خلاصه داستان قسمت ۱۰۴ سریال ترکی رامو + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال ترکیه ای خلاصه داستان قسمت ۱۰۴ سریال ترکی رامو را قرار داده ایم با ما همراه باشید. رامو (به ترکی استانبولی: RAMO) یک مجموعه تلویزیونی ترکیهای است که در ژانرهای اکشن، جنایی و درام ساخته شده است. از بازیگران این سریال میتوان به مراد ییلدریم Murat Yildirim، اسرا بیلگیج Esra Bilgic، ساجیده تاسانر Sacide Tasaner و…. اشاره کرد.
قسمت ۱۰۴ سریال ترکی رامو
جمیل پیش رامو میره و بهش بابت کوکسال تسلیت میگه رامو با دیدن متین میگه اینو واسه چی آوردی؟ جمیل میگه واسه اینکه مجازاتش کنی تو آبروی مارو بردی! سرافکندمون کردی! متین میگه به مغزم شلیک کن ولی انقدر عذاب نده جمیل میگه نه تصمیم این کار با راموعه. رامو به متین میگه مجازات خیانت به خانواده مرگه نزار حرص و طلعت باعث این کار بشه اگه با برادرت مشکل داری برو باهاش دعوا کن ولی خیانت نکن و میبخشتش که متین تشکر میکنه و میخواد دستشو ببوسه اما رامو نمیزاره و موقع رفتنشون رامو به جمیل میگه میخوام سر میز استانبول دیگه ببینمت جمیل جا میخورن و میگه چشم داداش سپس بهش میگه متینم بیار شاید به دردی خورد. بعد از رفتن اونا کورکوت میاد که حشمت به رامو خبر میده رامو جا میخوره و تو فکر میره. عفت متوجه رفتار عجیب حسن شده ولی هرچی ازش میپرسه حسن چیزی نمیگه که همین باعث بهم ریختگی بیشتر عفت میشه. عمو به کورکوت میگه با چه رویی اومدی اینجا مرتیکه؟ کورکوت میگه هرچی بگی حق داری رامو از روز عروسی میگه که او تیرباران کرده بود و در آخر میگه برو تا نکشتمت! کورکوت به رامو میگه تو جون منو بخشیدی اومدم دینمو بهت ادا کنم.
رامو میگه چجوری؟ او میگه مظهر، رامو میگه فکر کردی نمیدونم با اون نقشه کشیدی؟ مظهر میگه هرکاری داشتی بهم بگو و میره. رامو و دوعو باهم رفتن به جایی و تو از تو ماشین کسیو زیر نظر دارن اونجا باهم درباره کوکسال حرف میزنن و دوعو میگه هنوز ازش سیر نشده بودم حتی تو بیشتر از من تو زندان باهاش وقت گذروندن بودی رامو میگه در عوض همش از تو حرف میزدیم اونجا بعد از کمی حرف زدن دوعو میخواد بگه که بابام قبل از مرگش تو بیمارستان بهم گفت، هنوز حرفش تموم نشده که حشمت میگه شریف از هتل بیرون اومد دوعو میگه بزار این کارو حل کنیم بعد حرف میزنیم دوعو به حشمت میگه شریفو تعقیب کن. مظهر به شریف زنگ میزنه و میگه یه راهی پیدا کردم که کاپیتان منو رئیس کنه شریف میگه خبر خوبیه اینجوری باهم یکی میشیم و تعادلو بهم میزنیم تا ۲۰ دقیقه دیگه میرسم. رامو میگه شروع میکنیم و با دوعو راه شریفو میبندن و صداش میزنن تا از ماشین پیاده بشه سپس ازش میپرسه تو با تاجر اونال چیکار داری؟ شریف میگه جرمه با بزرگتر از خودم قرار بزارم؟ رامو میگه جرمه وقتی اون شخص واسه من به استانبول اومده یعنی جرمه! حشمت از پشت سر شریف و آدم هاشو محاصره میکنن.
رامو اسلحه رو سر شریف میزاره که همان موقع یه ماشینی از دور نزدیک میشه که توجه همه جلب میشه. شریف فکر میکنه آدم های اونه ولی در اصل آمد های رامو بودن و همه ی افراد شریفو میکشن سپس دستشو میبندن و رامو به کاپیتان زنگ میزنه و میگه خائنو پیدا کردم دارم میارم و شریفو تو صندوق میندازن و راه میوفتن به سمت کاپیتان. نهیر سر راه سیبل میره و بهش میگه که خواهرت بهت خیانت کرده و با من همکاری کرده رامو هم فرستادمش رفت سیبل جا خورده. حسن با دلبر داره حرف میزنه که عفت به اونجا میره و میگه حسن؟ آنها جا خوردن که همان موقع چیچک میاد و به حسن میگه بابا؟ همگی شوکه میشن. رامو شریفو برده پیش کاپیتان و مظهر و میگه خائن اینه! اونا خنده شون میگیرن و میخندن که رامو میگه چخبره؟ کاپیتان میگه میدونیم شریف با تاجر اوناله مظهر خائن اصلیو پیدا کرده رامو میگه یعنی چی؟ مظهر میگه راشد و مدارکشو نشون و توضیح میده. اینا همش نقشه خود رامو بوده و قبلا به مظهر گفته بوده که کار من بوده شلیک ولی میخوام تورو رئیس کنم همه چیز جوری که رامو میخواد داره پیش میره کاپیتان مظهرو یکی از رؤسا میکنه و اونجا میگن که شریف رئیس سوم این دستگاهه سپس رامو به دوعو زنگ میزنه و میگه افرادو از جلوی هتل ببرین لازم نیست دیگه دوعو میپرسه پس سه تا رئیس خودشونو نشون دادن رامو میگه دقیقا دوعو به بچه ها میگه کار تموم شد رامو موفق شد….