خلاصه داستان قسمت آخر سریال گیسو
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت آخر سریال گیسو را می خوانید: سریال عاشقانه ۲ با نام جدید سریال گیسو ، درامی معمایی با رویکردهای اجتماعی از جمله پولشویی است و با توجه به ساخت سریالهای مختلفی که روابط رومانتیک در آن ها محور اصلی بوده، در این فصل در جهت ارتباط با مخاطب، تحولی اساسی در داستان صورت گرفته است.
منوچهر هادی پس از ۴ سال دنباله عاشقانه را در قالب سریالی با نام گیسو ساخته است. مهناز افشار که حالا ذره ذره امکان برگشتش به ایران کمتر میشود و در آنسوی مرزها مشغول داوری پرشین گات تلنت در کنار ابی و آرش است طبیعتا در نقش سابق خود حضور نداشته و جایگزین او هانیه توسلی شده است.
گیسو دقیقا ادامه وقایع سریال عاشقانه است و بدون اینکه هیچ توضیحی درباره وقایع سریال نخست بدهد آغاز میشود. اگر بیننده سریال قبلی را ندیده باشد اصلا نمیتواند بفهمد در گیسو چه خبر است و به نظر میرسد به ذهن هیچکس از تیم فیلمسازی گیسو هم خطور نکرده که این مشکل را به راحتی برطرف کنند.
ساخت یک خلاصه سریال در قالب یک اپیزود (کاری که شهرزاد کرد) و یا بازگویی آنچه گذشت در ابتدای سریال میتوانست این نقص سریال را به راحتی برطرف کند. به هرحال نباید یادمان برود که عاشقانه زمانی پخش شد که سریالهای نمایش خانگی عمدتا به صورت دیسک در دست مردم بود و هنوز تماشای آنها از پلتفرمهای VOD آنچنان باب نشده بود.
گیسو به یکباره و چند ماه پس از وقایع پایان قسمت نخست فصل پیشین شروع میشود. همه چیز هم رنگ و بوی کارهای هادی منوچهری را میدهد؛ او نبض مخاطب عام را به دست آورده و طبیعتا تا وقتی کارهایش مورد استقبال این قشر قرار بگیرد قصد ندارد در این سبک فیلمسازی تغییری ایجاد کند.
قسمت نخست سریال گیسو وقایع خاصی را به ما نشان نمیدهد و صرفا تماشاگر را به دیدن ادامه سرنوشت کاراکترها پس از تمام شدن فصل پیشین دعوت میکند. متوجه میشود گیسو برخلاف تصورش زنده است و دو قاتل اجیر میکند تا او را بکشند و حسین یاری هم همسرش مهتاب با بازی پانتهآ بهرام را از دست میدهد (به نظر میرسد اختلاف نظر پانتهآ بهرام و منوچهر هادی باعث شده او در فصل دوم حضور نداشته باشد).
شخصیت سهیل با بازی گلزار نیز درگیر و دار طلاق با همسرش پگاه است و با بدبختی و بی پولی خود سرمیکند. در واقع سریال میخواهد در فصل اول توضیح بدهد که چرا یک سری بازیگران هستند و یک سری بازیگران نیستند تا کار خودش را آغاز کند.
گروه بازیگری نیز متشکل از همان تیم بازیگری سابق است و متاسفانه کماکان این تیم بدترین بازیها را از خود ارائه میدهند. گلزار که از دوران سوپراستاری خود در سینمای ایران هم گذر کرده مانند همیشه؛ ضعیف بازی میکند و هنرپیشگان بهتری همچون مسعود رایگان و حسین یاری نیز به واسطه نقشهای به شدت ضغیفشان نمیتوانند کاری از پیش ببرند.
در این میان ساره بیات با نقش کمی متفاوتتر از بقیه ظاهر شده است. فیلمنامه به طور ناشیانه میخواهد خصلتهای رفتاری او را نشان دهد و در این کار بسیار مبتدی رفتار میکند. قرار است ما بعنوان تماشاگر بفهمیم که بیات چقدر مغرور و خودخواه است و دیگران را زاویه دار نگاه میکند و این موضوع از طریق یک سری دیالوگ به شدت کلیشهای و بچهگانه منتقل میشود
از آنجایی که چهره گیسو به تماشاگران در قالب مهناز افشار نمایش داده میشود (در واقع اصرار خاصی به نمایش چهره افشار در قالب گیسو وجود دارد با اینکه او در این فصل بازیگر این نقش نیست) به نظر میرسد که قرار است با فرمول کلیشه «عمل کردن صورت برای زنده ماندن» یا چیزی مشابه روبرو باشیم که گیسو را در کالبد هانیه توسلی به تماشاگر نشان دهند! هر چند امیدوارم که این جزو فیلمنامه نباشد و گیسو بتواند رو دست بهتری به مخاطب بزند. به هر حال اعلام شده که فیلمنامه این سریال بیش از ۱۰ بار بازنویسی شده و همچنان بازنویسی طرح نهایی آن در حال انجام است و ده بار بازنویسی قاعدتا ایدههای بهتری را رو میکند.
گیسو تازه در آغاز راه خود است و مانند فصل پیشین انبوهی از ستارگان سینمایی را در خود جای داده است. هرچند باید گفت ساخت عناوینی چون گلشیفته و رقص روی شیشه نشان داد که ساخت سریال با گروهی از ستارگان لزوما به موفقیت آن منجر نمیشود. گیسو با پشتوانه این تیم بازیگری نمیتواند راهی از پیش ببرد اما منوچهر هادی تا جایی که میدانیم؛ راه و چاه را خوب میشناسد و سبک روایتش فعلا هنوز هواخواه دارد.
باید دید گیسو در ادامه چه مسیری را طی میکند و آیا قرار است کت و شلوارهایی پرزرق و برقتر و آرایشهایی غلیظتر ببینیم که در میانشان یک قصه مثلا سیاسی اجتماعی مانند پولشویی هم روایت میشود (هادی به سادهترین زبان ممکن انتقادات سیاسی در آثارش مطرح میکند که جای تقدیر دارد) . یا شاید هم سریال مانند عناوین اخیری که در حال ساخت است قصد دارد کمی دز معمایی را بالاتر ببرد و عنوانی متفاوتتر نسبت به فصل پیشین باشد.
از آنجایی که سریال با نام گیسو ساخته شده؛ بعید نیست که سازندگان تصمیم گرفته باشند از سایه سریال عاشقانه خودشان را رها کنند و با همین اسم گذاری نشان دهند که قصد روایت جدید و نوینی دارند. باید دید در آینده چه پیش میآید.
بازیگران سریال گیسو:
محمدرضا گلزار ، ساره بیات ،هانیه توسلی ، حسین یاری ، هومن سیدی ، حمیدرضا پگاه ،علیرضا زمانی نسب و سارا رسول زاده.
خلاصه داستان سریال گیسو (عاشقانه ۲):
رضا در مخمصهای افتاده که برای بیرون آمدن از آن به کمک سهیل و پیمان نیاز دارد. اما نقشه آنها آنطور که باید پیش نمیرود و اتفاقاتی رخ میدهد که کنترل اوضاع را از دست همه خارج میکند و …
زمان پخش در شبکه نمایش خانگی
چهارشنبه ها ساعت ۲۰
خلاصه داستان قسمت اول سریال گیسو ( عاشقانه ۲)
رضا به سراغ پدرش رفته است و آن جا عصبی تر از همیشه خبر زنده بودن گیسو را به همراه مدارکی که او بر علیه پدرش برایش فرستاده است را می دهد و می رود که حاج یونس را عمیقا به فکر فرو می برد و ماجرا را با پسر دیگرش درمیان می گذارد که او تصمیم می گیرد تا کار گیسو را برای بار دوم یکسره کند.
سهیل ماشینی که از پیمان برداشته است را برای درآمد زایی در اختیار آفرود باز ها قرار می دهد که در یکی از مسابقات آن ها چپ می کنند و ماشینش را نیز از دست می دهد و ناراحت به مسافرخانه ای که در آن زندگی می کند، می رود و متوجه آمدن پگاه همسرش می شود.
پگاه از او می خواهد که قبل از جداییشان بچه دار شوند که در ابتدا باعث شوکه شدن سهیل می شود و توضیح می دهد که بچه ای را به سرپرستی قبول کنند و بعد از آن پگاه پولی را برای این کار سهیل به او بدهد که او قبول می کند.
رضا به همراه دخترش به خرید رفته اند و بعد از برگشتن به خانه با جسم بی جان همسرش رو به رو می شوند و او را به بیمارستان می رسانند که دکتر ها مرگ ریحانه را تایید می کنند.
رضا، دخترش دنا را در آغوش می گیرد و می گوید مامانش دیگر درد نمی کشد و به جای خوبی رفته است و هر دو باهم گریه می کنند.
خلاصه داستان قسمت دوم سریال گیسو ( عاشقانه ۲)
خانواده حاج یونس در حال رفتن بر سر مزار ریحانه برای مراسم خاکسپاری هستند که شخصی با حاج یونس تماس می گیرد و می گوید کاری که با گیسو کرده اند، عواقب بدی برایشان دارد و تا آخر عمرشان بایستی تاوان بدهند که باعث تعجب حاج یونس می شود، چرا که از مرگ گیسو توسط کسانی که از طرف محسن پسرش اجیر شده بودند بی خبر است.
پگاه با سهیل تماس می گیرد و از او می خواهد به خانه برود تا بازرس های پرورشگاه تحقیقاتشان را نهایی کنند و بچه ای که دوست دارد را پیش خودش بیاورد که با سهیل بحثشان می شود و با دعوا از یکدیگر خداحافظی می کنند. از آن جایی که پگاه بچه ها را خیلی دوست دارد یکی از عروسک های دختر خوانده اش زینب را به دنا می دهد و می گوید قرار است به زودی بچه دار شوند.
مامور ها بر سر مزار ریحانه می روند و حاج محسن را با خودشان می برند و هیچ کاری از حاج یونس و رضا برنمی آید، خانمی در مراسم ریحانه در تالار موقع صرف غذا شروع به بد و بیراه و لنترانی به خانواده حاج یونس می کند که باعث عصبانیت زن حاج محسن می شود و او را بیرون می کنند.
بعد از اتمام مراسم رضا به همراه پدرش به کلانتری می روند اما آن جا کاری از دستشان برنمی آید و مامور کلانتری به حاج یونس اخطار می دهد از تهران خارج نشود چرا که پای خودش نیز گیر است و اسمش در قسمت هایی از مدارکی که بر علیه محسن رو شده است، حضور دارد.
پگاه با سهیل صحبت می کند و از او می خواهد که حق مادر شدن را از او نگیرد و کمکش کند تا به آرزویش برسد و بابت رفتار صبحش با سهیل عذرخواهی می کند.
پیمان به ایران برمی گردد و خانواده درسا نیز همراه پگاه، رضا و سهیل به پیشوازشان رفته اند و نگران دخترشان هستند که دختر دیگری را کنار پیمان می بینند و او می گوید که مدتی است از هم جدا شده اند و او به سراغ عشق قبلی اش رفته است.