خلاصه داستان قسمت ۱۰۷ سریال ترکی تازه عروس yeni gelin + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۱۰۷ سریال ترکی تازه عروس می باشید. برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکی تازه عروس، سریال کمدی و محبوب است که پخش خود را در سال ۲۰۱۷ از شبکه Show Tv ترکیه آغاز کرد و در طول ۳ فصل در سال ۲۰۱۸ به اتمام رسید. این سریال پرطرفدار اکنون با دوبله فارسی پخش خود را در شبکه جم تی وی آغاز کرده است. این سریال از تاریخ ۱۹ شهریور ماه ۱۴۰۱ هرشب راس ساعت ۲۲:۰۰ شروع می شود. این سریال دربرگیرنده ی صحنه های خنده دار و بعضا احساسی هست. این قصه ی یک دختر شهرنشین وجوان است که عاشق پسری قبیله نشین از منطقه ی آنادولی ترکیه میشود و عروس آنها میشود…

قسمت ۱۰۷ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۰۷ سریال ترکی تازه عروس

خلاصه داستان قسمت ۱۰۷ سریال ترکی تازه عروس

قلندر خان به اتاق کامیل میره و براش بادکش میکنه سپس کنار اون رو تخت میخوابه. سپس باهمدیگه درباره کامیلا حرف میزنن و کامیل میگه که شجره نامه خیلی اصیلی داره سپس درباره اش حرف میزنن در آخر به قلندر میگه که بهش نگی از من شنیدیا! قلندر میگه هم نمیخوای باهاش حرف بزنی هم ازش میترسی؟ سپس میخوابن. فرهاد با یه شاخه گل رز به کاه دوتی میره برای دیدن دیلان. فرهاد به دیلان میگه داداشت یه کت و شلوار بهم بدهکاره به خاطر اون ادم هایی که گذاشته دم در! دیلان میگه خیلی هم خوب شد! سپس فرهاد میپرسه اصلا واسه چی گذاشته اونارو اونجا؟ دیلان میگه چون دولان ها میخوان بیان خوستگاری شیرین فرهاد میخنده که دیلان میگه نخود چون قراره واسه منم بیان! فرهاد میگه چی؟ یعنی چی؟ دیلان میگه مگه چی من از اون شیرین کنترل معلومه که میان! فقط گفتم در جریان باشی که یهو میبینی عشقتو از دستت درآوردن! زن های عمارت تو آشپزخانه جمع شدن و در حال صبحانه خوردنن وقتی عایشه میاد معتبر و آسیه ازش میپرسن که چرا واسه خوردن صبحانه نیومد؟ عایشه میگه چون با آقا داشتم تو اتاقمون میخوردیم همگی میخندن و معتبر میگه یه چیزی بگو که باورمون بشه. عایشه تعریف میکنه که با دستای خودم واسش لقمه درست کردم گذاشتم تو دهنش اونم خورد خیلی خوش گذشت! سپس یادش میاد که لقمه ناز وتا جلوی دهن قلندر میبره ولی در آخر عایشه خودش میخوره. نازگل میپرسه یعنی اینی که میگی حقیقت داره؟ عایشه تایید میکنه و شروع میکنه به قر دادن و میگه از این به بعد دیگه با کسی تقسیمش نمیکنم و مال خودمه و با گلستان شروع میکنه به رقصیدن. معتبر و آسیه میرن پیش قلندر و میگن که حقیقت داره؟ قلندر تایید میکنه که آسیه میگه پس ما چی؟ ما هم زنتیم! معتبر میگه راست میگه من وقتی نتونم پیش شوهر عقدیم نباشم اون عقدو میخوام چیکار؟

قلندر میگه خوب اون عقدو اجرا نمیکنیم، تو عقد خواستی گفتم باشه آسیه خواست خانم عمارت باشه الان خانم عمارته و از طرفیعایسه خودمو خواست بهم رسید دیگه! عایشه شروع میکنه دوباره رقصیدن. کامیلا از خواب بیدار میشه که میبینه کامیل واقعا پیشش نیومده بوده شب گذشته همان موقع کامیل به اتاقش میره و میگه اومدم بهت خبر بدم که با بلا دارم میرم پرتغال او میگه چرا اجازه نگرفتی؟ چرا نپرسیدی منم میام یا نه؟ خوب من میام منم ببرین ولی کامیل میگه نه تا برگردیم بشین به کارات فکر کن. بلا و کامیل با هازار سوار ماشین میشن و به طرف پرتغال راهی میشن. کامیلا حاضر میشه که باهاشون بره ولی بهشون نمیرسه به خاطر همین به آشپزخانه میره و به نازگل میگه هم گلوم خشکه هم گرسنمه یه چیزی بده بخورم ولی نازگل میگه از اونجایی که بلا رفته دیگه کسی نیست که بهت خدمت کنه! کامیلا ازش میپرسه خوب من چیکار کنم الان! نازگل بهش میگه خونه خراب کن! سپس تمام زن های عمارت باهاش بد رفتار میکنن و خونه خراب کن میگن بهش. قلندر به زندان رفته و ترکمن با مسلم را از زندان برمیداره تو مسیر به حسن کور میزنن و از روش رد میشن. اونا با ترس به طرفش میرن و صداش میزنن تا ببینن حالش چطوره و وقتی میبینن چیزیش نشده و بلند میشه خودشو میتکونه تعجب میکنن و میگن این ماشین کمه کم ۲ تن هست چجوری هیچیت نشد؟ حسن کور مثل همیشه میگه زندگی به سبک کونگ فو! اسکندر پیش کورکوت میره و از بدهی که داره بهش میگه او نیز بهش پول میده تا بدهیشو صاف کنه. یکی از پرسنل شرکت به نام بوسه میره تو اتاق خان و بهش از کارها میگه.

خان شروع میکنه به گفتن خواسته هاش به بوسه که منشیشه بوسه میگه ببخشید آقا خان ولی کسی نمیتونه این کارو بکنه خان دلیلشو میپرسه که میگه چون پرسنلی نمونده همه اخراج شدن! خان میگه چرا؟ کی اخراج کرده؟ بوسه میگه مدیر پرسنل جدید بلا خانم! سپس از لباساش میگه که بوسه میگه اینم کار بلا خانمه! خان شروع میکنه به لاس زدن با بوسه  که همان موقع نازگل با میستیک وارد اتاق میشن و خان رفتارش با بوسه ۱۸۰ درجه فرق میکنه. خان دلیل اومدنشو میپرسه که میگه اومدم میستیکو بیارم اینجا تا اگه کاری کردی اف کنه او صورتت! سپس ازش میپرسه که اون دختر کی بود؟ خان میگه بوسه منشی من نازگل میگه آدم کم بود که اسمش ماچه بعد اومده منشی تو شده؟ سپس ازش میخواد تا عوضش کنه و فرهادو بیاره منشی خودش کنه سپس از اونجا میره بعد از کمی بحث کردن. بلا و کامیل و هازار میخوان از همدیگه جدا بشن تا هرکی بره سراغ یه خریدار که به محض جدا شدنشون کامیلا به کامیل زنگ میزنه که دونفر بلا را بیهوش میکنن و وارد یه ون میکنن سپس کامیل را هم سوار میکنن و میبرن. شیرین میخواد برای خرید از عمارت خارج بشه که باران جلوشو میگیره و نمیزاره و میگه اگه میری باید یه نفر بیاد مراقبت باشه شیرین مخالفت میکنه و میخواد بره که عمویش بهش رنگ میزنه و میگه انقدر مقاومت کردین که خودم اومدم دختر قلندر خان را دزدیدم! باران که شیرین کنارشه جا میخوره و میگه چی؟ کیو؟ عمویش میگه دختر قلندر خانو دیگه باران تعجب میکنه که اون کیه که به جای شیرین دزدیدن!…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی تازه عروس yeni gelin

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا