خلاصه داستان قسمت ۱۳ سریال ترکی نشاط زندگی + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۱۳ سریال ترکی نشاط زندگی می باشید همراه ما باشید. سریال نشاط زندگی (شادی زندگی من)، داستانی زنانه است که به موضوعاتی مانند خانواده، عشق، و تلاش برای رسیدن به اهداف می‌پردازد. این سریال ترکیه ای با نگاهی مدرن به مفاهیم سنتی، توانسته است مخاطبان زیادی را جذب کند. سریال نشاط زندگی از تاریخ ۲ بهمن ماه ۱۴۰۲، روزهای زوج ساعت ۲۰:۰۰ و تکرار آن روز بعد ساعات ۱۲:۰۰، ۱۷:۰۰ از شبکه جم تی‌وی پخش می‌شود. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ شبنم بوزوکلو در نقش نشه شنبکال، تولگا تکین در نقش مصطفی شنبکال، متین کوشکون در نقش مهمت شنبکال، اوغور دمیریهلوان در صالحا شنبکال، ارس شنول در نقش سردار شنبکال، گیزم کالا در نقش آیلین اوزای، ازگی تومبول در نقش تورکان شنبکال، سوریا گوزل در نقش سودا کورماز، نیسان دوکمچی در نقش زینب شنبکال، گفت اژه ییلدیزیم در نقش امره شنبکال و…

قسمت ۱۳ سریال ترکی نشاط زندگی
قسمت ۱۳ سریال ترکی نشاط زندگی

قسمت ۱۳ سریال ترکی نشاط زندگی

نشه یواشکی به معاینه بقیه مریض ها میره تا خانواده خودش او را نبینن او موفق هم میشه و لو نمیره. اما یکی از همکارهای نشه به اونجا میاد و به نشه میگه پسرتو مرخص میکنیم اورژانس یه تصادفی اومده قیامته و میره همگی از صمیمیت او با نشه جا میخورن و مصطفی از رفتارها و حرفهای نشه شوکه شده و بهش میگه تو حالت خوبه؟ چی داری میگی؟ حالت انگار خوب نیست اونا در. حال حرف زدنن که سودا به اونجا میاد و نشه استرس میگیره که چیزی به مصطفی نگه و در آخر مصطفی سودارو برای شام دعوت میکنه خونه شون که سودا قبول میکنه و نشه کاری نمیتونه بکنه دیگه و بعد از رفتن مصطفی به سودا میگه که من با بچه ها حرف زدم جای من شیفت میمونن در عوضش من هفته دیگه دو شب شیفت میمونم سودا قبول میکنه و میره. نشه تو آشپزخانه در حال آماده کردن تدارکات مهمونی فرداشبه و سر مصطفی به خاطر سرخود دعوت کردن سودا گلگی میکنه و غر میزنه. قبل از خواب مهمت میره پیش صالحه و از قصد برای اینکه اونو حرص بده به دروغ میگه که نبودین رفتم پیش مادر نشه باهم حرف زدیم تولد گرفته بود واسم کیک و هدیه هم خریده بود صالحه با حرص میگه دستش درد نکنه و بعد از رفتن مهمت با حرص و عصبانیت خودشو باد میزنه تا آروم بشه.

سردار وقتی پیش آیلین میره او بهش جعبه ای میده که توش همه ی چیزهای آنهاست و با او بهم میزنه و از اونجا میره سردار ناراحت و شوکه شده و سرجاش فقط وایساده و به رفتنش نگاه میکنه. نشه تو آشپزخانه در حال آشپزی و درس خوندنه که زینب میره پیشش و بدون حرفی میشینه نشه واسش بستنی میزاره که زینب بعد از خوردن بستنی میگه که هیچکی منو دوست نداره! و ماجرای اون شبو میگه که پسریو که دوست داشت از دوستش بوسه خوشش می اومده نشه اونو آروم میکنه و میگه درکت میکنم منم قبلا دوران بچگیم همچین اتفاقی واسم افتاده ولی میدونی چیکار کردم؟ به زندگی خودم ادامه دادم و بهش دیگه فکر نکردم چون میدونستم وقتی موقعش بشه خودش سر راهم قرار میگیره. زینب بهتر میشه حالش و مادرشو در آغوش میگیره. نشه بعد از خوابوندن امره زنگ در خانه اش به صدا در میاد که با باز کردن با سردار روبرو میشه.

سردار باهاش درد و دل میکنه و نشه آرومش میکنه و میگه من همیشه پیشتم. فردای آن روز برای نشه کلی بسته از پست میاد که صالحه میگه مال منه کلی وسایل بچه سفارش دادم مادر نشه اونجا از صالحه میشنوه که نشه حامله ست او از نشه ناراحت میشه و میگه چرا من نمیدونم؟ او میگه چون من حامله نیستم سوء تفاهم شده و نمیدونم چجوری به مصطفی بگم که حامله نیستم! آنها به داخل میرن تا ببینن چرا نتونسته به مصطفی این قضیه رو بگه! سردار میخواد با آیلین حرف بزنه و میره دم در خانه اش که میبینه داره میره و پشت سرش راه میوفته که او را با یه پسر دیگه میبینه و جا میخوره. آیلین تو یه فرصت ازش میپرسه چرا دنبالشون راه افتاده؟ سردار میگه اون کیه؟ سریع جامو با یکی پر کردی آره؟ آیلین میگه واقعا که تنها چیزی که تو ذهنت اومده اینه؟ نخیر از دوستای قدیمیمه و از اونجا میره و میگه دنبال من نیا…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی نشاط زندگی Hayatim Nesesi

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا