خلاصه داستان قسمت هفدهم سریال چینی دختر تک شاخ من

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت هفدهم سریال چینی دختر تک شاخ من را می خوانید. داستان این سریال چینی درباره دختری به نام سانگ تیانگ است یک اسکیت باز حرفه ای است. او دوست دارد در دانشگاهی که مادرش درس می خواند، تحصیل کند اما در دانشگاه قبول نمی شود تا این که تصمیم می گیرد خودش را به عنوان یک پسر جا بزند و از طریق تیم هاکی مردان وارد دانشگاه شود.

قسمت هفدهم سریال چینی دختر تک شاخ من

اعضای تیم سال اولی ها به رختکن رفته اند و با دیدن لباس های فرم جدیدشون کلی خوشحالی می کنند و وون بین به عنوان نماینده کلی انرژی به بچه ها میده و میگه ما باید تمام تلاشمون و بکنیم تا بهترین نتیجه رو بگیریم…
سال اولی ها به زمین حاکی می روند و به خانواده ها و دوستانشان که داخل تماشاچی ها هستند، نگاه می کنند، وون بین به دنبال مادرش می گردد اما تنها دایی اش بین باقی تماشاچی ها صدایش می کند و برایش دست تکون می دهد.
تیم ارشد ها مقابل تیم سال اولی ها صف آرایی می کند که همه از دیدن لباس های یک شکل هر دو تیم جا می خورند ، مربی ما مینگ جی را صدا می کند و او هم با توضیح این که دیروز چه اتفاقی افتاده بود، مربی ما را راضی به پذیرفتن تفاوت رنگ شماره لباس های یک شکل می کند…
مادر وون بین در شرکتش عکس های کودکی وون بین را می بیند و خودش را برای جلسه خیریه آماده می کند…
بلاخره مسابقه شروع میشه، وون بین بخاطر یک شکل بودن لباس ها حسابی خطا می کنه ولی داییش تمام مدت اون و تشویق می کند…
مادر وون بینگ با لباس های متفاوت و تغییر قیافه برای دیدن مسابقه پسرش به دانشگاه لیویی رفته و قصد داره کسی اون و نشناسه ولی اول از همه چینگ مین چون، خواهرش رو میشناسه و کنارش میشینه تا هم مسابقه رو با هم ببینند و هم کادو تولدش که کارت اعتباری برای خرید حیوون خونگی است را بهش می دهد…
سال اولی ها با اتفاقی که پیش اومده حسابی بد بازی می کنند و دو هیچ عقب می افتند که مربی ما تصمیم به تعویض وون بین می گیرد اما سانگ تیا مانع این اتفاق میشه و به دنبال وون بین میره و دوباره اون و به زمین بازی بر می گردونه…
سانگ تیا که می دونه نزدیک شدنش به وون بین باعث تغییر دید او میشه به سمتش میره و باهاش حرف می زند. وون بین برای برگشت به بازی مقاومت می کنه و سانگ تیا در آخر او را می بوسد و به زمین بازی بر می گردد، وون بین که حالا می تونه واضح همه رو ببینه با خوشحالی به زمین بر می گرده و پر قدرت مسابقه رو ادامه می دهد.
سال اولی ها با هماهنگی بین وون بین و ویلیام موفق به زدن یک گل می شوند، هنوز ۱ دقیقه به پایان بازی مونده، سانگ تیا به خوبی بازی می کنه و پاس گل برای ویلیام می فرسته که ویلیام توسط سال اولی ها گوشه زمین گیر می کنه… ویلیام یک پاس به وون بین می دهد و او به خوبی موفق میشه تا دومین گل رو هم به ومر برسونه…
تنها چند ثانیه تا انتهای بازی مونده، سال اولی ها موفق به گرفتن توپ میشن و مینگ جی تنه ای به وون بین میزنه و اون و روی زمین می اندازه تا برای گل زدن به سمت دروازه شیائو برود ولی وون بین به طرز معجزه آسایی خودش رو به مینگ جی می رسونه و به سانگ تیا پاس میده… سانگ تیا به سمت دروازه ارشد ها یک ضد حمله انجام میده و با دومین پاس گل به وون بین تیمشون و برنده میکنه و مسابقه تموم میشه…
بعد از تموم شدن مسابقه سانگ تیا و وون بین با هم حرف می زنند و تو سر کله هم می زنند که مادر و دایی وون بین به کنارشون می روند و مادر وون بین کلی ازش تعریف می کنه و میگه از الان تا ۴ سال دیگه باید بدون باخت بازی کنی تا شرکتمو‌ به ارث ببری…
سانگ تیا هدیه ای که وون بین برای تولد مادرش خریده بود را یواشکی به او می دهد و به بهونه کار داشتن دست چینگ مین چون را می گیرد و‌با خودش می برد تا آن ها تنها بشن…
شیائو به خاطر عملکرد ضعیفش یه جا نشسته و گریه می کنه که بچه های تیم دلداریش می دهن و ازش حمایت می کنند. وون بین هم به مادرش قول میده تا بیشتر تمرین کنه و‌ بهتر از این بازی کنه و هدیه تولدش که شال قرمز است، را بهش می دهد. مادر وون بین احساساتی میشه و اعتراف می کنه که اون مهم ترین شخص زندگیشه و همدیگر و بغل می کنند و بعد از اون وون بین شال قرمز جدید مادرش را برایش می بندد.
بعد از رفتن مادر وون بین، وون بین اتفاقی که بین خودش و‌ سانگ تیا وسط مسابقه افتاد را تعریف می کند و ازش مشاوره می خواهد که چینگ مین چون با دیدن مربی ما سریع میره…
مربی ما باز هم به التماس های چینگ مین چون اهمیتی نمی دهد که مربی شو سر راه دایی وون بین قرار می گیره و بهش میگه باید بیشتر از اینا تلاش کنی و به دست آوردن دل مربی ما کار ساده ای نیست…
سانگ تیا خودش را بابت بوسیدن وون بین حسابی سرزنش می کنه که وون از راه میرسه و‌ اون خودش و‌به خواب میزنه ولی بلاخره لو میره و چشماشو باز می کنه که میبینه وون بین دستشو دوباره بسته و نگران میشه…
وون بین به دروغ میگه که دستم آسیب دیده و باید ازم مراقبت کنی و الان هم بیای و موهامو بشوری…
سانگ تیا غر غر کنان در حال شستن موهای وون بین است که متوجه می شود اون قصد کفی کردنش و داره …
سانگ تیا پیش دستی می کنه و زودتر صورت وون بین را کفی می کند و به دو از حموم بیرون می دود و به کیف وون بین می خورد. یک کارت از داخل کیف وون بین به بیرون می افته، سانگ تیا متوجه اون میشه و بر می داردش و تاریخ تولد وون بین که درست فردا است را روی آن می بیند.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا