خلاصه داستان قسمت ۱۳ سریال ترکی ایگو + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۳ سریال ترکی ایگو را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم با ما همراه باشید. سریال ترکی ایگو (به مرد نمیشه اعتماد کرد) با نام کامل Erkeğe Güven Olmaz و مخفف EGO به کارگردانی دوعا جان آنافارتا (Doğa Can Anafarta) و شنول سونمز (Şenol Sönmez) ساخته شد. نویسندگی این مجموعه ترکیه ای نیز برعهده جمعی از نویسندگان بود و در واقع اقتباسی از سریال کره ای وسوسه (Temptation) که خالق آن هان جی-هون (Han Ji-hoon) بود، محسوب می‌شود. این اثر از اوایل سال ۲۰۲۳ از شبکه فاکس ترکیه پخش و پس از چند ماه به پایان رسید.
قسمت ۱۳ سریال ترکی ایگو
ارهان را به جرم کلاهبرداری به اداره پلیس میبرن ارهان اضهاراتشو ثبت میکنه که سیبل به اونجا میاد و میگه کمه کم ۶ ماه میری زندان یه وکیل بگیر موقع رفتن ارهان میگه که پای قرارداد هستم باشه سیبل شکایتشو پس میگیره و باهم میرن. بگو قهوه میریزه و پیش الیف میره سپس کمد لباساشو میبینه و میگه اینا خیلی پوشیده و بسته ست نمیشه که و با قیچی پاره میکنه که الیف با عصبانیت بیرونش میکنه. زن طاهر با برکای از خرید اومدن و میرن به کلوب تا هدیه ای که واسش خریدنو بهش بدن که طاهر را با یه زن میبینن که در حال بگو بخندن سپس از اونجا میرن. ارهان و سیبل به شرکت میرن، تو آسانسور سیبل ارهانو مرتب میکنه و به داخل میرن سپس به پوشه ها دسترسی پیدا میکنن و سیبل ازشون پرینت میگیره. صمد با دیدن تونجای که با عصبانیت داره میاد اونجا به ارهان خبر میده که ارهان به سیبل میگه سریع باشه. تونجای میاد اونجا و میگه درو باز کن اما ارهان باز نمیکنه و وقتی میبینه چیزی که میخواستو سیبل پیدا کرد درو باز میکنه و به تونجای میگه برسم تو اتاقت حرف بزنیم نفهمن دغل بازیتو.
مادر تونجای با برکای رفته بیرون و واسش کلی خرید کرده. ارهان کاغذی که تو دست سیبل هست را نگاه میکنه و بهش میگه چه چیزهاییو تونجای داره مخفی میکنه و داره شرکتو ورشکست میکنه سیبل میگه اینو بابا بفهمه خیلی بد میشه! آنها باهم بحثو دعوا میکنن و از اونجا میرن که تونجای از ارهان حسابی عصبی و کلافه شده و با خودش میگه من تورو میکشم ارهان لعنتی! سیبل موقع بیرون رفتن از شرکت به ارهان میگه شب ساعت ۸ تو رستوران میبینمت و آدرسو بهت میده و میگه تیپ خوب بزن. تونجای وقتی به خونه میره پیش الیف میره که با برکای داره بازی میکنه و به برکای میگه بره سپس با الیف حرف میزنه و میگه که وقتی پیشش میره انرژی میگیره و غم و غصه هاشو فراموش میکنه سپس بهش میگه که من به زودی طلاق میگیرم میبینی که کلا فقط داریم باهم میگذرونیم! الیف که جا خورده با برکای میره سر میز شام. اونجا طاهر برکای را خیلی تحویل میگیره که نوه های دخترش ناراحت میشن و حسودی میکنن. سپس طاهر از برکای میپرسه که امروز چیکار کردی پسرم؟
او میگه با مامان بزرگ رفتیم کلی اسباب بازی خریدیم واسه تو هم هدیه خریدیم ولی وقتی اومدیم بهت بدیم دیدیم کنارت یه زن خوشگل نشسته نیومدیم جلو. طاهر جا میخوره و همگی شوکه میشن که طاهر یکدفعه میگه اون فکرهای مریضتونو برای خودتون نگه دارین اینجا باید احترام منو نگه دارین! همسرش از سر میز پامیره و میره. بگوم هم به بچه هاش میگه پاشین بریم جلوی تلویزیون غذا بخوریم. سیبل و ارهان باهم به یه رستوران لوکس رفتن که ارهان میگه واسه چی اومدیم اینجا؟ سیبل میگه شام میخوریم دیگه! سپس بهش میگه من یه پیشنهاد عالی دارم واست که پول بیشتری هم گیرت میاد ارهان میگه چیه؟ صنم به سیبل زنگ میرنه و میگه منم بیام پیشت؟ او میگه الان تنها نیستم بعدا باهم میایم صنم جلوی تونجای و الیف میگه ارهان پیشته؟ و بعد از کمی حرف زدن قطع میکنه و میره. الیف از تونجای میخواد اونو به اونجا ببره. سیبل به ارهان پیشنهاد ازدواج میده که ارهان میگه این دیگه خیلی زیاده رویه و میخواد بره که با تونجای و الیف روبرو میشه. ارهان با الیف میره تا حرف بزنه و میگه این مرد متعهله داری چیکار میکین؟ الیف میگه به تو ربطی نداره و بعد از کمی بحث از اونجا میره. عِصین همان زنی که با طاهر تو کافه نشسته بود به طاهر زنگ میرنه و ازش دعوت میکنه بره پیشش تا حضوری ازش تشکر کنه بابت اتاقی که تو هتل بهش دادن. طاهر وقتی به اونجا میره عصین سعی میکنه نزدیکش بشه و می بوستش….
