خلاصه داستان قسمت دهم سریال حکم رشد از شبکه سه

سریال حکم رشد یک ملودرام پلیسی و‌ خانوادگی است که به موضوعات فرهنگی و آسیب‌ های اجتماعی توجه ویژه دارد. خلاصه داستان قسمت دهم سریال حکم رشد را در ادامه این مطلب از سایت جدولیاب مطالعه می کنید با ما همراه باشید.

قسمت دهم سریال حکم رشد

ذبیح در خانه فراز را می بیند و یقه اش را می گیرد که به ذبیح التماس می کند چیزی به مادرش نگوید و او هم بهش فرصت می دهد تا هر چی از اراذل و اوباش محله می داند به او بگوید اگر نه حسابش را می رسد.
ذبیح در حیاط خانه نشسته است که زهره به کنارش می رود و باهاش شروع به صحبت می کند تا هم خستگی اش در شود هم باهم درد و دل کنند.
نوید در خیابان با موتور می رود و مشخص است که حسابی نگران زندگی خواهرش است.
دختری که خیاطی دارد و نوید ۵۹ دلبسته او است، در حال رفتن به سمت خانه است که نوید را گریان روی موتور می بیند و به سمتش می رود.
نوید گریه می کند و می گوید عشقم به تو پاک و واقعی بود اما الان مجبورم اون زن و بگیرم تا زندگی خواهرم بهم نریزد و می رود.
نوید ۵۹ حسابی روی موتور گریه می کند و در خیابان های شهر پرسه می زند تا دلش خالی شود و به خانه غلام می رود.
غلام در خانه خواب است، نوید دم در مانده تا سایه و نامی هم از راه برسند و با هم به داخل می روند.
غلام از دیدن سایه جا خورده است که نوید می گوید از آبجیم خواستم بیاد تا باهم بریم خاستگاری…
غلام، نوید را به اتاق دیگر می برد و درباره نقشه ای که توی سرش دارد حرف می زند اما سایه هم پشت سر آن ها فالگوش می ایستد و وقتی می فهمد که غلام می خواهد زن دوم بگیرد قاطی می کند و با چشم های گریون به خانه محبوبه می رود.
غلام، نوید رو تهدید می کند که اگر مامان توران چیزی بفهمه تو رو می کشم. سایه به در خانه محبوبه می رود و به او می گوید که من زن غلامم و تو می خوای زن دوم شوهرم شی که نوید بین حرف های آن ها می پرد و محبوبه را از مامان توران خاستگاری می کند تا آب روی آتیش باشد و می رود که با غلام برگردد.
محبوبه به داخل خانه می رود و به مامان توران می گوید که کسی آمده و می گوید زن غلامم…
مامان توران، شوکه شده به داخل حیاط می رود تا عروسش را ببیند. با دیدن سایه گل از گلش می شکفد و او را به داخل خانه دعوت می کند.
مامان توران شروع به سوال پرسیدن از او می کند و محبوبه هم کمی آن طرف تر روی پله ها نشسته است و به حرف های آن ها گوش می دهد.
مامان توران درباره کار غلام از سایه سوال می کند و می خواهد بداند که آیا او خلافکار است یا شر و دعوایی که سایه هر دو را انکار می کند و می گوید هیچ کدوم نیست که محبوبه از شنیدن این حرف تعجب می کند.
نوید ۵۹ به خانه غلام برگشته است و می گوید برام آستین بالا بزن تا بیوه هاشم و بگیرم اما زندگی خواهرم و نامی رو خراب نکن و بهش التماس می کند که دست از این کار بردارد.
مامان توران، محبوبه را به کناری می برد و ازش می خواهد که از سایه عذرخواهی کند و بگوید که چون نمی دونسته غلام زن داره این کار رو انجام داده اما محبوبه که آتیش انتقام چشمشو کور کرده مقاومت می کند، مامان توران او را تحت فشار می گذارد تا از زیر زبونش حرف بکشد و بفهمد که پول های لای دیوار برای هاشم بود یا غلام … اما محبوبه باز هم بغض کرده سر جایش نشسته و حرف نمی زند.
محبوبه با حال نذار و گریان مقابل سایه می نشیند و از ذبیح می گوید که داغ هاشم را به دل او گذاشته و حالا می خواهد زن هاشم بشه تا داغ به دل ذبیح بگذارد که سایه سیلی محکمی توی گوشش می زند، اما محبوبه پوست کلفت تر از این ها شده و به سایه می گوید که اجازه بده منم قول می دم از ۲۰ کیلومتری شوهرت رد نشم اما سایه در مقابل حرف های او فقط و فقط سکوت می کند.
مامان توران، محبوبه را از خانه بیرون می کند تا تنهایی با سایه حرف بزند و خیالش را راحت می کند که هیچ زنی از پس غلام بر نمی آید…
غلام و نوید از راه می رسند و نوید هر چی سعی می کند تا او را راضی کند که باهاش ازدواج کند، موفق نمی شود و محبوبه تمام تلاشش را می کند تا هر طور شده غلام را حتی از سر ترس از مامان توران هم که شده راضی کند.
غلام با شنیدن صدای سایه به داخل می رود، مامان توران حسابی از سلیقه او تعریف می کند و شروع به بازخواست کردنش می کند تا سر از کار او دربیاورد که خلاف کار است یا نه؟
مامان توران، غلام و محبوبه را با هم رو به رو می کند تا از پول های لای دیوار سر دربیاورد که محبوبه جوری جواب می دهد تا غلام را راضی کند که به همه بگه خواستگارش هست و آخر هم موفق می شود….
سایه با شنیدن این حرف ها گریان از خونه هاشم بیرون می رود و مامان توران هم به دنبالش می رود و داخل کوچه نوه اش نامی را می بیند و بغلش می کند.
سودابه خواهر سلطان و زیبا یواشکی به خانه غلام رفته است و می خواهد به داخل برود که کسی را می بیند و کنار دیوار قایم می شود.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا