خلاصه داستان قسمت ۲۰ سریال نیکان از شبکه سه سیما + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۰ سریال نیکان را مطالعه می کنید. با ما همراه باشید. سریال نیکان ملودرامی اجتماعی در ۳۰ قسمت به کارگردانی علی سراهنگ و تهیه‌کنندگی کامران مجیدی محصول جدید مرکز سیمافیلم است که از ۱۲ خرداد ماه پخش خودش را از شبکه سه سیما آغاز کرده است. این سریال هر شب ساعت ۲۰:۳۰ بروی آنتن شبکه سه می رود و تکرار آن ۰۰:۰۰ بامداد، ۰۹:۳۰ صبح و ۱۴:۱۰ ظهر می باشد.
خلاصه داستان قسمت ۲۰ سریال نیکان
نیکان کارت ملی تراب را که از تو حیاطشان پیدا کرده برمیداره و به محل کارشون میره. طوری خواهر تراب با دیدن نیکان میره جلو و میپرسه با کی کار دارین؟ تراب با دیدن نیکان پیشش میره و میگه تو اینجا چیکار میکنی؟ بعد از چند ماه اومدی یه سر بزنی از عذاب وجدانت کم کنی؟ اومدی رضایت بگیری؟ نیکان میگه نه من واسه عذاب وجدان اومدم نه واسه رضایت گرفتن، سپس کارتشو طرفش میگیره و میگه اومدم اینو بدم بهتون تو حیاط خونه مون افتاده بود طوری به تراب میگه تو رفته بودی خونه شون؟ پول گدایی کنی؟انها کمی باهم بحث میکنن سپس نیکان میخواد بره که یه مقدار پول طرفشون میگیره و میگه فقط انقدر تونستم فعلا جمع کنم واسه درمان پدرتون طوبی قبول نمیکنه و تراب میگه ما به این صدقه ها احتیاجی نداریم! طوبی پس میده پولو و میگه دعا کن حال پدرم خوب بشه وگرنه وای به حالتون!
نیکان تو مسیر برگشت حسام بهش زنگ میزنه و میگه که سامان از طرح دکور کافه اش خیلی خوشش اومده نیکان خوشحال میشه و میگه من از کی باید کارمو شروع کنم؟ سیما از زندان به مهتاب زنگ میزنه اما اصلا حرف نمیزنه و منصرف میشه مهتاب از شماره ای که افتاده بود رو گوشیش حدس میزنه که سیما بوده و تو فکر میره. شب نیکان تصمیم گرفته تا گوشی و لپ تاپشو خالی کنه تا ببره بفروشه که بتونن پولشو بزارن رو پول خونه. او یه پیام به سامان میده و میگه آقا حسام بهم گفتن که شما از طرح خوشتون اومده من فردا گوشیم خاموشه خودم باهاتون تماس میگیرم. فردای آن روز نیکان اول میره گوشی و لپ تاپشو میفروشه و یه گوشی پایینتر برمیداره. سپس به طرف کارگاهشون با حدیث و حسام میره و شروع میکنن به کار کردن. موقع استراحت و ناهار خوردن نیکان بهشون پیشنهاد میده که میشه با کارتن هم این کارو بکنیم.
سپس وقتی تایید حدیث و حسام را میگیره میره پیش طوبی دوباره و بهش میگه نیومدم بهتون پول بدم اومدم بهت پینشهاد کار بدم و ازش میخواد تا بهشون کارتن بده برای پروژه شون در ازاش پول بگیره اینجوری هم بهشون کمک کرده هم بدون کار کردن پول نگرفتن طوبی تو فکر میره سپس از اونجا میره. نیکان به کارگاه برمیگرده تا با حسام درباره مواد اولیه و روند پروژه شون توضیح بدن و فیلم بگیرن تا ضمیمه پروژه شون کنن. نیکان وقتی به خانه برمیگرده میبینه که مامان پری در حال جمع کردن وسایل خونه ست و داره بار میزنه که از اونجا برن. وقتی به خانه جدید میرسن شروع میکنن به جا به جایی و نیکان به صفحه مجازی پدرش پیام میفرسته که ما به خونه جدید اسباب کشی کردیم آدرس جدیدو واستون میفرستم اگه خواستین بیاین پیدامون کنین ما که شمارو گم کردیم شما مارو گم نکنین. نیکان صبح روز بعد دوباره میره سراغ طوبی….
