عکس های پاییزی جذاب و متن های احساسی فصل خزان
عکس های پاییزی همراه با متن های زیبای خزان
مهر باشد یا آبان و آذر ماه
وقتی تو باشی و پاییز باشد
باران، برگها و ابر باشد
زندگی رنگ دیگری دارد
پاییز دوست داشتنی است، چون تو دوستش داری
مثل باران که زیباست، چون تو زیبایی
و شاید پاییز
حکایت عشق زنجیروار برگهاست
هر کدام به خاطر دیگری
خود را به زمین میاندازند
و صدای خشخش خرد شدنشان
در زیر پای ما
آخرین پچپچهای دوستت دارم است..
عطر پرتقال میگیرد نفسم
از تو که میگویم
نارنجی میشود دنیایم
تو را که میبینم
و تو بکرترین منظرهای
مثل درخت پرتقالی
که در پاییز به بار نشسته باشد
پر از بوسه..
پر از دوستت دارم
گفتی پاییز را دوست داری
میدانستم با او نسبتی داری
هردو مهری دارید
که بر دل مینشیند
لبخند دو چتر زندگی یعنی این …
پاییز برای عشق فصل خوبی ست
نقطه سر سطر … زندگی یعنی این
دنیا مثل پاییزه هم قشنگه هم غم انگیزه
قشنگیش به خاطر تو و غم انگیزیش به خاطر دوری تو
من و یک پاییز و یک مهر در جادهای پر پیچ و خم از برگ های نم پاییزی
کمی مه و کمی بوی آتش
چه لذتی داشت اگر تو هم کنارم بودی …
کاش میشد هر شب ساعت را عقب کشید
مثل آن شب در شروع پاییز
میخواهم یک ساعت
بیشتر دوستت بدارم
(مجید مصطفوی)
پاییز تفسیر زیبایی ست
وقتی که تو درکنار من قدم میزنی …
(سحر فتحی)
پاییز خوب است، پاییز عاشق است
عاشقى کن، پنجره ات را به رویش باز کن
هوا هم هوایى شده است، دلش عاشقى مى خواهد
پاییز… شعری ست که
دستهای من و تو
قافیه آخر آن میشود
سخت و محکم و گرم عاشقانه…
***************
پاییز فصل آمدن شکوفهها نیست
پاییز فصل سبز شدن درختان نیست
پاییز فصل جیک جیک گنجشکان نیست
پاییز فصل با تو بودن است
در هوای بارانی اش تو را در آغوش میگیرم
تا بهترین خاطره من از یک روز بارانی شود
***************
پاییز از چشمان من شروع شد
از برگ ریزان دلم
از نارنجی سکوتم
که مشت مشت دلتنگی به آسمان میپاشید
***************
چه فصل پیچیدهای ست
پاییز رو میگم فصل دل بستن
فصل جدایی فصل ترک برداشتن انارها
فصل باریدن فصل وزش باد سرد بی مهری
فصل عکسهای تکی روی برگهای رنگی
فصل عابران دو نفره زیر چتر
میترسم از پاییز از راه برسد
تو دل بکنی، دل بدهی
و من تنهاترین عابر پیاده روهای
فصل هزار چهره باشم
پاییز را باید با چشمهای تو نگاه کرد
و گرنه برای من دیگر عاشقانه نیست
این رنگهای پژمرده خیابانها
بد موقعی دیدمت
وسطِ پاییز زیر باران …
اصلا محـال بود عاشقت نشوم …
اشعار مخصوص و عاشقانه پاییزی
به خاطر پاییز نیست
که از شاخه میافتند
قرار است تو از این کوچه بگذری
موهایت را ببند
این فصل به بادهایش معروف است
دل من به هوایی شدن
دوستت دارمهایی هست
که آدم در هر فصلی بشنود
جوانه میزند، قد میکشد
گل میدهد.. ابراز علاقههایی
که بوی شکفتن میدهند
سرسبزی با خودشان میآورند
و تازه ات میکنند..
میدانی؟!
دوستت دارم گفتنت از آنها بود
شکوفههای روی تنم را میبینی!
عاشقی کن
بیخیالِ وصل و هجران پاییزای عزیز!
گاه گاهی جادهها از شهر مقصد بهترند…
از وقتی دوست داشتنت
در رگهایم جریان گرفت
جورِ دیگر زندهام، انگار
ماهیهای سرخ، زیرِ پوستم
راهِ دریا را پیدا کرده اند..
طبیعی است
پاییز، جای تابستان را میگیرد.
ولی قبول کن هیچ کس جای تو را نمیگیرد
کاش پایان یکی از این روزهای
سرد پاییزی شب نباشد
تو باشی..ای کاش شهریور تمام نشودای کاش پاییز نیایدای کاش امسال باران نبارد
فکرش را بکن شهریور برود، پاییز بیاید
تو نباشی.. باران ببارد
دلت بگیرد، اشک بریزی
فنجان چاییت گرم باشد
تو نباشی.. پاییز هم باشد
بی انصافی نیست؟ای کاش فصلها را میشد متوقف کرد
هوای توست
در سرم که میپیچی
برگ ریزان شعرهایم شروع میشود
از امروز دیگر نگو دوستت دارم
میترسم از شادی بال درآورم
پاییز مرا با پرستوها کوچ دهد
تو تنها بمانی
بیا … بوی پاییز را حس میکنم
میدانم در راهی میدانی عاشقم
عاشق تو عاشق پاییز
عاشق برگریزان
بیا … میخواهم پاییز را در آغوش تو نفس بکشم
چقدر خوب بود یک بار پاییز
دل به دلم میداد
برگ هایش به درخت میچسبیدند
و تو به من
و امان از این بوی پاییزی و آسمان ابری
که آدم نه خودش میداند دردش چیست و نه هیچ کس دیگر
فقط میداند که هرچه هوا سردتر میشود
دلش آغوش گرم میخواهد…
دوباره پاییز…، اما نه فصل خزان زرد
دوباره پاییز…، اما نه فصل اندوه و درد
دوباره پاییز…
فصل زیبای سادگی…
دوباره پاییز، موسم شدید دلدادگی
من از شما گفتن تو بدم میآید
عزیزم مرا سرد خطاب نکن
این پاییز میخواهم تا افتادن آخرین برگ
با تو دیوانگیها کنم
پاییزت پر از رگبار آرزوهای قشنگ
اولین لحظههای پاییزت از نم نم باران، خوشرنگ
و من آرزومند آرزوهایت …
سومین فصل سال یعنی من
آرزوی محال یعنی من
یک غزل عاشقانه یعنی تو
مثنویهای لال یعنی من
پاییز که میشود بی آنکه بدانم چرا
بیشتر از همیشه دوستت دارم
و بی آنکه بدانی چرا دلم بهانه ات را میگیرد
و پاییز امسال. عشق جنس دیگری دارد و
معشوق خواستنیتر است…
پاییز که میشود انگار از همیشه عاشق ترم
در تمام طول پاییز نمناکی شبها را
با تمام منفذهای پوستم لمس میکنم
و چشمانم همه جا نقش دیدگان تو را جستجو میکند
پاییز که میشود همراه برگها رنگ عوض میکنم
زرد و نارنجی میشوم و با باد تا افقی که چشمانت
در آن درخشیدن گرفت پیش میروم
و مقابلت به رقص درمی آیم تا آن جا که باور کنی
تمام روزهایی که از پاییز گذشته
تا به امروز همواره عاشقت بوده ام
گوش کن! صدای نفسهای پاییز را میشنوی؟
و این زیباترین فصل خدا میآید
همسفر زندگیام غم و اندوهت را
به برگریزان درختان آویزان کن
چرا که چند روز دیگر میریزند و میروند
دوست داشتن نم نم باران است
کم کم میآید و به درازا میکشد
بارانى دوستت دارم
همین جا که هستی و من با توام
همین جا که از کل دنیا کمیم
تو بـارون پاییزی و کوچهها
چه خوبه تو و چتر و من با همیم!
***************
پاییز در راه است ابرها کم کم میآیند
کوچهها یک بند میخندند خیابانها پر از عاشقانه
و پاییز را بیشتر از آنچه که هست دوست داشتنی میکند
یک موسیقی آرام بخش که صدای خش خش برگهای زیر قدمت باشد