خلاصه داستان قسمت ۱۲ سریال ترکی ایگو + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۲ سریال ترکی ایگو را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم با ما همراه باشید. سریال ترکی ایگو (به مرد نمیشه اعتماد کرد) با نام کامل Erkeğe Güven Olmaz و مخفف EGO به کارگردانی دوعا جان آنافارتا (Doğa Can Anafarta) و شنول سونمز (Şenol Sönmez) ساخته شد. نویسندگی این مجموعه ترکیه ای نیز برعهده جمعی از نویسندگان بود و در واقع اقتباسی از سریال کره ای وسوسه (Temptation) که خالق آن هان جی-هون (Han Ji-hoon) بود، محسوب می‌شود. این اثر از اوایل سال ۲۰۲۳ از شبکه فاکس ترکیه پخش و پس از چند ماه به پایان رسید.
قسمت ۱۲ سریال ترکی ایگو
الیف به ارهان میگه هنوز بهت امید داشتم یخورده که نابودش کردی و حلقه اش را درمیاره و میگه که دیگه همه چیز تموم شد و میره ارهان بهم میریزه و به سیبل زنگ میزنه اما او پاسخگو نیست که نگران میشه میره سمت خونه اش. وقتی پیشش میرسه میگه که نگرانتون شدم فکر کردم دوباره اون زنه اومده تهدیدتون کرده سیبل تعارف میکنه بیاد داخل و میگه چیشده بهم ریخته ای؟! ارهان میگه داداشت دیگه خیلی داره زیاده روی میکنه رابطه من و الیف به یه مو بند بود فقط! اونم با چیزهایی که داداشت به الیف گفته دیگه تموم شد الیف بهم زد و حلقه‌شو پس داد! سپس سیبل بهش میگه خوب اگه میخواد بره بزار بره به زور که نمیتونی نگهداری! ارهان جا میخوره. صنم تو یه بار با آدام داداش الیف قرار گذاشته تا کیف پولشو پس بده. صنم ازش تشکر میکنه و وقتی میخواد آدام بره بهش پولی که میخواد دربیاره را بهش میده و میگه من اینجا هیچ دوستی ندارم فقط میخوام باهم دوست باشیم و بشینی حرف بزنیم من خیلی تنهام آدام میشینه تا باهاش یه چیزی بخوره بعد بره و پولو قبول نمیکنه. او شروع میکنه از اتفاقات خانواده اش گفتن که برادرش یهو یه پسر بچه آورده و گفته این پسرمه!
از طرفی خواهرش اسمش همه جا هست و برندش معروف شده ولی مچشو با حسابدارش گرفتن سه روز اونم تو خونه باغ! آدام که نمیدونسته خواهرش کیه با دیدن عکسا متوجه میشه که همون دختریه که با ارهان دم خونه اش دست تو دست دیده بود و حالش گرفته میشه و به صاحب بار میگه یه نوسیدنی بهش بده. الیف هم بعد از ارهان یکراست به خانه طاهر پدر تونجای میره. اونجا همه سر میز شام هستن و برکای دلش واسه خاله الیفش تنگ شده و خوب غذا نمیخوره که یکدفعه الیف به اونجا میره و برکای خوشحال میشه الیف میگه فقط اومدم بگم پیشنهادتونو قبول میکنم تونجای خوشحال میشه و میگه این عالیه و به برکای میگه که قراره خاله الیفش اونجا بمونه بگوم حرص میخوره و پیشش میره و دم گوشش میگه من شوهرمو میشناسم خواستم بگم ازت نمیگذره مراقب باش آکیف جا میخوره و میگه بله؟ بگوم میگه هیچی عزیزم خوش آمد گفتم بهت. تونجای به خدمتکار میگه اتاق الیف را آماده کنه. بعد از چند دقیقه تونجای به الیف میگه بریم اتاقتونو نشون بدم اگه چیزی کم و کسری داره تاوقته مهیاش کنیم. بعد از نشون دادن اتاق تونجای دست الیفو میگیره و ازش تشکر میکنه که اومده همان موقع بگوم میاد و میگه خوبه دستشو هم که گرفتی!
و بعد از متلک انداختن میره. صنم به خونه میره که آدام حسابی حالش بد شد و به دم در خانه ارهان رفته و باهاش دعوا میکنه واسه کاری که کرده ارهان وقتی حالشو میبینه به خونه میرسونتش که الیف با دیدنش میگه نمیخواد بیای تو خودم از اینجا به بعدشو میبرم. ارهان حسابی بهم ریخته و با درماندگی به خونه میره. فردای آن روز سیبل میره پیش ارهان که ارهان بهش میگه من دیگه نیستم چیزیم واسه از دست دادن ندارم. سیبل میگه الان که قراردادو داری بهم میزنی میدونی عاقبتش چیه؟ ارهان میگه مهم نیست هرکاری میخواین بکنین و سیبل میگه باشه و میره. سیبل به وکیل زنگ میزنه تا کارهای لازمو بکنه که بعد از چند دقیقه در خونه ارهان زده میشه که او با باز کردنش با پلیس روبرو میشه….
