خلاصه داستان قسمت شانزدهم سریال نجلا شبکه ۳ + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت شانزدهم سریال نجلا را مطالعه می کنید. با ما همراه باشید. سریال نجلا سریالی است در ۱۶ قسمت که در ایام اربعین از شبکه سه سیما پخش می‌شود و داستانی پرکشش دارد. «نجلا» به کارگردانی خیرالله تقیانی‌پور و تهیه‌کنندگی سعید سعدی ساخته شده است. خیرالله تقیانی ‌پور، از کارگردانان جوان و شناخته شده حوزه تئاتر است که بعد از ساخت فیلم تونل، اولین تجربه سریال‌ سازی خود را نیز با نجلا تجربه خواهد کرد.

قسمت شانزدهم سریال نجلا

زائران در حال رفتن به سمت کربلا هستند که عبد آن ها را می‌بیند و بی حال سر و صدا می‌کند که عمو اکبر به سمت صدا می‌رود و می‌فهمد که عبد است و همه آن ها به سمتش می دوند اما عدنان که همچنان پیگیر عبد بوده است آن ها را پیدا می‌کند و لبخندی از سر رضایت می‌زند.

زائران به راهشان ادامه می‌دهند که در میان مسیر گیر بعثی ها می افتند اما عدنان از راه می‌رسد و جلو آن ها را می‌گیرد. عدنان به نجلا می گوید با او به بغداد برود اما نجلا نه می‌گوید که عدنان دستور می دهد که عملیات را انجام دهند.

نجلا به دست و پای عدنان می‌افتد و به او می‌گوید که اگر آن ها را آزاد کند با او ازدواج می‌کند، جان تمام آن زائران مهریه نجلا است، عدنان قبول می کند و آن ها را آزاد می کند و با نجلا می‌رود.

عبد که از این اتفاق آتیشی است عصبانی به سمت عدنان می‌رود، که جابر و عمو اکبر به دنبالش می‌روند که امجد در میان راه به عبد می رسد و با تفنگ به سمت عبد می رود که عامر از پشت به سمتش حمله می کند اما امجد او را می کشد و تیر بعدی اش به عمو اکبر می‌خورد و او را مجروح می‌کند که عطا به سمت امجد می رود و با کمک عبد امجد را می‌کشند.

عبد سوار ماشین می‌شود و جابر نیز به سمتش می رود و او را همراهی می‌کند، پس از گذشت مدتی آن ها به ماشین عدنان می رسند که مامور راننده اش را می‌بینند و بعد از این که جای عدنان را می‌پرسند او را می زنند و به سراغ عدنان می روند.

بعد از آن که به عدنان و نجلا می رسند عبد با زدن یک تیر درون بای عدنان او را محار می‌کند و جابر به او می‌گوید که بکشتش چرا که باعث قتل عامر و عمو اکبر شده است، اما عدنان به او می گوید من امجد را سراغ تو نفرستادم من بارها جلوی او را گرفتم که نتواند شما را بکشد و عبد از کشتنش صرف نظر می‌کند و همراه با نجلا می‌روند…

زائران به لب شط رسیده اند که عمو اکبر با دیدن ضریح امام حسین سلام می دهد و می‌میرد که که زائران همه گریه می‌کنند….

 

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا