خلاصه داستان قسمت نهم سریال ملکه گدایان

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت نهم سریال ملکه گدایان به کارگردانی حسین سهیلی زاده و تهیه کنندگی علی طلوعی را می خوانید، پس با ما همراه باشید.

قسمت نهم سریال ملکه گدایان

گذشته…
مراسم عقد جلال و لعیا که در آن شبیر تنها به عنوان پدر لعیا حضور دارد و لعیا کارخانه را به شبیر می‌سپارد و می‌گوید حواسش را جمع کند تا آن‌ها از ماه عسل برگردند و مشخص می‌شود که آن دو باهم دستشان در یک کاسه است.
حال
لعیا خوشحال از آماده شدن آشپزخانه جدیدش دستور می‌دهد که تمام جنس های تو بازار را جمع کنند و قحطی بیاورند که درمیان حرف های پارسا وکیلش متوجه می‌شود که بین افرا و البرز رابطه عاشقانه شگل گرفته است و می‌گوید بهتر است البرز همچنان در مفت آباد بماند و کارش را دیر تر شروع‌ کند.
پارسا به او می‌گوید که تنها هدف افرا این است گه رییس مفت آباد بشود تا بتواند ملکه را ببیند که او می‌گوید همیشه این دختر را جور دیگری دوست داشته ام.
آریا بعد از دیدن مفت آباد با افرا صحبت می‌کند اما او می‌گوید که هیچ احساسی به او نداشته است و بهتر است هرچه زودتر از آن‌جا برود و آریا می‌گوید دیگر به او برنخواهد گشت.
البرز و سهیل در حال برگشت از خانه شبیر هستند که ماشینشان در مسیر خراب می‌شود و کنار می‌زنند که در همان زمان آریا نیز از راه می‌رسد و مدتی باهم صحبت می‌کنند و البرز از حرف های آریا به بهم خوردن رابطه اش با‌ افرا پی می‌برد.
سیامک مدیر برنامه آریا پیش لعیا رفته است و با زبون بازی قصد گرفتن پول از او را دارد که در همان زمان آریا برایش پیام می‌فرستد ک و می‌گوید در ویلای لواسان خودکشی کرده است و بلافاصله با مادر آریا به آن‌جا می‌روند اما با سوپرایز تولد رو به رو می‌شوند و مدتی را شادی می‌کنند.
شبیر به همسرش می‌گوید که آیا لعیا می‌دونه البرز کیه و از این‌که او را به خسرو داده پشیمان است و حالش خوب نیست و با زن دومش کل کل می‌کند و او را بیرون می‌کند و به حیاط می‌فرستد.
داریوش برای پیدا کردن سارا به سراغ البرز رفته است و آدرسش را از او می‌گیرد و به سراغش می‌رود که پارسا را آن‌جا می‌بیند و پارسا به او می‌گوید اگر میخواد کنار سارا باشد باید تو تیم آن‌ها برود و داریوش را با حال بد تنها می‌گذارد.
دو نفر از دوستان دوست دختر قبلی آریا به سراغ آریا رفته اند و درباره نوشین با آریا صحبت می‌کنند که آریا از علاقه و احساسی که به افرا دارد می‌گوید گریه می‌کند.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا