خلاصه داستان قسمت ۱۲۶ سریال ترکی تازه عروس yeni gelin + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۱۲۶ سریال ترکی تازه عروس می باشید. برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکی تازه عروس، سریال کمدی و محبوب است که پخش خود را در سال ۲۰۱۷ از شبکه Show Tv ترکیه آغاز کرد و در طول ۳ فصل در سال ۲۰۱۸ به اتمام رسید. این سریال پرطرفدار اکنون با دوبله فارسی پخش خود را در شبکه جم تی وی آغاز کرده است. این سریال از تاریخ ۱۹ شهریور ماه ۱۴۰۱ هرشب راس ساعت ۲۲:۰۰ شروع می شود. این سریال دربرگیرنده ی صحنه های خنده دار و بعضا احساسی هست. این قصه ی یک دختر شهرنشین وجوان است که عاشق پسری قبیله نشین از منطقه ی آنادولی ترکیه میشود و عروس آنها میشود…

قسمت ۱۲۶ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۲۶ سریال ترکی تازه عروس

خلاصه داستان قسمت ۱۲۶ سریال ترکی تازه عروس

ترکمن سر کل کل با حسن کور با دست و زور خرچنگ را نصف میکنه کامیل و کامیلا با دیدن اون حسابی جا میخورن و از اون رفتار شوکه میشن. ترکمن میگه فکر نمیکردم غذای اول قرارمون خرچنگ باشه، حسن کور میگه والا منم فکر نمیکردم اینجوری بشم یه روز ترکمن میپرسه واسه چی؟ مگه چجوری؟ حسن کور میگه والا انگار کادو پیچم کرده ترکمن میگه اونم چه کادوی خوشتیپی سپس شروع میکنن باهمدیگه حرف زدن و تلاش کردن تا اون غذارو بخورن اما هرکاری میکنن نمیتونن بخورن و ترکمن با اینکه از اون غذا بدش میاد با خوردنش میگه تا حالا همچین غذای خوشمزه ای نخوردم. سپس با اومدن گارسون بهش میگه تا غذارو ببره به جاش دسر فرنی با چای بیاره. کامیلا به کامیل میگه چقدر خوب شد که اونارو بهم رسوندیم نه خودمونم اومدیم اینجا نه؟ کامیل دستاشو میگیره و میگه آره خیلی خوب شد با یه تیر دو نشون زدیم. نازگل میره پیش آفت و میگه چیشده لم دادی داری چای میخوری! آفت میگه آره از وقتی بلا دوباره تازه عروس شده خیلی راحت شدم، نازگل از پروژه تبدیل مادرشوهرها به سفید برفی حرف میزنه و میگه حالا که آبجی کامیلا نیست میریم از داروهاش برمیداریم میدیم بهشون تا مهربون بشن آفت میگه حالا چرا بریم از داروهای کامیلا برداریم؟ میریم از داروخانه میگیریم خب! نازگل میگه این داروهارو بدون نسخه نمیدن که سپس باهم میرن تو اتاق کامیلا و شروع میکنن به گشتن اونجا. آفت موفق میشه تا دارو را پیدا کنه و باهمدیگه از خوشحالی بالا پایین میپرن.

فرهاد با اسکندر در کاهدونی در حال تمرین خوانندگی هستن که در اخر مسلم از پشت کاه ها بیرون میاد و میگه اه بس کنین دیگه خستم کردین! برین یه جا دیگه این کارارو بکنین اسکندر میگه جای دیگه نمیشه اجازه نمیدم کسی جلوی این استعدادو بگیره سپس به فرهاد میگه باید بریم لباس هامونو عوض کنیم با اینا نمیشه بریم پرایوت پارتی. دیلان و گلستان هم میگن که خوب باهم بریم ما هم میایم ولی اسکندر میگه نمیشه که هرکسیو قبول نمیکنن سپس میرن تا حاضر بشن. نازگل شروع میکنه به کوبیدن قرص ها سپس آفت میگه نازگل خیلی زیاد شد! براشون خطرناک نباشه! نازگل میگه نه حواسم هست چیزی نمیشه آفت میپرسه حالا چجوری میخوای بهشون بدی؟ نازگل میگه تو اون یخچال شربت آلبالو گذاشتم برو اونو بیار تا معجون آماده بشه سپس خنده شیطانی میکنه. بلا و هازار در اون چادر نشستن و بلا در حال بافتن موی دختربچه های اونا هستن سپس هازار به اون مرد میگه من این مشکل شما و بقیه را به بابام حتما میگم تا ببینیم مشکل اصلی از کجاست. هازار و بلا وقتی از چادر بیرون میرن هازار میگه امروز روز ماست روز سالگرد ازدواجمونه اول میریم اون گردنبند الماسی که دیدم واستو میگیریم بعد میریم رستوران ولی بلا ازش میخواد تا پول اون گردنبند بده برای افراد اونجا خرج کنن هازار قبول میکنه.

قلندر و خان و گوکان لباس کار پوشیدن و در حال تعمیر کردن ۰۰۱ هستن خان میگه من دیگه خسته شدم خوب بدیم بیرون درست کنن دیگه همگی از زیر ماشین بیرون میان و قلندر بهش میگه نمیشه من تو این همه سال ۰۰۱ را دست کسی ندادم و نمیدم خودم درستش میکنم. قلندر جمیل را صدا میزنه و میگه هوا خیلی گرمه یه چیز خنک برامون بیار. جمیل به آشپزخانهم یره و با دیدن شربت آلبالو ابتدا خودش میخوره سپس برای قلندر و خان و گوکان میریزه و میخواد بره که آسیه و عایشه و معتبر از راه میرسن و ازش میخوان تا برای اونا هم بریزه جمیل میگه خودتون بریزین چون وقت ندارم آقاها منتظرن سپس با عجله میره. اونا یه پیاله واسه خودشون میریزن که برای بار دوم آفت و نازگل به اونجا میان و با دیدن اونا لبخند میزنن و میگن نوش جونتون بلا اینو مخصوص خودتون درست کرده.

عایشه به نازگل مگیه تو حامله ای هوس نکردی؟ میخوای بخوری تو هم؟ نازگل میگه نه من نمیخورم از شکر خوشم نمیاد نوش جونتون و میخنده عایشه به آفت میگه تو چی؟ بیا بخور نازگل سریع میگه رو فرم موندن میدونی چقدر سخته مامان عایشه؟ اصلا به این راحتیا نیست آفت هم تایید میکنه و میگه واسش باید فداکاری هایی بکنی شما بخورین نوش جونتون. جمیل از راه میرسه و میگه تمومش که نکردین؟ آقا دوباره خواست، نازگل جا میخوره و میگه کدوم آقا؟ جمیل میگه آقا قلندر، آقاخان و آقاگوکان. آفت و نازگل میگن کاری نمیشه کرد دیگه نازگل میگه با یه تیر ۶ نشونه زدیم! بعد از چند دقیقه که دارو اثر کرده قلندر دلش میخواد برقصه و به گروه موسیقی میگه تا بیان. همگی در حیاط در حال رقصیدن هستن و نازگل و آفت از دور نگاهشون میکنه آفت میگه نزاشتی یه بزوک واقعی تو عمارت بمونه ببین چیکارشون کردی؟! نازگل میخنده و میگه ببین لذت ببر. هازار و بلا از راه میرسن و میگن اینجا چخبره؟ هازار به قلندر میگه واسه سالگرد ما اینارو گفتی بیان؟ قلندر میگه سالگرد ازدواجتونه؟ سپس جفتشونو بغل میکنه سپس آسیه بلا را در آغوش میگیره و میگه آخ تازه عروس خوشگلم آنها تعجب میکنن. شیرین میاد و میگه بابا چخبره؟ شوخیت گرفته؟ من دلم داره میسوزه بعد تو اینجا جشن گرفتی؟ واقعا که! آسیه میاد و میگه ماجرا همون عشق و عاشقیست و میخنده قلندر میگه برو بگو بیاد اینجا تموم بشه بره شیرین شوکه میشه و میگه بابا تو حالت خوبه؟? مطمئنی؟ قلندر تایید میکنه و با اومدن باران بهش میگه میتونه بیاد خواستگاری باران و شیرین جا میخورن و همگی در حیاط درحال رقصیدن هستن…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی تازه عروس yeni gelin

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا