خلاصه داستان قسمت نهم سریال شرم
در این مطلب از سایت حدولیاب خلاصه داستان قسمت نهم سریال شرم را می خوانید: این سریال یک ملودرام اجتماعی است که بخش زیادی از آن معمایی بوده و کم کم داستان آن بازگشایی میشود و برای پخش از شبکه سه سیما در فصل پاییز آماده میشود.
لعیا روی با لباس بیرون روی تخت خوابش برده است، حسام با مادرش صحبت میکند و منصوره خانم به او میگوید تمام این مدت خرج زندگی و تحصیل او را با شیرینی پزی تامین میکرده است.
لعیا درحال رفتن به سمت شرکت است که در خانه مادرش از راه میرسد و از اتفاقات دیشب میپرسد، لعیا در حال جواب دادن است که گوشی اش زنگ میخورد و با دیدن اسم حسام پایش را روی گاز میگذارد و میرود.
حسام به شرکت رسیده است که دو تا از همسایه های مردی که سقف دستشویی اش ریخته بود به سراغش رفتند و از او خواستند به آن ساختمان برود و اوضاع را بررسی کند.
او به آنجا میرود که با مرد صاحبخانه دعوایش میشود و او را از آن جا بیرون میکنند اما در بین حرف هایشان میفهمد که بهزاد مرد صاحبخانه را خریده است.
لعیا به شرکت رسید و مستقیم به سراغ بهزاد رفت و از او پرسید چیزی قرار است از گذشته حسام بداند یا نه که بهزاد با زدن خودش به بیخیالی میگوید او اصلا به آن ها فکر نمیکند و کاری به کارشان دیگر ندارد.
منصوره خانم درحال رفتن به خانه است که پسری موتور سوار جلویش را میگیرید و درباره پسرش از او سوالاتی میپرسد، او پس از این که داخل خانه میشود اتفاقاتی درباره گذشته پسرش را به خاطر میآورد.
منصوره خانم به خانه پوران رفته است و درباره خاستگاری و ازدواج حسام و لعیا صحبت میکنند که مادر لعیا میگوید با توجه به گذشته ای که حسام داشته است فکر نمیکنم این ازدواج به صلاحشان باشد.
حسام در ساختمان است و درحال بررسی بعضی از جاهای ساختمان میباشد و اهالی او را دوره کرده اند و هرکدام به گونه ای از وضعیت خانه ای که خریده اند مینالند.
حسام به شرکت برگشت که اهالی آن ساختمان نیز به دنبالش آمده اند، بهزاد آتیش بیار معرکه شده است که حسام لعیا را به پای ساختمان میبرد و آن جا هاشم صاحب خانه در خانه اش است و به آن ها اجازه ورود نمیدهد.
لعیا با شرکت تماس میگیرد و درخواست مدارک و نقشه های ساختمان را میکند که بهزاد با برداشتن وسایل خودش به آن جا میرود و قصد تست مقاومت ساختمان را دارند که اهالی میگویند به بهزاد اعتماد ندارند و کار را حسام انجام میدهد و می گوید ساختمان هیچ مشکلی ندارد و لعیا بلافاصله آن جا را ترک میکند، حسام به دنبالش میدود که به او نمیرسد.
بهزاد به حسام میگوید که باید از همه در شرکت عذرخواهی کند که حسام در جوابش میگوید بهتر است محاسباتش را چک کند و فردا درباره همه چی به لعیا توضیح دهد