خلاصه داستان قسمت ۱۳ سریال ترکی رامو + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال ترکیه ای خلاصه داستان قسمت ۱۳ سریال ترکی رامو را قرار داده ایم با ما همراه باشید. رامو (به ترکی استانبولی: RAMO) یک مجموعه تلویزیونی ترکیه‌ای است که در ژانرهای اکشن، جنایی و درام ساخته شده است. از بازیگران این سریال می‌توان به مراد ییلدریم Murat Yildirim، اسرا بیلگیج Esra Bilgic، ساجیده تاسانر Sacide Tasaner و…. اشاره کرد.

قسمت ۱۳ سریال ترکی رامو
قسمت ۱۳ سریال ترکی رامو

قسمت ۱۳ سریال ترکی رامو

حسن به تنهایی در حال جنگیدن با آدم های جیحانه که در آخر یه نفر به اسم تاکلاچی به اونجا میاد و به حسن کمک میکنه. آدم های جیحان بعد از مدتی از اونجا میرن. تاکلاچی به رامو زنگ میزنه و ازشون میخواد به کمکشون بیان و میگه تعدادشون زیاده نمیتونیم از پسشون بربیایم رامو با ادم هاش سریعا راه میوفتن. فاتوش اینو زیر سر نگو میدونه و میگه تو با گوشی من به داداشم پیام دادی که بره اونجا تو تله بیوفته آره؟ پیامم بعدش پاک کردی! نجو میگه ببین من بخوام کاریو بکنم خیلی مستقیم انجام میدم سناریو واسش نمیچینم! نسلیهان اونجا میاد و بعد از کمی کل کل با فاتوش بهش میگه اینجا خونه منه و من میگم چجوری رفتار کنی و چیکار باید بکنی فاتوش بدون هیچ حرفی از اونجا میره. وقتی که فشنگ های حسن و تاکلاچی تموم میشه همان موقع رامو و پسرعموهایش به اونجا میرسن و بهشون کمک میکنن. حسن از دیدن رامو خوشحال میشه و بغلش میکنه و میگه شیر مرد خودمی. سیبل که حدس زده این کارها زیر سر خانواده اش هست به مادرش زنگ میزنه و میگه این کارها یعنی چی؟ مگه ما جانی هستیم؟ طرف حساب ما راموعه نه خانواده اش دیگه بدون خبر من کاری نکنین! سلیمان هم از نسلیهان و نجو میپرسه که به این ماجرا ربط دارن یا نه نسلیهان خودشو میزنه به اون راه.

نجو میگه به ما چه؟ رامو داداش جیحانو کشته اونم داره تلافی میکنه! اسماعیل به رامو میگه امروز حسنو گیر انداختن فردا یکی دیگه رو، تو این راهی که پا گذاشتی خطر زیاده مطمئنی؟ رامو تایید میکنه. او تو خونه به اهالی خانه میگه جیحان اگه میخواست تلافی کنه میکرد ولی یکسریا پشت این قضیه هستن که بهش گفتن تا اینجا پیش بره یعنی بعدا هم این حمله صورت میگیره ولی کی و کجا معلوم نیست باید مراقب باشین. فیرات میگه یه مشکل دیگه هست فاتوش به بز پیام داده میبره دنبالش اما میگه بز نیومده. رامو ت فکر میره و با حنیف و سلیمان قرار میزاره و ازشون میپرسه بز کجاست؟ حنیف میگه به حسابش رسیدیم ولی زنده ست انداختیم یه گوشه تو نزدیک محله خودتون! در گذشته، سیبل با ذوق تو ماشین رامو میشینه و میگه دیشب اصلا نتونستم بخوابم تا چشمامو میبستم یاد صحنه ای میوفتادم که منو بوسیدی سپس اونو شام خونه خودش دعوت میکنه که رامو قبول میکنه. سیبل همه چیزو آما ه کرده و میز جذابیو آماده کرده اما هرچی منتظر میمونه میبینه رامو نمیاد که با کلافگی شمع هارو خاموش میکنه و تو اتاقش میشینه.

سیبل به اتاقی که بقیه آماده کردن واسه او و رامو میره که میبینه رامو اونجاست و میگه تو اینجا چیکار میکنی؟ رامو میگه نترس میرم اتاق خودم سیبل میگه اگه اون شب اومده بودی فکر میکنی چیزی تغییر میکرد؟ رامو میگه نه. تو خونه همه دارن درباره زنده یا مرده بودن بز حرف میزنن که اسماعیل میگه داریم درباره بز حرف میزنیم به این راحتیا نیمیمره. فاتوش تو اتاق نشسته که نجو میره اونجا فاتوش با عصبانیت میگه برو از اینجا بیرون که نجو میگه دهنتو ببند داری کیو از کجا بیرون میکنی؟ اینجا اتاق خودمه رو تختم میخوابم تو اگه مشکل داری میتونی رو زمین بخوابی فاتوش حرص میخوره و رو مبل میشینه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی رامو + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا