خلاصه داستان قسمت هفدهم سریال شرم

در این مطلب از سایت حدولیاب خلاصه داستان قسمت هفدهم سریال شرم را می خوانید: این سریال یک ملودرام اجتماعی است که بخش زیادی از آن معمایی بوده و کم کم داستان آن بازگشایی می‌شود و برای پخش از شبکه سه سیما در فصل پاییز آماده می‌شود.

قسمت هفدهم سریال شرم

منصوره خانم مشتری برای خانه آورده است تا پول بدهی اش به را بپردازد.
مریم همسر سابق مختاری پلیس خبر کرده است و حسام نیز به آن جا رفته است که متوجه ماجراهای پیش آمده می‌شود و به داخل ساختمان می‌رود که مختاری می‌گوید عقلش را به دست او ندهد و می‌رود.
حسام از مریم درباره مرگ پدرش سوال می‌پرسد که او افتادن فشارش را بهانه می‌کند و حسام چیزی روی یکی از تابلو ها می‌نویسد و می‌رود.
لعیا به شرکت رفته است و دنبال حسام می‌گردد و با دیدنش اتفاقاتی که درباره ساختمان و کارشناسان افتاده است را می‌گوید و حال حسام را می‌پرسد و او نیز از چیزهایی که در خانه دیده است می‌گوید و لعیا می‌گوید روزهای آخر او کنار آقا صابر بوده است و اصلا مختاری را ندیده است.
منصوره خانم به دیدن پوران می‌رود و از او درباره روز های آقا صابر سوال می‌کند که پوران می‌گوید کسی را ندیدم و از حال بدش می‌گوید و منصوره از پریشانی بیش از اندازه حسام می‌گوید.
حسام و لعیا در شرکت نشسته اند به نوار کاست های ضبط شده آقا صابر گوش می‌دهند و درباره قدیما و احساساتشان صحبت می‌کنند.
پوران به عزیزآقا زنگ می‌زند و می‌گوید هرطور که شده است آدرس زن مختاری را می‌خواهد و اگر حسام زودتر از آن ها به آن جا برود اوضاع بیخ پیدا می‌کند که شوهرش متوجه حرف هایش می‌شود اما پوران بدون هیچ حرفی از خانه بیرون می‌زند.
کارشناسان نظام مهندسی به سراغ ساختمانی که مشکل داشت رفته اند و لعیا پریشان به بهزاد زنگ می‌زند و می‌گوید خودش را به آن جا برساند و گندی که زده است را جمع کند.
نیما وسایلش را جمع کرده است تا پیش پدرش برود و التماس های مادرش نیز تاثیری ندارد و می‌گوید تصمیم خودش را گرفته است و از آن جا می‌رود.
مریم پریشان از رفتن نیما فیلمی که از شوهرش دارد را برمی‌دارد و شماره حسام را برمی‌دارد و به او زنگ می‌زند‌.
بهزاد به سر ساختمان می‌رود و با حل‌شدن ماجرا لعیا از آن جا می‌رود.
مریم زن سابق مختاری با حسام قرار می‌گذارد و حسام به آن جا می‌رود و او می‌گوید به حیاط برود و با دیدن حسام در حیاط از او عکس می‌گیرد و مثل این‌که برای مختاری می‌‌فرستد‌ که بعد از آن با او تماس می‌گیرد و او را تهدید می‌کند که اگر نیما برنگردد او را لو ‌می‌دهد اما مختاری نیز او را تهدید می‌کند.
مریم به سراغ حسام می‌رود و سعی دارد او را بپیچاند که حسام زیربار نمی‌رود و او بلاخره دهان باز می‌کند و می‌گوید اگر قول بدهد اتفاقی برای پسرش نیوفتد فیلم هایی که از شوهرش دارد را به او می‌دهد و به خانه می‌رود و فیلم ها را در یک سی دی کپی می‌کند و به حسام می‌دهد که پوران آن ها را از دور می‌بیند.
بهزاد با فیلم بازی کردن و حرف های چرت و پرت قصد دارد کارشناس نظام مهندسی را نیز بخرد که او می‌گوید این حرف های بهزاد را هم ضمیمه پرونده می‌کند و می‌رود.
پوران به خانه می‌رود و با پسرش صحبت می‌کند که منوچهر شوهرش می‌گوید لعیا زنگ زده است و گفته است که قاتل آقا صابر پیدا شده است که همان لحظه لعیا از راه می‌رسد و ماجرا را تعریف می‌کند.
حسام با مامور به سراغ مختاری رفته است و او را دستگیر می‌کنند که نیما با حسام درگیر می‌شود و او می‌گوید که پدرش قاتل است که بهزاد از راه می‌رسد و نیما را با خودش می‌برد.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا