جدول زمان تعبیر شدن خواب ها بر حسب ساعت

بعد از دیدن هر خوابی که در ذهن ما باقی بماند ذهن ما مشغول این موضوع می شود که خوابی که دیده ایم چه معنایی دارد و به عبارت کلی تعبیرخواب ما چیست.

در قرآن در سوره مبارکه انعام (آیه ۵۹) آمده است : (و اوست خدائی که چون شب به خواب می روید، جان شما را نزد خود برده و شما را می میراند و کردار شما را در روز می داند، پس از آن مرگ موقت (خواب) شما را بر می انگیزد تا به اجلی که در قضا و قدر معین است برسید.)

علم تعبیر خواب، علمی بزرگ و شریف است و حق تعالی این علم را به یوسف (ع) داد و بر وی منت نهاد، چنانکه در کلام مجید فرموده است: ( و کذالک مکنالیوسف فی الارض ولتعلمه من تآویل الاحادیث).
از ابوذر نقل است که پیغمبر فرمود: (الرویا الصالحه جزء من سته واربعین جزءمن النبوه) یعنی خواب دیدن مرد صالح جزئی است از چهل و شش جزء از پیغمبری، و همچنین نقل است از عبدالله عباس به نقل از سلیمان که فرمود: خواب راست “وحی” است از خدای تعالی بر بنده مومن که او را از خیر و شری که به او خواهد رسید، آگاهی دهد پیش از آنکه خیر و یا شر به او رسد، تا بنده به دنیا مغرور نشود و از امر پروردگار غافل نماند.

امیر المومنین علی (ع) فرمود: چون مومنی خواب بیند واجب است که تعبیر آنرا بداند تا از آن بهره نیکو برد و شادی برگیرد. اما اگر کسی خواب بد ببیند باید آن خواب را به کسی نگوید و از خواب بد حذر کند و دعا و صدقات دهد.

محمد ابن سیرین می گوید: معبر باید علم تعبیر قرآن داند و زیرک و عارف باشد. و بر زبانش ثواب و صلاح جاری گردد و ایزد متعال به کسی تعبیر خواب می آموزد که طبعش پاک بوده، از لقمه حرام خوردن و از گفتن سخن های نابکار اجتناب کند.

جدول زمان تعبیر شدن خواب ها بر حسب ساعت
ساعت ۶ تا ۱۰ شب :
خواب نزدیک مغرب درست نیست و تعبیر ندارد، زیرا شکم انسان پر است تا یک سوم از شب هم بی تعبیر است.
ساعت ۱۰ شب تا ۲ صبح:
در نیمه شب اگر کسی که خواب می بیند، دچار امتلاء نباشد، خواب از یک سال تا پنجاه سال تعبیر می شود.
ساعت ۲ صبح تا ۵ صبح:
در یک سوم آخر شب خواب صحیح است و از پانزده روز تا دو ماه و تا یک سال تعبیر می شود.
ساعت ۵ صبح در سپیده دم :
از یک هفته تا یک ماه تعبیر می شود.
ساعت ۵ تا ۶ صبح پس از سپیده دم:
از یک روز تا یک هفته تعبیر می شود.
ساعت ۶ صبح:
در بر آمدن خورشید همان روز تعبیر شود.
ساعت ۱۰ صبح تا پانزده روز و در هنگام اذان ظهر تا یکی دو روز تعبیر می شود.

خواب خوب و بد در ماه های قمری

تعبیرخواب آنلاین
تعبیرخواب

ماه ربیع الاول : برکت وشادی در خواب ها پیدا می شود.
ماه ربیع الثانی: خواب خوب دیر تعبیر می شود و خواب بد زود تعبیر می شود.
جمادی الاول خریدو فروش نکند.
جمادی دوم : خواب خوب دیر تعبیر می شود.
ماه رجب : گشایش ابواب خیر است و خواب بد را به خوبی تعبیر کن که خلاف ندارد.
ماه شعبان : رؤیا رشته های بسیار دارد و از آن خیر بسیار بر آید و خواب بد تعبیر نمی شود.
رمضان : در های سختی و هرزگی بسته است و خواب خوب زود تعبیر می شود و خواب بد تعبیر ندارد.
شوال : خواب بد و غم زود تعبیر می شود ، از آن بر حذر باش.
ذیقعده : فقط خواب سفر را سفر نکن .
ذیحجه : خواب سفر را سفر کن. دنبال کار ها را بگیر که ماه مبارکی است.

۳.۵ ۶ آرا
امتیازدهی به مقاله

3.5K نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
Eli
Eli
4 سال قبل

سلام . من یه پسریو دوست دارم .. و اون هم همینطور (به گفته خودش هر دومون به هم دیگه ‘حس’ داریم) یک هفته ای هم باهم بودیم . ولی چون یه سری شرایطی داشت نتونست ادامه بده .. دیشب خواب دیدم که باهم تو خونه ی بابام هستیم (خاله و دختر خالم هم بود .. و مادرمم تو یه اتاق دیگه بود) ایشون روی مبل نشسته بودن من به خالم گفتم سَرِ شرط بندی با همکلاسیام من باید روی پای ایشون بشینم . منم بلند شدم رفتم سمتش (انتظار داشتم ک پاهاشو جُفت کنه من بشینم رو پاهاش ..… مطالعه بیشتر »

فریناز
فریناز
4 سال قبل

سلام دیدم بالای پشت بامی میرم ک یه قبرشهید هست و تعدادی زیادی دخترهم دور اون قبر بودن ک به طور ناگهانی دوستم رو میبینم

اینه
اینه
4 سال قبل

سلام درخواب شب هنگام داشتیم می‌رفتیم خونه اقوام پدری انگار یکی فوت شده بود جای سرسبزی بود من مقنعه سرم بود و کاپشن زرشکی پوشیده بودم بعدش بچه‌ای خواهرمو دیدم ک دوتا کیف پولی کوچیک بهم دادن تابراشون نگه دارم

فریبا ر
فریبا ر
4 سال قبل

سلام.خواب دیدم واردیک سالن تنگ ومسدودوتاریک شدم ودنبال راه نجات گشتم.دو درب دیدم.اولی رابازکردم پشتش دیواربود.دومی رابازکردم وبازم دیواربود.باخودم گفتم چراهردری میگشایم بن بست است.ناگهان درب سومی دیدم آنرابازکردم پشتش روشنایی بودودونوربه رنگ نارنجی وقرمزبود.باخودم گفتم نوریعنی راه بازه ونجات میابم.دربها هرسه سفیدبودند.رنگ دربهای خانه ام.من مدتی است برای استخدامم تلاش میکنم امابه نتیجه نمیرسم گویاتلاشم بی نتیجه است.امسال به درب خانه حضرت علی رفتم وچندماهی است منتظرم.خوابم در۲۹شوال ساعت۴تا۵صبح دیده شده.ممنون میشم تعبیرکنید.فریبا

فریبا ر
فریبا ر
4 سال قبل
پاسخ به  فریبا ر

سلام.لطفاخواب منراتعبیرکنید.خیلی مهمه برام.دپروزه منتظرم.ممنون

Saba
Saba
4 سال قبل

باسلام دیدم دراتاق دوستم هستم یدفه دوستاش به دیدنش میان من هم تصمیم میگیرم خدافظی کنم و برم وقتی اومدم کفشامو بپوشم دیدم کفشام پاشنه بلند و براق و توسی هستن

Narges.mohmmdi
Narges.mohmmdi
4 سال قبل

توی خواب دستامو میدیدم ک تپل شده بود

بیتا
بیتا
4 سال قبل

دیدم در پارکینگ خونمون موش گرفتم و کشتمش

فریبا
فریبا
4 سال قبل

دیدم سرجلسه امتحانم بعدک امتحان تموم شد توی کلاس دراز کشیده بودم دوتا دوستامم کنارم دراز کشیده بودن یکی از دوستام موهای سرش صورتی بود و داشتیم حرف می‌زدیم باهم بهش گفتم چندترم دیگ داری اون گفت پنج ترم هنوز مونده و منم بهش گفتم من فارغ شدم واونم گفت خ.شبحالت کلاس شلوغ بود پراز شاگردانی دخترو پسر ک روی صندلی نشسته بودن و ما روبروشون بعد یه لاکپشت سبز داخل کلاس دیدم ک داشت لاما حرف میزد و یدفه بچش از پنجره اومد داخل .

حورا
حورا
4 سال قبل

دیدم خدادرکنارم هست و بامن حرف میزنه یه دریا جلومه و یه کوه آخر دریا یهو خدابهم گفت بیا این دریا و باز میکنم بروبرس به کوه

نیاز
نیاز
4 سال قبل

منودرروستایی بردن ک آدمای اونجا لواط کار بودن یکی ازهمونها ازمن خوشش میاد ک با دست میکوبم تو سینش و نفرینش میکنم از روستا یه دست غیب منو می‌بره بیرون چون قرار بود عذاب نازل بشه وقتی ک کار تموم میشه و روستا آباد میشه و گل وگیاهان رویش میکنن منو دوباره به روستا میبرن

north star
north star
4 سال قبل

با سلام اول دیدم که ی ماشین کنترلی برای خواهر زادم خریدم که خراب شده بود درستش کردم بعد دیدم تو پیست مسابقه تقریبا شبیه بازی دارم با آدمای دیگه مسابقه میدم محیط مسابقه طوری بود که حالت جزیره و یک تونل قطار داشت من دیدم که ماشین و ولکردمو وارد تونل شدم تا بدوم دیدم دویدم آخر تونل رسید به مغازه یکی از آشناهایی که زیادم ازش خوشم نمیاد کبابی داره دیدم مغازه مال اون دیگه نیست و داره تو مغازه یه ساز شبیه فولوت میزنه که به منم میگه گوش بده… ادامه داشت ولی زیاد طولانی میشه تا… مطالعه بیشتر »

پرک
پرک
4 سال قبل

توی خواب دیدم یه چندتا کارتون خالی افتاده توی حیاط بعد دیدم در حیاط رو دوتا زن باز کردن یکیشون خواهرم بود اون یکی رو نمی‌دونم همه مشکی پوشیده بودن و دویدن بیرون ازشون خاستم ک بیان داخل دروببندن وقتی رفتم بیرون دیدم محرمه دیدم اونطرف خیابون دعوا شده بود یه جوون قمه بدست به صورت یه پیرمرد میزد یهو پسر داییم میخاس بره کمکش کنه ک من یدفه تا دیدم داره می‌ره نگران شدم وجیغ میزدم محمد نرو

الهام
الهام
4 سال قبل

یکدفعه آیفون خونه زده میشه میرم ک جواب بدم پسرخالمو دیدم ک ریش و سیبیل گذاشته بود و لباس مشکی پوشیده بود وخیلی ناراحت بود داشت بمن می‌گفت اجی من تووکافه بودم ک یهو دستشو میزا،ره روی گلوش و بغض می‌کنه داشت از یکی می‌گفت ک متوجه نشدم خیلی ناراحت بود گفتم بگووواز کی حرف میزنی

تینا
تینا
4 سال قبل

سلام در خواب دیدم درخانه هستم و به بررسی قسمت ی از بدنم پرداختم کارم ک تمام شد نعمتی از جانب خواهرم به من زده شد به او گفتم نگذار برایت دعاکنم تاخدابه دردی ک دارم دچارت کند و به دستشویی آمدم بدجوری ناراحت شدم وگرنه کردم و ازخدا خواستم تا شفایم دهد یهودیدم در آشپزخانه ایستادم دوتا گاز روشنه و آب درکتری می‌جوشد خیلی آرام
آشپزخانه پراز وسایل به موقع خواب شد میخاستم بخابیم توی دهنه در اتاق مامان و بابام یه عالمه ملافه چیده شده بود

ناهید
ناهید
4 سال قبل

با سلام خواب دیدم ی دختر تپل چند ماهه دارم چون تو واقعیت ی دختر دیگه دارم پیش خودم میگفتم اینکی دخترم تپلتر از اون یکی هست… تو بازار بغلم بود داشتم براش ی کاپشن صورتی میخریدم

نسیم
نسیم
4 سال قبل

دیدم خونه زن عموم هستم و توی اتاق پسرش یسری کاغذ دیدم خونه خالی بود ولی یسری وسایل داخلش بود دیدم برگه های پیدا کردم ک روش دعا نوشته شده بود بعد دیدم عکس بچگیم وعکس خواهرم روی یه برگه با مشخصاتمون پیدا کردم کنجکاو شدم عکسارو کندم و یسری برگها و خط خطی کردم با خودکار ویه حسی بهم میگفت برو این برگها و بنداز توی آب روان

مالار
مالار
4 سال قبل

خواب دیدم دارم یجا راه میرم آدمای زیادی برخلاف من راه میرن و بعضیاشون برمی‌گردم منو نگاه میکنن

Sanaz
Sanaz
4 سال قبل

سلام خواب دیدم یه جفت کفش اسپرت تور خوشگل پوشیدم ک دوستشون دارم

Sahel
Sahel
4 سال قبل

دیدم در خانه هستم یهو پدرم سوار بر دوچرخه همراه با دخترخالم ک اونهم سوار یه دوچرخه دیگه بود اومدن انگار دختر خالم برای پدرم کار میکرد و من خیلی نگران بودم

Panah.
Panah.
4 سال قبل

دیدم درجایی هستم ک آدمای غریبی هستن یهو به طور ناگهانی بچه ی پسری بهم دادن یا فک کنم خودم پیداکردم دقیق یادم نمیاد چ اتفاقی افتاد ولی در آغوشم خوابیده بود و آروم بود داشتم راه میرفتم ک یهو یه دیوانه مریض چاقو بدست زد تو پهلوبچه ای ک تو بغلم بود اما بچه همچنان آروم تو بغلم خوابیده بود لباسشو بالا زدم پوشک پوشیده بود و کمی از پهلوی زخم بود مقداری خون دیدم تصمیم گرفتم سوار تاکسی بشم و برم بهم یه تاکسی مدل بالا نشون دادن با حفاظ ک سوار اون بشم

زهره
زهره
4 سال قبل

خواب دیدم به نیت مادرم که در اثر کرونا فوت شده به شخص دیگری گفتم نذری بپزد ان شخص گفت که خودت هم باید بپزی لطفا تعبیر ان را بگویید

یگانه
یگانه
4 سال قبل

سلام دیدم دریک سوپرمارکت هستم ک مشتری زیاد داره یهو دیدم خودم مسئولشم یعنی فروشنده شدم دیدم خواهرم اومد بستنی بخره دریخچال رو باز کردم یه عالمه بستنی‌های تازه و بزرگ داخل یخچال بود بعدش دیدم خونه قبلیمون هستم یکی پریز پشت قاب داخل منزل بود ک داشت قرمز میشد و دود میداد ترسیدم و زنگ زدم به بابام ک خودشو برسونه منم هرچی وسایل برقی بود خاموش کردم اومدم تلویزیون رو خاموش کنم بسختی خاموش کردم بعدش ک پدرم اومد این پریز ک داشت دود میکرد یهو باعث شد برق داخل حال بره ولی هوا روشن بود و دیدم… مطالعه بیشتر »

Zaman
Zaman
4 سال قبل

در خواب مادر شوهرم مرحوم امده بود سر به زیر نشسته بود من از گونهاش میبوسم؟

قلب شیشه ای
قلب شیشه ای
4 سال قبل

سلام من شش ماهه از معشوق عقد بودم جدا شدم .. حالا خواب دیدم برگشته با خانوادش خونمون ازم درخواست ازدواج کرده و میگ ک منو دوست داره .. منم هم دو دل هستم هم دوست دارم نه بگم چون اگ دوسم داشت ازم جدا نمیشد و هم دوست دارم باهاش ازدواج کنم چون دوسش دارم و خوابم تموم میشه .. تعبیرش چیست؟

لیلا
لیلا
4 سال قبل

سلام درخواب دیدم استادم و دارم درس میدم و چهرم پیرشده

یگانه
یگانه
4 سال قبل

درخواب دیدم یه اتاق دارم پرازکمد داشتم ورزش میکردم اومدم بیرون دیدم خونه نمای تازه و جدیدی داره و بچه های خاهرم نشستن. رو. مبل داشتم برمیگشتم داخل اتاقم ک دیدم صدای تعدادی زیادی زن می‌شنوم انگار از عالم غیب بود داشتن دعامیکردن برام و امام زمان رو قسم میدادن برای ازدواج کردنم.

عسل
عسل
4 سال قبل

دیدم دستکش ظرفشویی دسته و کمی پارس

حوریه
حوریه
4 سال قبل

سلام من دیشب داشتم به یکی ک خیلی اذیتم کرده بود فک میکردم و گفتم هیچوقت نمیبخشمش بعدش خواب دیدم رفتم کیف بخررم برگشتم خونه قبلیمون دیدم یه عده خانوم توخونمون جمع شدن نمی‌دونم کی بودن رفتم داخل اتاقم که لباسامو عوض کنم یهو دیدم یکی روی تختم نشسته داره کتاب میخونه یهو بادیدنش متعجب شدم و ناراحت انگار میخاست چیزی بهم بگه نمیتونست اومدم دوباره بیام از اتاقم بیرون یه کتاب دستش بود اومد ک ازم خواهش کنه نمیتونس حرف بزنه هوا انگار بعدازظهر بود …اتاقمم کمی بهم ریخته بود

asia
asia
4 سال قبل

خواب دیدیم مردمک یک چشمم دوتا شده
تعبیرش چی میشه؟

نهال
نهال
4 سال قبل

درخواب دیدم توی خیابون یه فرش خیلی طولانی سفید رنگ انگار پشم یا ابریشم بود بعد من روش نشسته بودم

نامی
نامی
4 سال قبل

خواب دیدم پدرم یدونه بیضشو بهم داد تا نگهداری کنم منم گذاشتم تو پلاستیک تویخچال?

تینا
تینا
4 سال قبل

سلام خواب دیدم توی حیاطمونم دوتا پسر نشستن بعد بهشون گفتم ساعتمو میدونین چقد خریدم ۲میلیون خریدم الان شده شش میلیون وگوچی اصله بعدش دیدم دختر خالم بچشو گذاشته بود پیش ما یهو دیدم اومدن خونمون با دوتا بچه دیگه اومد دختروپسر با دیدن بچها تعجب کردم . و داخل خونه ک نشسته بودن رو مبل داشتم بهشون میگفتم واقعاا بچه خودتونه میخندیدن و میگفتن اره وای من باورم نمیشد داشتم قهقهه میزدم وباورم نمیشد تا دخترخاله شروع کرد به قهقهه زدن اونم از خنده من می‌خندید( خیلی خاب عجیبی بود)

مليسا
مليسا
4 سال قبل

سلام خسته نباشید من خواب دیدم نوزاد پسری به دنیا اوردم که وقتی بهش نزدیک شدم که بغلش کنم و ببینمش برای اولین بار دیدم یه سر هم روی دست چپش داره،یعنی دوتا سر داشت.تعبیرش چی میتونه باشه خیلی نگرانم.من بچه ای ندارم و ٣۵ سالمه و شریک زندگی دارم

__alireza__
__alireza__
4 سال قبل

با سلام.من حدود یکسال پیش عاشق دختری شدم که هیچ وقت نتوانستم به او ابراز علاقه کنم…دوماهی بود که دیگر به او فکر نمی کردم…او مادر بزرگش را خیییلی زیاد دوست داشت…دیشب خواب دیدم من و او و خانواده اش در جنگل سرسبز اما کم نور و غمگین بودیم لباس عزا پوشیده ایم و او اشک میریزد که مادر بزرگم مرده است…خواهش میکنم تعبیرش را بگویید..خیلی روم تاثیر گذاشته و از فکر خواب در نمیام.با تشکرفراوان.

Asie
Asie
4 سال قبل

خواب دیدم یه جایی رو دارم میبینم مثل استخر مانند بود یه عده مرد مثل داور نشسته بودن داخل آب دیدم همشون برگشتن منونگاه کردن من متعجب بودم بعد داشتم یه فیلم می‌فرستادم برای دوستم فیلم می‌فرستادم ک صداروش گذاشتم که فردی بود منو دوست داشت چشماش درشت بود و چاق بعد دیدم یکی دیگ اومدم داخل فیلم ک خیلی چاق بود

علی رجایی
علی رجایی
4 سال قبل

در همین شبها یکی از دوستان به من تهمت دزدی زدن را داده بود و جلوی چشمم را نمی دیدم و فرار می کردم و میگفتم یا الله تا که لبه کاپشنم به دیوار مسجد گیر کرد و سه تا از پیامبران خدا از من حمایت می کردند و می گفتند علی این کار را نمی کند که دوتا از پیامبران عیسی وموسی بودند و سومی را نمی شناختم

عارفه
عارفه
4 سال قبل

خواب دیدم خاله ی من که چند سالی هست فوت کرده در منزلش نشسته بود و داشت خربزه قاچ میکرد و میگفت کاش من رو هم توی عروسیتون دعوت میکردید. در حالی که زمان عروسی ما سه سالی میشد که فوت کرده بودند

Keyhaneh
Keyhaneh
4 سال قبل

دیدم انگار سرکلاسم توی برفا دیدم دونفر روی برفا بازی میکنن دونفرشون لیز خوردن و از لیز خودشون یه بهمن خفیف ایجاد شد و رفتن پایین من فقط نظاره گر بودم بعد اومدم روی یه سکو برف بود برداشتم و صورت یه آدم ساختم بعدش دیدم آدمایی ک نگرانشون بودم نمرده باشن سالم ازبهمن بیرون اومدن بعد دیدم فایده نداره باهاش چیزی درست کنم برفا ریختم سرجاش

زهرا
زهرا
4 سال قبل

سلام دیدم عمه و خانوادش خونمون هستن بعد دیدم روسری سرم نیست مامانم صدام زد رفتم سمت اتاقم بعدش دیدم داریم بایه عده از پله میریم بالا انگار جشن بود بعدش دیدم دارم میرم توی یه فروشگاه من یه جفت گوشواره طلایی رنگ و بقیه هم گوشواره بود اومدم دم صندوق ک حساب کنم فروشنده زن با من رفتار خیلی بدی انجام داد و من ناراحت شدم ازش نخریدم و اومدم بیرون داشتم میومدم بیرون ک دوستم منو صدازد.رفتم بیرون ک برم سوار ماشینم بشم رسیدم به محله ای ک بیشه ای وسطش بود و یه زن آشنا اومد و… مطالعه بیشتر »

شیما
شیما
4 سال قبل

با سلام خواب دیدم با یکی از اشناها بحث کردیم ی موقع دیدم بجای اون حانم سر ی مرغ خونگی سفیدرنگی تو دستمه و دارم گردنشو فشار میدم ک از دستم فرار کرد و پرواز کرد ورفت …البته تو واقعیت ی روز قبلش ب خاطررفتارای ازار دهنده اش پیش برادرم ازش بد گویی کرده بودم

سجادمحمدزکی
سجادمحمدزکی
4 سال قبل

من خواب دیدم در زیر مسجدی در لبنان گنج وجود دارد ومن برای بدست آوردن آن گنج زیر آن مسجد رامی کنم

سیما
سیما
4 سال قبل

سلام . من خواب دیدم که یکی از فامیل ها حامله است و دکتر نرسیده و من رفتم کمکش که بچه اش رو دنیا بیارم . بعد مادر اون دختر گفت تحمل درد کشیدن دخترم رو ندارم و خودم بچه رو به دنیا میآرم و من رفتم کمک کنم دیدم بچه داره از مقعدش در میاد. بچه رو شستم و تمیز کردم یهو بچه شبیه گربه شد و رفت . خیلی عجیب بود!

زهرا
زهرا
4 سال قبل

سلام درخواب دیدم دایی باخانواده خونمون هستن و من یه قفس دارم پرورنده کوچیک و بزرگ مثل مرغ عشق اما مرغ عشق نبود یکیشون از بقیه نسبتابزرگتر و سفید یه دستگاهی شبیه قلب بود ک من باید به وسیله ضربانی ک میخوره اونها رو شارژشون کنم اونم بزرگتر بود یهو اومد روی سرم بعد گذاشتمش روی شونم یه چیزی دستم بود دیدم پاش گیرکرده به همون چیزی گ دستم بود یهو میخاستم جداش کنم جداش کردم اما دیدم پای راستش ناخناش کنده شده تصمیم گرفتم ازش خوب مراقبت کنم تا مثل روز اولش بشه

گلشبو
گلشبو
4 سال قبل

درخواب کفشهای پدرم دستم بود و میخواستم بپوشمشون. کفشها مشکی بودن وبزرگ.

الا
الا
4 سال قبل

سلام وقت بخیر درخواب در جایی زندگی میکردم ک مردمان خوبی داشت اما مردم حکومتیش ظالم بودن ومن تصمیم گرفتم از خونه برم بیرون برای کاری داشتم میرفتم دیدم دوتا سرباز بانیزه ایستادن خاستم اذیتش کنم دیدم با نیزه گارد گرف ازم ترسیدومنم الکی بهش گفتم منم باتو کاری ندارم رسیدم به یه نانوایی داشت نون درست میکرد یه نون کرد سفید برداشتم و خوردم خیلی خوشمزه بود داشتم بانانواحرف میزدم یدفعه یه مرد پیر قوی هیکل دیدم از دور ک جلوش پراز اشغال گوشت بود بهش شک کردم وقتی فهمید من اونجام میخاس. منو بکشه من فرار کردم پسرش… مطالعه بیشتر »

متینه
متینه
4 سال قبل

سفره ای توی خونه ما پهن بود که همه مشغول غذاخوردن بودن من یه تیکه مرغ برداشتم و زن داییم برام برنج کشید غذا خیلی خوشمزه بود وقتی یکم برنج مونده بود تو بشقابم از زنداییمو خاستم دوباره برام برنج بکشه

متینه
متینه
4 سال قبل

درخواب من مینوبوس آبی داشتم و پدرم صاحب یه ماشین شاسی بلند بود انگار قصد رفتن به جایی داشتیم من به پدرم گفتم شمال ید من میام

دل نگرانم
دل نگرانم
4 سال قبل

سلام.. چند بار خواب گربه و چه گربه دیدم که یا بازی میکنن بامن یا تو اتاق زیر تختم قایم شدن … اما دیشب خواب دیدم یه بچه گربه رو میزدم. از گردن گرفتم میزدم. که از خواب بیدار شدم…. در صورتیکه در واقعیت من خیلی گربه دوست دارم و چندتا بچه گربه هم بزرگ کردم..

تارا
تارا
4 سال قبل

سلام دیدم من و مادرم و خالم و دختر خالم در صحن امام رضا نشستیم و خالم به دخترش میگف حجابتو رعایت کن

تینا
تینا
4 سال قبل

سلام رفتم بیرون ک بگردم دیدم یسری زنای چادری دارن دخترارو ارشاد میکنن بعد دیدم دارم میرم اونطرف خیابون یه بچه پسر سوار سه چرخه باهام بود یدفه دیدم مردم دارن تظاهرات میکنن و اسم بن یزید رو میارن و من هم احساس خطر کردم و رفتم سمت وسایلم ک برم خونه به بجای امن رفتم ولی کمدی ک مخصوص وسایلم بود قفل بود

دکمه بازگشت به بالا