خلاصه داستان قسمت ۲۰۰ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۲۰۰ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختی‌های زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی‌ و خوبی را نشان می‌دهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun  و …

قسمت ۲۰۰ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۲۰۰ سریال ترکی خواهران و برادران

خلاصه داستان قسمت ۲۰۰ سریال ترکی خواهران و برادران

شوال به آسیه میگه میخواد باهاش حرف بزنه. آنها تو ماشین میشینن که شوال بهش پیشنهاد میده ۵۰۰ لیر بگیره و با خانواده اش از اونجا برن جوری که هیچ خبری ازشون نباشه دیگه آسیه قبول نمیکنه و از اونجا میره. تو مدرسه شوال با مدیر بوراک صحبت میکنه و میگه نگران بچه هاش هست که تو مدرسه هستن که مبادا عمر بلایی سرشون بیاره بوراک میگه من خودم با عمر حرف میزن و قانعش میکنم. بعد از حرف زدن بوراک باهاش، وقتی به سرویس میره و صرب را میبینه صرب بهش تیکه میندازه که حرف های بوراک روش تاثیر گذاشته! عمر میگه به حسابت میرسم ولی بیرون مدرسه صرب قبول میکنه و میگه هرکی قوی تره برنده میشه. برک پیش آیبیکه میره و ازش عذرخواهی میکنه و میگه فقط میخواستم رابطمون درست بشه آیبیکه میگه منم میخوام ولی هروقت میگم الان وقتشه یه کاری میکنی که پشیمون میشم! سپس باهمدیگه سب قرار میزارن تا برن بیرون و حرف بزنن تا مشکلشونو حل کنن. سر کلاس صرب به عمر پیام میده و یه لوکیشن میفرسته و میگه ساعت ۸ اینجا باش عمر قبول میکنه و میگه تنها بیا صرب قبول میکنه و عکس یه چاقورو میفرسته  و میگه من با این میام عمر میگه من با مشت هام میام سراغت. یاسمین شک میکنه به صرب و تو فکر میره. حلمیه میره آشغالارو تو سطل بندازه که یکی از همسایه های اونجا به حلمیه میگه فکر کنم آتیش سوزی کار خود گونور بوده حلمیه میگه چرا او میگه چون اون شب دیدمش یه گالن دستش بود و صورتشو هم پوشانده بود حتما اونم بنزین بوده دیگه!

حلمیه میره سراغ شنگول و ماجرارو میگه سپس بهش میگه ما باید بلایی که سرمون آورده سرش بیاریم تا روزیش بسته بشه! شب تولگا تو رستوران مشغول کاره که میبینه برک با آیبیکه به اونجا اومدن. وقتی میره سفارش بگیره برک با دیدنش میگه تو چرا؟ دوربین مخفیه؟ آهان اومدی اینجا که به آیبیکه نزدیک باشی آره؟ سپس شروع میکنه باهاش بحث کردن، آیبیکه که سرویس رفته بوده با شنیدن اون حرفا دوباره بهم میریزه و میگه این رابطه درست شدنی نیست و با ناراحتی از اونجا میره. حلمیه میره پیش شنگول و بهش میگه هرچی دم دستم بود از آشغال ریختم تو سوپ گونور کاری کردم که الان رستورانش پلمپ شده شنگول میخنده و میگه تو عجب آب زیره کاری بودی و ما نمیدونستیما و میخندن. یاسمین به دوروک پیام میده و میگه فهمیدم صرب با عمر قرار گذاشته تا برن دعوا کنن او سریعا به آسیه خبر میده و باهمدیگه به طرف محل قرار اونا میرن. شنگول و حلمیه با آیبیکه و اوگولجان تو حیاط نشستن و در حال حلوا خوردنن که میبینن یکی مینی بوسو آورده و در حال بوق زدنه آنها به دم در میرن که میبینن گونوره.

آنها جا میخورن و میگن کی اینو درست کرده؟ گونور میگه من خواستم از زنی که داره بچه هاشو خودش بزرگ میکنه و پول درمیاره حمایت کنم و میره آنها همگی جا میخورن. شنگول به حلمیه میگه اگه کار اون بود چرا باید ‌این کارو الان بکنه؟ باز به خاطر حرف های الکی تو کار اشتباه کردیم! عمر با صرب تو یه پارکینگ در حال دعوا کردن هستن که دوروک و آسیه به اونجا میرن و آنها را جدا میکنن آسیه با ناراحتی به عمر میگه بس کن دیگه مگه تو به من قول ندادی؟ بعد از رفتن صرب عمر بهشون میگه چرا نمیزارین کارشو تموم کنم؟ آسیه میگه با دعوا کردن؟ دوروک بهش میگه یخورده هم به فکر خواهرت باش انقدر حالش بد بود که نمیدونستم چجوری باید آرومش کنم! عمر به آسیه میگه الان جلومو گرفتی بعدا چی؟ من باید به حساب اون مرتیکه برسم! آسیه با ناراحتی به خودش میگه آره تو دست بردار نیستی! سپس به طرف خانه احمد راهی میشه. او به شوال میگه من باهاتون توافق میکنم و قبول میکنم که از اینجا بریم شوال میگه خوبه تصمیم درستیه سپس پولو بهش میده و میگه هرچی سریعتر از اینجا برین! آسیه جلوی در میشینه و شروع میکنه به گریه کردن و به عمر فکر میکنه…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا