خلاصه داستان قسمت ۱ سریال ترکی ایگو + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱ سریال ترکی ایگو را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم با ما همراه باشید. سریال ترکی ایگو (به مرد نمیشه اعتماد کرد) با نام کامل Erkeğe Güven Olmaz و مخفف EGO به کارگردانی دوعا جان آنافارتا (Doğa Can Anafarta) و شنول سونمز (Şenol Sönmez) ساخته شد. نویسندگی این مجموعه ترکیه ای نیز برعهده جمعی از نویسندگان بود و در واقع اقتباسی از سریال کره ای وسوسه (Temptation) که خالق آن هان جی-هون (Han Ji-hoon) بود، محسوب می‌شود. این اثر از اوایل سال ۲۰۲۳ از شبکه فاکس ترکیه پخش و پس از چند ماه به پایان رسید.
قسمت ۱ سریال ترکی ایگو
ارهان با نامزدش به اسم الیف رفتن به اتاقی که سیبل اونجاس. سیبل بهشون میگه یه توافق میکنیم من بهتون سه میلیون پولی که میخواستم میدم سپس الیف میگه اونوقت چرا؟ سیبل رو به ارهان میگه ولی در ازاش سه روز باید باهام تو این اتاق باشی و هرکاری که میگمو بکنی به ازای هر روز یه میلیون بهت میدم و برای پیش پرداخت هم ۵۰۰ میزنم به حسابت ولی ۱ ساعت فقط وقت داری تصمیم بگیری شرایطم اینه. الیف از حرص مشت کرده و ارهان شوکه شده به سیبل نگاه میکنه. ۴ روز قبل ارهان رفته مهدکودک محل کار الیف دنبالش ، الیف بعد از مرخصی گرفتن با ارهان میره. سیبل پیش دوستش ملیس که دکتره رفته و میگه دردهام واسه چیه؟ دکتر بهش میگه رشدش خیلی زیاد بوده باید سریعتر عمل بشی و بعد از عمل نمیتونی دیگه مادر بشی! سیبل تو شوک میره و میگه باشه و بعد از کمی جر و بحث با ملیس میگه جلسه دارم باید برم و میره. سیبل تو مسیر به بچه ها نگاه میکنه و لبخند میزنه که مادرش بهش زنگ میزنه و یادآوری میکنه شب بره پیششون واسه شام. ارهان الیف را برده به یک ساختمان و سورپرایزش میکنه و میگه بیگانه دادم قراره بخریم اینجارو الیف حسابی خوشحال میشه و بغلش میکنه.
ارهان به شرکت سر جلسه میره و با دوستش که تو یه سهام سرمایه گذاری کردن حرف میزنه. بعد از چند دقیقه سیبل رئیس شرکت به داخل میره و ازشون توضیح میخواد به خاطر ضرر. ارهان بهش توضیح میده که سفر کاری که رفتن خرج های الکی انجام شده که دوستش بحثو عوض میکنه. ارهان و الیف با خانواده شون رفتن به یه رستوران شیک برای خوردن یه شام خانوادگی و اونجا بهشون میگه که سه ماه دیگه همین روز عروسیمونه یه جاییو انتخاب کردم بیعانه هم دادم الیف خوشحال میشه و پدر الیف میگه مبارکه. خانواده سیبل همگی سر میز شام نشستن صنم دختر دوم خانواده ست که تو آمریکا درس میخونه و سر میز با صنم تماس تصویری میگیرن و بعد از کمی حرف زدن لحظه آخر به نفر اونو عشقم صدا میزنه که صنم از ترس سریع تماسو قطع میکنه که پدرش بهم میریزه و میگه اون صدا کی بود؟ دوست پسر داره؟ سپس شروع میکنه به سرزنش کردن سیبل که هم جدا زندگی میکنه هم هنوز ازدواج نکرده از طرفی تونجای پسرش را هم سرزنش میکنه که یه نوه پسر بهش نداده شوکران زنش سعی میکنه آرومش کنه ولی موفق نمیشه.
سیبل میخواد به خانه خودش بره، تونجای به بهونه آروم کردن سیبل خواهرش به دیسکو میره تا از زنش دور باشه. فردای آن روز سیبل تو خونه اش در حال ورزش کردنه که ملیس به اونجا میاد و میگه حاضرشو بریم باهم صبحانه بخوریم میز رزرو کردم. تو رستوران شوکران مادر سیبل بهش زنگ میزنه و درباره خواستگاری ظفر حرف میزنه اما او دست به سرش میکنه ملیس ازش میپرسه دلیلش چیه که رد میکنه او میگه چون من میخوام یه رابطه واقعی باشه نمیخوام مثل تونجای و زنش بشه زندگیم! ارهان به شرکت میره که دوستش صمد میگه ورشکست شدیم سهام سقوط کرده ارهان جاخورده و حالش حسابی بد میشه و باهاش دعوا میکنه و میگه خونه بابا برهان تو گرو بانکه! سه میلیون به باد رفته! و با کلافگی به پارکینگ میره که با عصبانیت با خودش درگیره، سیبل که تو ماشینه ولی شیشه هاش دودیه اونو میبینه. ارهان تو شیشه ماشینش خودشو آماده میکنه و اشکی میریزه رو گونه اش که سیبل میبینه و به شرکت برمیگرده. سیبل هم به اتاق کارش میره. شخصی به اسم نیهان به تونجای زنگ میزنه و میگه موضوع مرگ و زندگیه باید ببینمت تونجای میگه هنوز آنتالیایی؟ ارهان پیش سیبل میره و میگه سرمایه گذاری که رو سهام میخواین بکنین انجام ندیدن یه سرمایه گذاری پوچ و مرده ست سیبل میگه چیو دیدی که من ندیدم؟ ارهان میگه گزارشمو بخونین متوجه میشین سیبل میگه وقت کردم میخونم و به اتاقش میره….
