺭﻭﺩ.

ﺍﻳﻦﻫﻤﻪﻟﺸﮑﺮﺑﺮﺍﻱﮐﺸﺘﻦ ﻳﮏﺗﻦ؟!

ﺍﻳﻦ ﻣﺜﻞ ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ، ﺑﻲﮐﺴﻲ، ﻏﺮﻳﺒﻲ ﻭ ﻣﻈﻠﻮﻣﻴﺖ ﺍﺷﺎﺭﻩﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺯﺑﺎﻥﺣﺎﻝ ﺣﻀﺮﺕ ﺯﻳﻨﺐ ﺩﺭ ﺗﻌﺰﻳﻪ ﻗﺘﻞ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ ‏(ع‏) ﺍﺳﺖ.

ﺑﺎﺯﺍﻳﻦﭼﻪﺷﻮﺭﺵﺍﺳﺖکه‌درﺧﻠﻖ ﻋﺎﻟﻢ ﺍﺳﺖ

ﺍﻳﻦ ﻣﺜﻞ ﻣﺼﺮﻉ ﺍﻭﻝ از ﺗﺮﮐﻴﺐ ﺑﻨﺪ ﭘﺮﺳﻮﺯ ﻭ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﻣﺤﺘﺸﻢ ﮐﺎﺷﺎﻧﻲ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺎﺗﻢ ﻭ ﻣﺼﻴﺒﺖ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺩﺍﺭﺩ. ﺍﻳﻦ ﺗﺮﮐﻴﺐ ﺑﻨﺪ (ﮐﻪ ﻳﺎﺩﺁﻭﺭ ﻣﺤﺮﻡ ﻭ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﺍﺳﺖ) ﺍﺯ ﺳﺪﻩ ﺩﻫﻢ ﺗﺎﮐﻨﻮﻥ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺿﻪﻫﺎ ﻭ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭﻱﻫﺎ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﻣﻲﺷﻮﺩ ﻭ ﺷﻬﺮﺕ ﻣﺤﺘﺸﻢ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ .

ﭘﺎﻣﻨﺒﺮﻱ میﮐﻨﺪ

ﭘﺎﻣﻨﺒﺮﻱ ﺍﺯ ﺍﺻﻄﻼﺣﺎﺕ ﻣﺠﺎﻟﺲ ﺭﻭﺿﻪ ﻭ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭﻱ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﻪ ﮐﺮﺩﺍﺭﺟﻮﺍﻧﺎﻧﻲ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﺠﺎﻟﺲ ﺳﻮﮔﻮﺍﺭﻱ ﺭﻭﻱ ﭘﻠﻪﻫﺎﻱ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﻣﻨﺒﺮ ﻣﻲﻧﺸﻴﻨﻨﺪ ﻭ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﻭﺍﻋﻆ ﻧﻮﺣﻪﺧﻮﺍﻧﻲ ﻣﻲﮐﻨﻨﺪ، ﺍﻃﻼﻕ ﻣﻲﺷﻮﺩ. ﻣﺜﻞ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺳﺨﻦ ﮐﺴﻲ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻦ، ﻫﻤﺮﺍﻫﻲ ﺑﻪ ﺳﻮﺩ ﻳﺎ ﺯﻳﺎﻥ ﻣﺨﺎﻃﺐ، ﺗﻮﺿﻴﺢ ﺩﺍﺩﻥ ﻳﺎ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﮐﺮﺩﻥ ﺳﺨﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ، ﻣﺪﺍﺧﻠﻪ ﺩﺭ ﺣﺮﻑ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﻭ ﭘﺮﺣﺮﻓﻲ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺩﺍﺭﺩ.

ﺗﻌﺰﻳﻪ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﺍﺳﺖ

ﺩﺭ ﻓﺎﺭﺳﻲ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﮐﺴﻲ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﻣﻮﺭ ﻫﻤﮕﺎﻧﻲ ﺣﺎﺩﺛﻪﺁﻓﺮﻳﻨﻲ ﻳﺎ ﻣﻴﺪﺍﻥﺩﺍﺭﻱ ﮐﺮﺩﻩ، ﺍﺯ ﺁﻥ ﺣﻮﺍﺩﺙ ﺑﻪ ﺳﻮﺩ ﺧﻮﺩ ﺑﻬﺮﻩ ﺑﺮﺩﺍﺭﻱ ﻣﻲﮐﻨﺪ ﻳﺎ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺑﺴﺘﻦ ﻭاﺻﻼﺡ ﻭ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺍﻣﺮﻱ ﺷﻤﺮﺩﻩ ﻣﻲﺷﻮﺩ، ﺗﻌﺰﻳﻪ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﻣﻲﺧﻮﺍﻧﻨﺪ. ﺍﻳﻦ ﻭﺍﮊﻩ ﺑﻪ ﻃﻨﺰ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﻳﮏ ﮐﺎﺭ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﻲﺭﻭﺩ.

 ﻃﻮﻍ ﺑﻪ ﭘﺎ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ؟

ﺩﺭ ﺍﻳﺎﻡ ﻣﺤﺮﻡ ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﮐﻪ ﻃﻮﻍ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺴﺠﺪﻫﺎ ﻭ ﺗﮑﻴﻪﻫﺎ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻣﻲﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﺟﻤﻌﻴﺘﻲ ﺍﻧﺒﻮﻩ در ﭘﻲ ﺁﻥ ﺭﺍﻩ ﻣﻲﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺯﺩﺣﺎﻡ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﻲ ﺷﺪ، ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺟﻬﺖ، ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ ﺍﮔﺮ ﺟﺎﻳﻲ ﺷﻠﻮﻍ ﻳﺎ ﭘﺮ ﺳﺮ ﻭ ﺻﺪﺍ ﺑﺎﺷﺪ، ﻣﻲﭘﺮﺳﻨﺪ ﻣﮕﺮ ﻃﻮﻍ ﺑﻪ ﭘﺎ ﺷﺪﻩ؟
ﺑﻪ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺩﻳﮕﺮ، ﺍﻳﻦ ﻣﺜﻞ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﻴﺎﻥ ﮐﺜﺮﺕ ﺍﺯﺩﺣﺎﻡ ﻭ ﺷﻠﻮﻏﻲ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﻲﺭﻭﺩ.

ﺣﺴﻴﻦراتاﺟﺎﻳﻲﺩﻭﺳﺖﺩﺍریﮐﻪﺭﮒ ﻧﺒﺮﺩ

ﺩﺭ ﻓﺮﻫﻨﮓﺟﺒﻬﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﻣﻲﺧﻮﺍﻧﻴﻢ:
ﺭﻭﺯ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﺑﻮﺩ، ﺩﻩ – ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﺭﻭﺯﻱ ﻣﻲﺷﺪ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺷﺖ . ﻭﻗﺘﻲ ﺍﺯ ﺍﻫﻮﺍﺯ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺗﻠﻔﻦ ﮐﺮﺩﻡ، ﺑﺎ ﻏﻴﻆ ﮔﻔﺖ : ﺣﻼﻟﺖ ﻧﻤﻲﮐﻨﻢ.
ﻣﻦ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﮔﻔﺘﻢ: ﺁﻥ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺣﻼﻝ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎﻳﺪ ﺣﻼﻝ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﻲﮐﻨﺪ. ﺁﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﭘﺪﺭﻡ ﺩﺭ ﻗﻴﺪ ﺣﻴﺎﺕ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﻴﭻ ﻣﺨﺎﻟﻔﺘﻲ ﺑﺎ ﺟﺒﻬﻪ ﺭﻓﺘﻦ ﻣﻦ ﻧﺪﺍﺷﺖ. ﺑﻌﺪﻫﺎ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺁﻣﺪﻡ، ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﻡ ﺩﺭ ﻏﻴﺎﺏ ﻣﻦ ﻭﻗﺘﻲ ﺧﺎﻧﻤﻢ ﺧﻴﻠﻲ ﺑﻲ ﺗﺎﺑﻲ ﻣﻲ ﮐﺮﺩﻩ، ﭘﺪﺭ ﺧﺪﺍ ﺑﻴﺎﻣﺮﺯﻡ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻪ: ﺷﻤﺎ ﺣﺴﻴﻦ ‏(ع) ﺭﺍ ﺗﺎ ﺁﻧﺠﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻱ ﮐﻪ ﺭﮒ ﻧﺒﺮﺩ .

ﺣﻖ ﺑﻪ ﺟﺎﻧﺐ ﻳﺰﻳﺪ ﺍﺳﺖ !!!

ﺍﺯ ﮐﺴﻲ ﭘﺮﺳﻴﺪﻧﺪ: در ﻫﻤﺪﺍﻥ ﺭﻭﺿﻪﺍﻟﺸﻬﺪﺍ ﻣﻲﺧﻮﺍﻧﻨﺪ؟
ﮔﻔﺖ : ﺁﺭﻱ، ﺍﻣﺎ ﺁﻥ ﭼﻨﺎﻥ ﮐﻪ ﺣﻖ ﺑﻪ ﺟﺎﻧﺐ ﻳﺰﻳﺪ ﺍﺳﺖ.
ﻣﺜﻞ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺣﮑﺎﻳﺖ ﺑﺮﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻧﺎﺩﺍﻧﻲ ﮐﻪ ﺟﺰ ﺯﻳﺎﻥ، ﭼﻴﺰﻱ ﺑﻪ ﺍﺭﻣﻐﺎﻥ ﻧﻤﻲ ﺁﻭﺭﻧﺪ، ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺩﺍﺭﺩ. ﺳﻌﺪﻱ ﺩﺭﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭﻩ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﺪ:

ﮔﺮﺗﻮ ﻗﺮﺁﻥﺑﺪﻳﻦﻧﻤﻂ ﺧﻮﺍﻧﻲ
ﺑﺒﺮﻱ ﺭﻭﻧﻖ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻲ

ﺧﻨﺠﺮ ﺷﻤﺮ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻭﺳﺖ !

ﺍﻳﻦ ﻣﺜﻞ ﺑﻪ ﺧﺸﻮﻧﺖ ﻭ ﺩﻳﮑﺘﺎﺗﻮﺭﻱ ﻭ ﺳﻨﮕﺪﻟﻲ ﻓﺮﺩ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺩﺍﺭﺩ.
ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺟﻨﺎﻳﺖ ﮐﺎﺭﻱ ﺳﺨﻦ ﺑﻪ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﻲﺁﻳﺪ، ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺦ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲﺷﻮﺩ : ﺧﻨﺠﺮ ﺷﻤﺮ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻭﺳﺖ؛ ﻳﻌﻨﻲ ﻗﺎﺑﻞ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﻧﻴﺴﺖ ﻭ ﻓﺮﺻﺖ ﻃﻠﺐ ﺍﺳﺖ.

 

ﺩﻡ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ

ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﻲ ﺳﻴﻨﻪ ﺯﻧﺎﻥ ﻳﺎ ﺯﻧﺠﻴﺮﺯﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﻡ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﻫﻤﻨﻮﺍ ﺑﺎ ﻣﺮﺛﻴﻪ ﺧﻮﺍﻥ ﺑﻴﺘﻲ ﺍﺯ ﻣﺮﺛﻴﻪ ﺭﺍ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻣﻲ ﮐﻨﻨﺪ.
ﻣﺜﻞ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﮐﺴﻲ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﮐﺎﻣﻞ ﺳﺮﮔﺮﻡ ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺘﻦ ﺍﺳﺖ و ﻣﻮﺭﺩ ﺗﻮﺟﻪ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﻳﺎ ﻣﺨﺎﻃﺒﺎﻥ ﻧﻴﺰ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻪﮐﺎﺭ ﻣﻲﺭﻭﺩ.

?ﺣﺎﻻ دیگر ﺷﻤﺮ ﺟﻠﻮﺩﺍﺭﺵ ﻧﻤﻲﺷﻮﺩ

ﮔﺮﻭﻫﻲ ﻭﻗﺘﻲ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﻣﻲ ﻣﻲ ﺭﺳﻨﺪ ﻭ ﻳﺎ ﺿﻌﻔﻲ ﺩﺭ ﮐﺴﻲ ﻣﻲ ﺑﻴﻨﻨﺪ، ﺧﻮﺩ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﻲ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﻣﻐﺮﻭﺭﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﻧﻤﺎﻳﻲ ﻣﻲ ﭘﺮﺩﺍﺯﻧﺪ. این ﻣﺜﻞ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺩﺍﺭﺩ .

ﮔﻮﻧﻪﻫﺎﻱ ﺩﻳﮕﺮ ﺁﻥ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ:

ﺍﻟﻒ – ﺷﻤﺮ ﺟﻠﻮﺩﺍﺭﺵ ﻧﻴﺴﺖ .

ﺏ – ﺷﻤﺮ ﺟﻠﻮﺩﺍﺭﺵ ﻧﻤﻲ ﺷﻮﺩ .

ﺝ – ﺧﻴﻠﻲ ﺑﺪ ﺭﮐﺎﺏ ﺍﺳﺖ، ﺷﻤﺮ ﺟﻠﻮﺩﺍﺭﺵ ﻧﻤﻲﺷﻮﺩ .

ﺭﻭﺿﻪ ﺭﻓﺘﻦ ﻭ ﮔﺮﻳﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﻫﻢ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﻣﻲﺧﻮﺍﻫﺪ

ﺷﺮﮐﺖ ﺩﺭ ﻣﺠﺎﻟﺲ ﺭﻭﺿﻪ ﻭ ﺑﻬﺮﻩ ﻣﻨﺪﻱ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻪ ﻋﺸﻖ، ﻗﻠﺐ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻭ ﺭﻭﺣﻴﻪ ﺗﻮﺳﻞ ﻧﻴﺎﺯ ﺩﺍﺭﺩ. ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﻳﻦ ﻣﺠﺎﻟﺲ ﺍﻏﻠﺐ ﺑﻪﻃﻮﻝ ﻣﻲﺍﻧﺠﺎﻣﺪ. ﺑﻪﻃﻮﺭ ﻣﻌﻤﻮﻝ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﻋﺪﻡ ﺁﻣﺎﺩﮔﻲ ﻳﺎ ﻧﺎﺁﺷﻨﺎﻳﻲ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻣﺤﺎﻓﻞ ﺑﻪ ﺷﮑﻮﻩ ﻣﻲﭘﺮﺩﺍﺯﻧﺪ.
ﺍﻳﻦ ﻣﺜﻞ ﺑﻪ ﻋﺪﻡ ﺑﺮﺩﺑﺎﺭﻱ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺩﺍﺭﺩ.

ﺭﻭﻏﻦﺭﻳﺨﺘﻪﻧﺬﺭﺣﻀﺮﺕﻋﺒﺎﺱ(ﻉ)

ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺭﻭﻏﻦ ﻧﺎﻳﺎﺏ ﻭ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪ ﺑﻮﺩ. ﻭﻗﺘﻲ ﻣﻘﺪﺍﺭﻱ ﺭﻭﻏﻦ ﻣﻲﺭﻳﺨﺖ، ﺑﻲﺩﺭﻧﮓ ﻣﻲﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺣﻴﻒ ﺷﺪ. ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻣﻲﺩﺍﺩﻧﺪ :
ﺍﻳﺮﺍﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﻧﺬﺭ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ.
ﻣﺜﻞ در ﺁﻥ ﻋﺼﺮ ﺭﻳﺸﻪ ﺩﺍﺭﺩ و ﺑﻪ ﮔﺬﺷﺘﻦ ﻭﻗﺖ، ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺘﻦ ﻗﻄﻌﻲ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﻭ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻧﺎﭘﺬﻳﺮ ﺑﻮﺩﻥ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﮐﻒ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺩﺍﺭﺩ.
ﺭﻭﻏﻦ ﺭﻳﺨﺘﻪ ﻧﺬﺭ ﺍﻣﺎﻣﺰﺍﺩﻩ، ﮔﻮﻧﻪ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﻳﻦ ﻣﺜﻞ ﺍﺳﺖ.

?ﺳﻨﮓ ﻭ ﺳﻔﺎﻝ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺁﻧﻬﺎ، ﺧﺎﮎ ﮐﺮﺑﻼ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻣﺎ

ﺩﺭ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﮔﻴﻼﻥ، ﺩﺭ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﻗﺼﻪﻫﺎ ﺍﻳﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻣﻲﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺪﻳﻦ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺍﺭﺍﺩﺕ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ‏(ﻉ‏) ﺭﺍ ﺁﺷﮑﺎﺭ ﻣﻲﺳﺎﺯﻧﺪ.

ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﮔﻴﻠﮑﻲ ﻣﺜﻞ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ: ‏

«ﺳﻨﮓ ﻭ ﺳﻔﺎﻝ ﺍﻭﺷﺎﻧﻲ ﺳﺮ / ﺧﺎﮎ ﮐﺮﺑﻼ ﺍﻣﻲ ﺳﺮ. ‏»

ﻗﺴﻢ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﺒﺎﺱ‏(ع) ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻨﻢ ﻳﺎ ﺩﻡ ﺧﺮﻭﺱ ﺭﺍ؟

ﻳﮑﻲ ﺩﺯﺩﻱ ﺭﺍ ﮔﺮﻳﺒﺎﻥ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺧﺮﻭﺳﻢ ﺭﺍ ﺭﺑﻮﺩﻩﺍﻱ. ﺩﺯﺩ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﮐﻪ ﺩﻡ ﺧﺮﻭﺱ ﺍﺯ ﺷﮑﺎﻑ ﻗﺒﺎﻳﺶ ﭘﺪﻳﺪﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺍﺋﻤﻪ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﻣﻲﺧﻮﺭﺩ ﮐﻪ
ﺧﺮﻭﺱ ﻧﺪﻳﺪﻩ ﺍﺳﺖ .
ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﻣﺮﺩﻡ، ﺍﻳﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﻮﮔﻨﺪﻱ ﮐﻪ ﻳﺎﺩ ﻣﻲﮐﻨﺪ ﭼﻨﺎﻥ ﻧﻴﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﺘﻮﺍﻥ ﮐﺮﺩ، ﺍﻣﺎ ﺳﺨﺖ ﺣﻴﺮﺍﻧﻢ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﺒﺎﺱ ‏(ع) ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻨﻢ ﻳﺎ ﺩﻡ ﺧﺮﻭﺱ ﺭﺍ؟

ﻣﺜﻞ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻍ، ﺗﻈﺎﻫﺮ ﺑﻪ ﺩﻳﻦﺩﺍﺭﻱ، ﺭﻳﺎ ﻭ ﻧﻔﺎﻕ ﺑﻪﮐﺎﺭ ﻣﻲﺭﻭﺩ ﻭ ‏
«ﺩﻡ ﺧﺮﻭﺳﻮ ﺑﺒﻴﻨﻢ ﻳﺎ ﻗﺴﻢ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﺒﺎﺳﺘﻮ؟» ﮔﻮﻧﻪ ﺩﻳﮕﺮ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ.

ﻫﺮکهﺩﺍﺭﺩﻫﻮﺱ ﮐﺮﺏوﺑﻼ ﺑﺴﻢﺍﻟﻠﻪ!

ﺍﻳﻦ ﻣﺼﺮﻉ (ﮐﻪ ﺩﺭ ﭼﺎﻭﺵ ﺧﻮﺍﻧﻲﻫﺎﻱ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ ﮐﺮﺑﻼ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﻣﻲ ﺷﺪ) ﺍﺯ ﺧﻄﺒه ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ ‏(ﻉ) ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺧﺮﻭﺝ ﺍﺯ ﻣﮑﻪ ﺑﺮﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺣﻀﺮﺕ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
ﻫﺮﮐﻪ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺧﻮﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻣﺎ ﻧﺜﺎﺭ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺣﺮﮐﺖ ﺍﺳﺖ، ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻣﺎ ﺩﺭ ﻣﺴﻴﺮ ﮐﻮﭺ ﮔﺎﻡ ﻧﻬﺪ. ﺍﻳﻦ ﻣﺜﻞ ﺑﻪ ﺯﻳﺎﺭﺕ، ﺍﻳﺜﺎﺭ، ﺟﺎﻧﺒﺎﺯﻱ ﻭ ﺁﻣﺎﺩﮔﻲ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺩﺍﺭﺩ.

ﻫﺮﻭﻗﺖﭘﺎیﻋﻼﻣﺖﻳﮑﻲﺳﻴﻨﻪﻣﻲﺯﻧﺪ

ﺍﻳﻦ ﻣﺜﻞ ﻣﺎﻧﻨﺪ ‏«ﻫﻢ ﻃﺒﺎﻝ ﻳﺰﻳﺪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﻢ ﻋﻠﻤﺪﺍﺭ ﺣﺴﻴﻦ ‏(ع)‏» بوده و ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻣﻨﺎﻓﻘﺎﻥ ﻭ ﺩﻭﺩﻻﻥ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﻲﺭﻭﺩ .

ﻣﺎ اﻫﻞ ﮐﻮﻓﻪ ﻧﻴﺴﺘﻴﻢ، اﻣﺎﻡ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻤﺎﻧﺪ

ﺗﻨﺎﻗﺾ ﺩﺭ ﺭﻓﺘﺎﺭ، ﻧﻴﺮﻧﮓ ﻭ ﺗﺰﻟﺰﻝ، ﺳﺮﮐﺸﻲ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﻳﺎﻥ، ﻓﺮﺻﺖ ﻃﻠﺒﻲ،ﺍﺧﻼﻕ ﻧﺎﭘﺴﻨﺪ، ﺁﺯﻣﻨﺪﻱ ﻭ ﺷﺎﻳﻌﻪ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﺑﺨﺸﻲ ﺍﺯ ﻭﻳﮋﮔﻲ ﻫﺎﻱ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﻮﻓﻪ ﺍﺳﺖ.
ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﻲ ‏(ع‏)، ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺠﺘﺒﻲ ‏(ﻉ‏)، ﻣﺴﻠﻢ بن ﻋﻘﻴﻞ ‏(ع) و ﺳﻴﺪﺍﻟﺸﻬﺪﺍ ‏(ع) ﻫﺮ ﻳﮏ ﺑﻪﮔﻮﻧﻪﺍﻱ ﺑﻲﻭﻓﺎﻳﻲ ﻭ ﺳﺴﺖ ﻋﻬﺪﻱ ﮐﻮﻓﻴﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﺮﺩﻧﺪ. ﺍﻳﻦ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺩﺭ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺍﺳﻼﻣﻲ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻭ ﺟﻨﮓ ﺗﺤﻤﻴﻠﻲ ﺷﻌﺎﺭ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻤﺮﺩﻩ ﻣﻲﺷﺪ.

دنیایش مثل آخرت یزید هست.

آخرت یزید، به موجب پدید آوردن واقعه عاشورا، با دردناک‌ترین مجازات‌ها همراه هست.
این مثل به گذراندن زندگی با سختی و بدبختی اشاره دارد.

گونه های دیگر آن عبارتند از:

الف» دنیای ما بدتر از آخرت یزید هست.

ب» عاقبتش مثل عاقبت یزید شده هست.

آش یزید را می‌‌خوری و برای امام حسین«ع» سینه می‌زنی؟

خطاب به کسی گفته می‌شود که در ظاهر ادعای دوستی می‌‌کند و در نهان دشمنی می‌ورزد.

این مثل با مثل‌های زیر هم معناست:

الف» نماز علی را می‌خواند و پلوی معاویه را می‌خورد.

ب» هم طبال یزید هست و هم علم دار حسین«ع»

مثل مادر وهب

وهب یکی از دلاوران کربلا بود که به دست سپاه یزید به شهادت رسید. مادرش زنی بسیار جسور بود. او از شدت خشم‌، عمود خیمه را کشید، به میدان رفت و قاتل پسرش را با یک ضربه به قتل رساند.
مثل بدین واقعه نظر دارد و برای بیان شجاعت ، زبان آموزی، ایثارگری و ارادت به اهل بیت «ع» به کار می‌‌رود.

 مگر پول ما سکه یزید دارد؟

سکه یزید در برابر سکه امام علی«ع» قرار دارد. سکه علی«ع» از رونق و ارزش برخوردار هست و مسلمانان با جان و دل آن را می‌پذیرند. ولی سکه یزید، به موجب ستم‌های فراوانش، نزد مؤمنان جایگاهی ندارد و از پذیرش آن سرباز می‌زنند.
این مثل به بی‌ارزش بودن پول اشاره دارد و در برابر کسی که حاضر نیست حتی با گرفتن پول کاری انجام دهد و انسان را از ثمره حرفه‌اش بهره‌مند سازد،‌ به کار می‌رود.

 مثل حرمله

حرمله سوی گلوی علی اصغر، کودک شیرخوار حضرت امام حسین«ع»، تیر افکند و بی رحمانه وی را به قتل رساند. بدین موجب برای بیان شدت سنگ دلی افراد، انها را به حرمله تشبیه می‌کنند.

آب دست یزد افتاده هست

در روزگار شاهان ستمگر، مأموران آب رسانی «میراب‌ها» که در آن دوران بلدیه نامیده می‌شدند، با خیانت و سخت گیری‌های ناروا، آسایش را از مردم می‌ربودند. در چنین شرایطی، ناله ‌مردم به آسمان بلند می‌شد که : «ما اسیر دست ستمگیریم و آب در دست یزید افتاده هست.»
این مثل کنایه‌ای هست از اسیر شدن در دست ستمگر، سپرده شدن امور به دست مسؤولان سخت گیر و مقرراتی، افتادن سر رشته کارها به دست اشخاص خسیس، محتکر و گران فروش

⚫️ آب به امام نمی دهند و آتش به یزید:

مثل به فرومایگی، خساست و نیز عدم گرایش فرد به حق یا باطل اشاره دارد و کنایه از آدم خسیس و تنگ چشمی هست که نه عشق و ارادت به امام حسین «ع» وی را مجبور به انفاق می کند و نه نفرت از یزید

مثل شبیه به این مثل :

«از دستش آب نمی‌چکد.»

⚪️ پسر طوعه هست

طوعه بانوی با ایمانی بود که مسلم بن عقیل رابه منزل اش برد و به او پناه داد. بلال،‌ پسر طوعه، از این راز آگاه شد و به نیروهای ابن زیاد خبر داد. در تعزیه مسلم، بلال به امیر می‌گوید: بده تو مژده پادشاه کل دنیا ! که آورم خبر از مسلم اندرین سامان بدان امید که مسلم بود به منزل ما چو گنج جای نمود، در آشیانه ما
کلمه‌ پسر طوعه یادآور آن واقعه هست و به جاسوسی، خیانت، نامردی و اتهام اشاره می‌کند.

مگر من پسر طوعه هستم؟ گونه ‌دیگر این مثل هست که شخص هنگام دفاع و رفع اتهام از خود به کار می برد.

? هم طبل یزید هست وهم علمدار حسین !

در قبل برخی از تعزیه خوانان در دو نقش بازی می کردند. گاه نقش حضرت ابوالفضل «ع» داشتند و زمانی نقش طبل یزید .
این مثل ـ که در آن امر ریشه دارد ـ به نفاق و دورویی اشاره می‌کند و در مورد‌ی دو دلانی که نمی‌توانند دل به یک سمت سپرده ، در صف نیکان یا بدان قرار گیرند، به کار می‌رود .

? هم نذر حسین «ع» هست و هم شام شب بچه

این عبارت از مثل‌های افغانی هست و در مواردی که آن چه به موجب نیاز ، اشتباه یا هدیه دادن از کف می‌رود ادای نذر شمرده میشود، به کار می‌رود.

مثل های مشابه:

الف : روغن ریخته نذر حضرت عباس«ع»

ب : خدا کشته را به قربانی حساب می‌کنند.

⚫️ همه‌ی ماه‌ها خطر دارد، بدنامی‌اش صفر دارد

مؤمنان صفر را (به دلیل شهادت رسول خدا «ص»، اربعین شهدای کربلا و بازگشت اسیران) ماهی شوم و آکنده از خطر وتباهی می‌دانند، بدین موجب، هلال آن را رؤیت نمی‌کنند، در انتظار پایانش به سر میبرند و در آن صدقه‌ی بسیار می‌دهند .
مثل بدین امر نظر دارد و برای بیان عدم پذیرش سخن یا کاری به کار می‌رود.

«همه‌ی ماه‌ها خطر داره
بدنامی ماه صفر داره »

عبارتی دیگر از این مثل شمرده می شود

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا