خلاصه داستان قسمت ۱۳ سریال ترکی اوچ کوروش (سه سکه) + پخش آنلاین

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۳ سریال ترکی اوچ کوروش (سه سکه) را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. سریال ترکی سه سکه یا سه قرون با نام انگلیسی بد پنی در ۱۰ آبان ۱۴۰۰ از شبکه Show TV آغاز و تاکنون ۱۱ قسمت ۱۵۰ دقیقه ای سریال پخش شده است.در سریال سه سکه بازیگرانی همچون نسرین جواد زاده در نقش بهار , اوراز کایگیلار اوغلو در نقش کارتال و آصلیهان مالبورا در نقش لیلا حضور دارند. این سریال به صورت دوبله فارسی از ۱ خرداد در روزهای فرد ساعت ۲۲:۰۰ از شبکه +gem series و از ۳ خرداد روزهای فرد ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه gem series پخش خود را آغاز کرده‌ است‌.

قسمت ۱۳ سریال ترکی اوچ کوروش
قسمت ۱۳ سریال ترکی اوچ کوروش

قسمت ۱۳ سریال ترکی اوچ کوروش

لیلا از سر و صدا از خواب بیدار میشه که فکر میکنه کمیسره، وقتی از اتاق بیرون میره با مادر افه روبرو میشه. مادر افه با دیدن لیلا جا میخوره و عذرخواهی میکنه و میگه اومدم اینجارو مرتب کنم، لیلا میگه نه این چه حرفیه من الان میرم و وقتی میخواد به اتاق بره مادر افه بهش میگه یک لحظه وایسا! تو همون دختر کولیه نیستی که مراسم تو هتلو بهم ریختی؟ تو اینجا چیکار میکنی؟ چجوری اومدی اینجا؟ لیلا جا میخوره و میگه ببخشید؟ به نظرتون چجوری اومدم اینجا؟ مگه دزدم که اینجوری میگین؟! مادر افه میگه نمیدونم همه چیز از شماها برمیاد. معلوم نیست چه کلکی سوار کردی که اومدی اینجا! لیلا با حرص میگه خیلی خودمو دارم کنترل می کنم که بلایی سرت نیارم و به اتاق میره تا حاضر بشه از اونجا بره. مادرش میگه بیا این پولو هم بگیر دیگه دور و بر پسرم نبینمت! اگه مرضی چیزیم داری بگو به فکر باشم! لیلا با عصبانیت پولو تو صورتش میزنه و میگه جواب این کارتو میدی حالا ببین و از اونجا میره. نریمان صبح یکدفعه شاهین را میبینه که از حمام بیرون اومد، او باهاش دعوا میکنه و میگه تو اینجا چیکار میکنی؟ مگه کارتال بهت نگفت تا آدم نشدی حق نداری بیای اینجا؟ مگه نگفت نمی خواد ببینتت؟ شاهین میگه خوب نمی خواد ببینه نیاد خونه به من چه؟ نریمان به عصبانیت میگه فکر کردی به خاطر تو پشت کارتال را خالی میکنم؟ الانم میری لباساتو میپوشی تا کارتال نیومده ار اینجا میری تا زمانیکه آدمم نشدی و کارتال اجازه نداده تو خونه نمیای!

شاهین هرچی پول تو گاو صندوق بوده را برداشته و به سمت دفتر مسعود میره. مسعود با دیدن اون پول ها میگه اینا چیه دیگه؟ واسه چی اوردی؟ شاهین میگه میتونی با این پول ها ضرری که پلیس ها زدنو جبران کنی! مسعود میگه واسه چی داری این کارو میکنی؟ شاهین میگه البته به یک شرط! باهمدیگه شریک بشیم. کارتال و شسو به سمت گاوصندوق میرن تا پول بردارن و قسط بعدی نزیح را بده اما با باز کردن گاوصندوق میبینن که هیچ پولی اونجا نیست! کارتال جا میخوره و با عصبانیت از خانه بیرون میره و به شسو میگه یه کاریو بهت سپردم! شسو میپرسه الان چیکار میکنی؟ همان موقع اتیلا بهش زنگ میزنه که کارتال بهش میگه دارم میام یخورده ترافیکه. شسو ازش میپرسه الان کجا میری؟ منم باهات میام کارتال میگه تو همینجا میمونی! من اگه نرم اونا با آدم هاش میان تو این محله! همینجا بمون، من یه راه دارم اگه زنده موندم میام به حسابت میرسم و میره. تو راه افه را میبینه که جلو راهشو میگیره و بعش یه فلش میده. کارتال میگه چیه؟ افه میگه صداهای ضبط شده. کارتال میگه حتما میخوای بگی ازش کپی نداری نه؟ منم باور کنم؟ افه بهش یه پرونده میده و میگه اینو چی؟ یه سری اطلاعات درباره مسعود اینجوری میتونی اونو کنترل کنی! سپس با همدیگه توافق میکنن که تو پیدا کردن قاتل بهم کمک کنن کارتال میگه البته با این شرط که اگه من زودتر پیداش کنم اختیار داشته باشم که به روش خودم به حسابش برسم! افه قبول میکنه. کارتال میخواد بره که افه میگه تو الان کجا میری؟ کارتال میگه یه کار نصفه نیمه دارم میرم و برمی گردم.

لیلا به خانه برمیگرده که هالیده بهش میگه یه چیزی واست اومده گفتی باز نکنم نکردم! لیلا به اتاق پدرش میره و اون کیفو بهش میده. پدرش میگه این چیه؟ لیلا کیفو باز میکنه و میگه سازته، اون موقع زدیش شکستیش منم دادم درستش کنن. میخواد از اتاق بیرون بره که پدرش میگه لیلا! کی اذیتت کرده! لیلا گریه اش میگیره. پدرش واسش نوشیدنی میریزه و لیلا روبروش میشینه و میگه یادته بچه که بودم یه پسره به خاطر اینکه موهامو کشیده بود چیکارش کردی؟ ای کاش الانم همونجوری بودی! همه کسایی که دلمو میشکستن به حسابشون میرسیدی! لیلا میبینه پدرش چشماش اشکی شده که بهش میگه اینارو نگفتم که ناراحت بشی، فقط ای کاش های تو دلمو گفتم! افه به قهوه خانه میره که یکدفعه یه مرد تو لباس خرس به اونجا میره. افه جا میخوره و میگه منو مسخره کردین؟ اون مرد میگه استغفرالله من سر کار بودم گفتم هرکی درباره اردم میدونه بیاد منم اومدم. او میگه از وقتی پدرش مرد خیلی عوض شد خواهرشو به زور شوهر دادن و با پولش مغازه زد، خواهرشم چند وقت پیش خودکشی کرد، کافیه؟ افه میپرسه دشمنی چیزی نداره؟ او میگه نمیدونم. قدیر به محل دفن اون جنازه تو جنگل میره و گریه میکنه و میگه از وقتی اون گل ها را ریختم رو قبرت دیگه نتونستم دست به گل بزنم و شروع به گریه کردن میکنه. قدیر به خانه کارتال میره تا هرچی میدونه بهش بگه اما وقتی میبینه نیست پدر کارتال ازش میپرسه چیشده؟ قدیر بهش میگه فکر کنم بدونم کار کیه قتل ها! فرهان یادته؟ پدر کارتال میگه به خود کارتال بگو! هرچی میدونی به کمیسر نگو اون پلیس معلوم نیست چیکار میکنه! بعد از رفتن قدیر پدر مارتال حاضر میشه و به رستوران فرهان میره.

اونجا روی دستمال کاغذی مینویسه که قدیر بهت شک کرده و میدونه که کار توعه! و میره. کارتال به رستوران نزیح میره و کیف را بهشون میده سپس میگه قبل از باز کردن اون کیف میشه حرف بزنیم؟ نزیح میگه بگو ولی چیزی تغییر نمیکنه! آتیلا کیفو باز میکنه که میبینه یه حلقه توش هست فقط! نزیح و آدم هایش اسلحه به طرفش میگیرن و نزیح میگه منو مسخره کردی؟ همان موقع. بهار از راه میرسه و میگه ازش نخواستی خودشو معرفی کنه؟ اونم از دامادت؟ همگی جا میخورن. نزیح میگه ازش دورشو! بهار میگه میخوای بکشیش؟ اونم کسی که دارن درباره اش همه حرف میزنن؟ و پست اینستاگرامش را بهش نشون میده که عکس عقدشونو منتشر کرده! کارتال حلقه را دستش میکنه و میگه بزار دستتونو ببوسم باباجون……

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی اوچ کوروش (سه سکه)

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا