خلاصه داستان قسمت ۱۹۷ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۱۹۷ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختی‌های زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی‌ و خوبی را نشان می‌دهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun  و …

قسمت ۱۹۷ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۱۹۷ سریال ترکی خواهران و برادران

خلاصه داستان قسمت ۱۹۷ سریال ترکی خواهران و برادران

یاسمین و بقیه در حال درس خوندن هستن که یه نفر دم در میاد و به عمر میگه وقتی داشتم میرفتم مغازه اون دختر کوچولو با دوچرخه شو تو وان وضعیت دیدم خیلی بهم ریختم منم دوچرخه رو برداشتم تعمیر کردم که بهش بدم تا خوشحال بشه آنها تشکر میکنن و عمر ازش میپرسه تو دیدی کسی که به خواهرم زده بوده؟ او بهشون میگه نه والا من بعد از اون اتفاق رسیدم سپس ازشون خداحافظی میکنه و میره. یاسمین با دیدن اون دستبند یاد خاطره ای میوفته که وقتی رفته بوده خرید برای اینکه صرب برادرش منتظرش بوده واسش اون دستبندو خریده بوده. سپس به درس خوندن ادامه میدن تا تموم بشه. نباهت و آکیف تو خونه نشستن و در حال صحبت کردنن که آکیف میخواد نوشیدنی بخوره و میگه تو هم نمیخوری دیگه باز مست میشی و میخنده نباهت میگه کی مست میشه من؟ و برای کل کل کردن باهاش نوشیدنی میخوره. یاسمین و دوروک بعد از تمام شدن درسشون از اونجا میخوان برن که جلوی در خانه دوروک بهش میگه من میرسونمت این موقع شب خطرناکه یاسمین قبول میکنه که میگه من دفترمو جا گذاشتم میرم بردارم سریع میام سپس به داخل خانه میره و به بهانه دفتر دستبندو هم از اونجا برمیداره و میاد بیرون.

آکیف و نباهت از خود بی خود شدن و حسابی دارن از خاطراتشون میگن و میخندن و آکیف شروع میکنه به رقصیدن و نباهت میخنده. یاسمین به خانه میره و به صرب ماجرارو میگه  سپس دستبندو بهش میده. شنگول با اورهان حرف میزنه و میگه انگاری خیلی هوس کتلت کرده بودی! اورهان میگه آره راستشو بگم کتلت های تو یه چیز دیگه ست شنگول گونور را از دور میبینه که به اورهان میگه آیبیکه میگه برو پشت ماشین تا دست به سرش کنم سپس بهش میگه باباشو دیده داشته می دوییده و ازش میپرسه چیزی شده یا نه! گونور میکه نمیدونم نگران شدم و از اونجا میره دنبال اورهان. دوروک وقتی به خانه میرسه میبینه که مادرش با آکیف تو اتاق هستن که او بهم میریزه و از اونجا میره. فردای آن روز نباهت و آکیف حسابی خجالت زده هستن و با دیدن دوروک سعی میکنن بهش ماجرارو توضیح بدن و معذرت خواهی میکنن که دوروک میگه میدونین که نباید از من معذرت بخواین! کسی که باید ازش عذرخواهی کنین یکی دیگه ست! سپس به طرف مدرسه میره.تو مدرسه بچه ها تو کلاس هستن که با اومدن لیلا و تولگا همگی خوشحال میشن و اوگولجان میگه آهان حالا شد این کلاس بدون دردسر نمیشه که! تولگا میخنده و لیلا میاد اوگولجان را میبوسد و ازش تشکر میکنه عمر ازش میپرسه از کی تاحالا باهم انقدر صمیمی شدین! اوگولجان میگه چیه؟ حسودیت شد؟ سپس میخندن.

سوزان با دیدن آکیف تو کلوب پیشش میره و ازش معذرت خواهی میکنه و ازش میخواد دلخوریو بزارن کنار آکیف قبول میکنه و همدیگرو بغل میکنن که نباهت با دیدن سوزان به آکیف نگاه میکنه و با احساس شرمندگی از اونجا میره. شنگول ساندویچ کتلت درست کرده و به مغازه دارهای راسته ی رستوران گونور میبره و میده گونور حرص میخوره و وقتی میبینه داره تمام مشتریانش میکشه سمت خودش عصبی میشه و بعد از رفتنش میگه اون مینی بوستو اتیش میزنم! شب تو کلوب عمر دوباره از بینیش خون میاد و سرش گیج میره که سوزان اونو میبره به دکتر. بعد از معاینه دکتر میپرسه ضربه خورده؟ عمر تایید میکنه که دکتر میخواد در اسرع وقت بره ام آر آی بگیره و پیش متخصص ببره و نشون بده عمر قبول میکنه. آکیف کلید خونه را نداره و به رستوران شنگول میره اونجا بعد از خوردن غذا ازش میخواد تا سوزان بره خونه و بهش خبر بده تو مینی بوس بخوابه شنگول قبول میکنه. گونور شبانه پنهانی به اونجا میاد و مینی بوس را آتیش میزنه بعد از رفتنش آکیف از گرما بیدار میشه و با ترس کمک میخواد. عمر عکسی که اوگولجان از صرب وقتی تو سطل آشغال بود و واسش فرستده بود را نگاه میکنه که دستبند تو دستش نظرشو جلب میکنه و میگه اول اومدی منو زدی بعد به خواهرم زدی و رفتی؟ و با عصبانیت میگه میکشمت و میخواد از اتوبوس پیاده بشه که دوباره چشماش سیاهی میره و رو زمین می افتد…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا