خلاصه داستان قسمت سیزدهم سریال از سرنوشت ۳ از شبکه ۲ + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت سیزدهم سریال از سرنوشت ۳ را مطالعه می کنید. با ما همراه باشید. از سرنوشت سریالی درباره مشکلات زندگی و مسائل اجتماعی دو کودک است که در پرورشگاه زندگی میکنند وسرنوشت آن ها تا دوران نوجوانی و جوانی در سریال از سرنوشت به تصویر کشیده میشود. امیررضا فرامرزی و راستین عزیزپور دو بازیگر اصلی سریال از سرنوشت هستند که نقش نوجوانی آنها را دارا حیایی و کیسان دیباج بازی می کنند.

قسمت سیزدهم سریال از سرنوشت ۳

اسماعیل پیش شعبان میره تا گوشیو بهش بده بنا به گفته هاشم، شعبان میگه معلوم نیست چندتا کپی کردی از روش که الان با پای خودت اومدی گوشیو میدی، اسماعیل میگه گفتی به آدمات برن رو گردن هاشم تیغ بزارن بعد میگی خودم اومدم؟ که شعبان گوشیو میگیره و میگه من آدم نفرستادم همون دیشب گفتم با اینایی که در افتادی آدم های جالبی نیستن گفتم پولتو بگیر گوشیو بده برو گوش نکردی حالا منم قدرنشناس نیستم و ۱۰ میلیون بهس میده و اسماعیلم میره برای خانواده اش خرید میکنه. وقتی میرسه خونه نغمه بهش میگه هاشمو دیدی؟ چیکار داشت باهات ؟ که میگه هیچی فقط گفت ۱۰ تومن از یکی طلبدارم برم بگیرم برای خونه خرج کنم که باور نمیکنن اسماعیلم ناراحت میشه و با عصبانیت از خانه بیرون میرود. آرزو که بعد از دیدن سهراب به سمت گیت میرود، سهراب با حال بدی که داشت مدتی تو فرودگاه میشینه که یدفعه میبینه آرزو میاد جلوش وایمیسته و با چشمانی که میخندد به هم نگاه میکنند و مادر و پدر آرزو از دور آنها را تماشا می کنند.

بازپرس پرونده از همه بازجویی میکند درباره هاشم و کارش و رابطه اش با ساکت و در آخر برای افشار ضبط صدای ساکت را با سهراب برایش میگذارند که تو اون اسم افشار را میاورد ولی منصور از همه چی ادعای بی خبری میکند، بازپرس در آخر بهش میگه چند قدم تا چوبه دار فاصله نداری اگه همکاری کنی شاید شاید شاید تو مجازاتت تخفیف قائل بشوند. موعد دادگاه اول مشخص میشود و سهراب به دنبال نغمه، مادرش و اسماعیل میرود و باهم به سمت دادگاه. سهراب تو دادگاه آقای ماجدی و خواهرش را میبیند و تعجب میکند و مینا از دیدن سهراب شوکه میشه و تمام خاطراتش از کودکی اش تا حال برایش مرور میشود. وقتی از هم جدا میشوند، مینا به شاهرخ میگه سهراب اینجا چیکار میکنه؟ که شاهرخ میگه نمیدونم والا چی به چیه حتما کار داره اینجاست دیگه….

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا