خلاصه داستان قسمت ۲۲۴ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۲۲۴ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختی‌های زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی‌ و خوبی را نشان می‌دهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun  و …

قسمت ۲۲۴ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۲۲۴ سریال ترکی خواهران و برادران

خلاصه داستان قسمت ۲۲۴ سریال ترکی خواهران و برادران

نباهت با دوروک به سالن سینما میرن که اونجا دوروک میبینه شوال و یاسمین هم هستن و به نباهت میگه نمیدونستم اینا هم هستن؟ چرا نگفتی؟ نباهت میگه همین الان باهاشون قرار گذاشتن بیا بریم پیششون. سپس اونجا میرن و باهاشون سلام و احوالپرسی میکنن سپس نباهت میگه بیاین یه سلفی بگیریم یاسمین ازش میخواد واسه اونم بفرسته. وقتی وانا میرن ذرت بوداده بگیرن شوال به نباهت میگه چقدر خوب میشه باهم فامیل بشیم نباهت خوشحال میشه و میگه آره خیلی خوب میشه. برک به پشت پنجره اتاق آیبیکه میره و باهاش حرف میزنه و میخواد امیدجان را ببینه آیبیکه با اوگولجان هماهنگ میشه و آیبیکه بچه را میبره به برک نشون میده. برک واسش ماشین کنترلی خریده که آیبیکه میگه این بچه دو روزشه به نظرت میتونه بازی کنه؟ برک میگه راست میگی بی عقلی کردم آیبیکه میگه عیب نداره. آیبیکه تا صدای مادرشو میشنوه به برک میگه بره. یاسمین و دوروک دارن باهم حرف میزنن که نباهت و شوال اونارو باهم میبینن و میگن ماشالله چقدر بهم میان. عمر تو کلوب وقتی مشتری یه میز پولشونو نقدی حساب میکنه میبره میزاره تو جایگاهش که صرب از فرصت استفاده کرده اونجا میره و پولو برمیداره این حرکتش از چشمان تولگا دور نمیمونه.

مهمت از راه میرسه و از عمر میپرسه که پول میزی که حساب کردن کو؟ عمر میگه همونجا گذاشتم! مهمت میگه ولی اینجا چیزی نیست! عمر جا میخوره و میگه ولی من کاری نکردم اونجا گذاشتم! احمد از راه میرسه و میگه چیشده؟ مهمت ماجرارو میگه که صرب میاد و میگه شاید عمر دزدیدتش! قبلا ساعت دزدیده بود الانم اینو دزدیده! عمر باهاش میخواد دعوا کنه که احمد میگه چی داری میگی صرب؟ تولگا وقتی میبینه داره همه چیز به گردن عمر میوفته میره اونجا و میگه من میدونم کجاست ولی چون نمیتونم اثبات کنم میخوام از یه روش دیگه جلو برم و از عمر میپرسه چقدر بود او میگه ۸۰۰لیر با ۲۰لیر انعام. تولگا میگه که صرب برداشته تو جیب داخلی کتش گذاشت صرب مخالفت میکنه که احمد نگاه میکنه و با عصبانیت ازش میخواد تا از اونجا بره. لیلا و افرا با آسیه درحال درس خوندنه که افرا استوری یاسمین را میبینه و به اونا هم نشون میده آسیه وقتی دوروک را با یاسمین میبینه ناراحت میشه. اوگولجان به اونجا میاد و وقتی میبینه میخوان برن میگه شبه من میرسونمتون. اوگولجان وقتی برمیگرده از تو کمد مادرش موبایل قبلی شنگول را میبینه و تصمیم میگیره بده به افرا تا گوشی بخره دستش باشه.

فردای آن روز تو مدرسه آسیه یاسمین و دوروک را میبینه که باهمدیگه گرم صحبتن او عصبی میشه اما چیزی به روی خودش نمیاره. سوزی با دیدن عمر میره پیشش و دوتا بلیط کنسرت بهش واسه شب نشون میده عمر میگه وای امشب؟ سوزی میگه نگو که کار داری! عمر میگه همه مرخصی امشب بهم مرخصی نمیدن! سوزی میگه چاره ای نیست باشه . شب تولگا و عمر در حال تمیز کردن کلوب هستن و عمر میره واسه شستن ظرف ها. سوزی به اونجا میره و از سوزان میپرسه میتونه بره پیش عمر یا نسوزاند بهش اجازه میده. سوزی پیش عمر میره و باهمدیگه شروع میکنن به شستن ظرفا و آهنگ میخونن و یاد خاطراتشون می افتند. اوگولجان به خانه تولگا و لیلا میره و میخواد اونجا منتظر بمونه تا تولگا بیاد مسابقه ببینن. ترهان پدر تولگا و لیلا خانه را پیدا کرده و به راننده اش میگه بره شاید کارش طول بکشه…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا