خلاصه داستان قسمت ۱۹۲ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۱۹۲ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختی‌های زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی‌ و خوبی را نشان می‌دهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun  و …

قسمت ۱۹۲ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۱۹۲ سریال ترکی خواهران و برادران

خلاصه داستان قسمت ۱۹۲ سریال ترکی خواهران و برادران

آکیف دوتا تشت پر از آب برداشته و میره پیش سوزان. او میخنده و میگه وقتی گفتی میخوایم بریم ماساژ فکر نمیکردم با همچین چیزی روبرو بشم! سپس پاهاشونو میکنن تو تشت پر از آب و آکیف از مالدیو صحبت میکنه که زنگ خانه به صدا درمیاد سوزان میره درو باز میکنه که میبینه عمر پشت دره، سوزان خوشحال میشه و به داخل تعارفش میکنه اما عمر وقتی میفهمه آکیف خونه ست میگه یه موقع دیگه بیام بهتره، درباره چیزهایی میخوام حرف بزنم که نشنون بهتره سوزان میگه پس بیا تو حیاط بشینیم. عمر درباره سوگی میپرسه که مادربزرگشه یا نه؟ سوزان شوکه میشه عمر ادامه میده و میگه یعنی احمد ییلماز پدر منه؟ سوزان فقط بهش زل زده و نمیدونه چی باید بگه. آسیه و اوگولجان جلوی در آزمایشگاه منتظر دوروک هستن که وقتی میاد آسیه میگه من نمیتونم ببینم. اوگولجان پاکت را باز میکنه و از چیزی که میبینه سرجاش میشینه دوروک برگه را میگیره و به آسیه میگه ۹۹٪ تطابق داره! آسیه بهم میریزه و گریه میکنه و میگه حالا باید چیکار کنم؟ چجوری بهش بگم؟ دوروک میگه این تصمیم با توعه که بگی بهش یا نه و اونو دلداری میده.

شب آسیه با اوگولجان تو خونه نشستن و اوگولجان میگه میخوای بمونم باهم بهش بگیم؟ آسیه میگه نه خودم میگم بهش میخوام تنهایی بگم اوگولجان سرشو بوس میکنه و میگه باشه تو میتونی عزیزم و میره. شنگول حسابی به خودش رسیده و به رستوران رفته که اورهان و گونور را اونجا میبینه که همدیگرو در آغوش گرفتن و رابطشون خیلی خوب و صمیمیه. شنگول چشماش پر از اشک میشه و یه لحظه تعادلشو از دست میده و از اونجا میره. موقع رفتن افرا جلوشو میگیره و میگه اومدم تا ضایع شدنتو از نزدیک خودم ببینم و شروع میکنه با شنگول بد رفتاری کردن که باید حالیت میکردم که نباید با مادر من در بیوفتی باید میومدی و میدیدی که شوهر سابقت قرار نیست با مادرم بهم بزنه و کمتر دور و بر شوهر سابقت بچرخی. فکر کردی اون پیامایی که من بهت دادمو عمو اورهان بهت داده؟ شنگول میگه تو چه دختر ظالم و بیرحمی هستی تو از مادرتم بد ذات تری، افرا میگه اگه بازم بچرخی دور و برشون بازم با من طرفی. عمر میره به خانه که قبل از اینکه آسیه چیزی بگه بهش با خوشحالی میگه سوزان خانم گفت نه نیست نمیدونی چه باری از رو دوشم برداشته شد و آسیه را بغل میکنه. آسیه بهش چیزی نمیگه و برگه را تو دستش مچاله میکنه.

شب بعد از رفتن عمر به سرکارش آسیه به سوگی میگه که میدونه واقعیتو و ازش میپرسه چرا همه دارن مخفی میکنن ازش؟ سوگی با گریه میگه چون احمد نمیخواد عمرو قبول کنه اینجوری عمر ناراحت میشه! آسیه گریه اش میگیره و کاغذو تو آتیش میندازه. نباهت سر میز شام به سوزان زنگ میزنه و میگه که فردا سر کارش بیاد و کارش به موضوع آکیف ربطی نداره سوزان خوشحال میشه. فردای آن روز تو ایستگاه اتوبوس آیبیکه و اوگولجان با دیدن افرا باهاش دعوا میکنن و اتمام حجت میکنن که دیگه کاری نکنه وگرنه با اونا طرفه افرا با خودش میگه حالا که نمیتونم مامانامون ناراحت کنم خودتونو ناراحت میکنم! یاسمین قرص خواب اور مادرشو برداشته تا آسیه تو مسابقه منگ باشه و نتونه خوب بازی کنه که نفر اول خودش باشه. نباهت تو رستوران سوزان را میبینه و ازش میخواد پیشش بشینه و ماجرای متعهل بودن احمد را بهش میگه سوزان ازش میپرسه که باهم صمیمی بودن؟ نباهت میگه نه ولی دروغ چرا خوشم میومد ازش ولی دیگه کاری ندارم باهاش یعنی نباید داشته باشم سوزان تو فکر میره و از گذشته اش با احمد به او چیزی نمیگه. نباهت تو تراس نشسته که احمد میگه به به شریک خوشگل و زیبای خودم چطوره؟ نباهت سرد برخورد میکنه که احمد میگه انگار ناراحتی! نباهت میگه نه و با دلخوری میگه چرا نگفتی زن داری؟ احمد میگه نپرسیدی؟ بعد از کمی حرف زدن احمد میپرسه الان به شراکتمان لطمه وارد شده؟ نباهت میگه نه اینا چه ربطی بهم دارن احمد میگه خوبه پس و میره…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا