خلاصه داستان قسمت ۲۲۶ سریال ترکی تردید (هرجایی)

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۲۶ سریال ترکی تردید (هرجایی) را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. سریال ترکی هرجایی در روزهای جمعه ساعت ۸ شب به وقت ترکیه پخش می شود و دارای طرفداران بی شماری در ترکیه و دیگر کشورها می باشد. هرجایی (عهدشکن، بی‌وفا) یک مجموعه تلویزیونی درام عاشقانه ترکیه است که حاصل پیدایش یک عشق با طعم انتقام و با بازی آکین اوزو، گولچین سانتیرجی اوغلو، ابرو شاهین، اویا اونوستاشی ، احمد تانسو تانشانلر، سرهت توتوملر می‌باشد.

قسمت ۲۲۶ سریال ترکی تردید 
قسمت ۲۲۶ سریال ترکی تردید

خلاصه داستان قسمت ۲۲۶ سریال ترکی تردید 

دوباره درد سراغ ریحان می آید و میران او را با عجله به بیمارستان می رساند. پزشک معالج به ریحان می گوید: «خونریزی چند روز پیش علامت خوبی نیست. باید منتظر جواب آزمایش باشیم.» ریحان از دکتر می خواهد که چیزی از مشکلش به میران بروز ندهد تا جواب آزمایش خاضر شود. همان روز دلشاه و آزرا و شکران از روستا به خانه میران برمی گردند و آزرا به همه خبر می دهد که با انتقالی اش به بیمارستان میدیات موافقت شده و او می تواند از این به بعد در میدیات بماند. همه به جز دلشاه از این خبر خوشحال می شوند چون نگران است که فسون آزرا را از او جدا کند. ریحان به اتاقش می رود و به خاطر شرایط ناجور خودش و بچه اش گریه می کند. میران وقتی ناراحتی او را می بیند علتش را می پرسد. ریحان که نمی خواهد او را نگران کند حرف عزیزه را پیش می کشد و می گوید: «فسون دختر گمشده ای داره که عزیزه از وجود اون باخبره. قول داده دختر فسون رو برگردونه و این دشمنی رو تموم کنه. بهتره به اون یه فرصت بدی.» میران قبول می کند و ریحان را در آغوش می کشد. دلشاه که از پشت در همه چیز را شنیده بیش از پیش از ریحان منزجر می شود. در همین حال از بیمارستان با ریحان تماس می گیرند تا برای گرفتن جواب آزمایش به آنجا برود. میران اصرار می کند که همراه او باشد.

دلشاه ریحان را هنگام رفتن به بیمارستان در گوشه ای گیر می آورد و می گوید: «اگه عزیزه رو با میران آشتی بدی با من طرفی.» ریحان جواب می دهد: «من به خاطر بچه م و پایان دادن به این جنگ و دعوا این کارو می کنم.» دلشاه داد می زند: «اگه روی فکر میران اثر بذاری هیچ فرقی با عزیزه نداری.» دلشاه دستش را بالا می برد تا سیلی ای به صورت ریحان بزند که شکران و زهرا از راه می رسند و مانع می شوند. میران وقتی این صحنه را می بیند با حیرت به مادرش نگاه می کند و دلشاه با لکنت می گوید: «نمی خوام با عزیزه رابطه داشته باشی.» میران با ناراحتی می گوید: «ریحان از این کار قصد بدی نداره. اگه این کارا رو ادامه بدی قلب منو می شکنی. حتی به تو که مادرم هستی اجازه اذیت کردن ریحان رو نمی دم.» سپس همراه ریحان به بیمارستان می رود. هازار که شاهد دعوا از پشت بام بوده با عجله به خانه میران می رود و از زهرا ماجرا را می پرسد. زهرا می گوید: «دلشاه می خواست به ریحان سیلی بزنه. در حالی که دختر من چاقو زدن دلشاه به عزیزه رو از میران پنهان کرد. کم مونده بود رابطه ش با شوهرش خراب بشه. این حق ریحان نیست!» شکران به هازار می گوید که حال دلشاه اصلا خوب نیست و روز به روز بدتر می شود.

در بیمارستان پزشک معالج به ریحان می گوید: «باید بچه تو سقط کنی چون با به دنیا اومدن بچه خودت می میری.» ریحان گریه می کند و از دکتر می خواهد چیزی به میران نگوید تا خودش در فرصت مناسب همه چیز را به او توضیح بدهد. دکتر قبول می کند اما به میران می گوید: «ریحان باید تحت کنترل باشه چون این خونریزی خیلی نگران کننده ست.» آنها به خانه برمی گردند. از آن طرف فسون که به یارن مشکوک است که بارداری اش دروغی بیش نباشد به عمارت شاداغلو می آید تا یارن را برای معاینه با خود ببرد. یارن با نگرانی به مادرش می گوید که حامله نیست و برای نجات پدرش مجبور شده این دروغ را سر هم کند. هاندان از این حرف یارن وحشت می کند اما هر دو همراه فسون می روند. فیرات با میران تماس می گیرد و می گوید: «جهان شاداغلو مقدار زیادی پول بدون اطلاع از صندوق شرکت برداشته. برای همین جلسه ای ترتیب دادم که تو هم باید حاضر باشی.» میران از او می خواهد که جلسه را به وقت دیگری موکول کند اما فیرات می گوید: «اگه خواستی بیا.» و تلفن را قطع می کند و میران ناراحت می شود و می فهمد که فیرات آن دوست و برادر سابق نیست. عزیزه تصمیم داد به زودی نامه پدر آزرا را که در مورد بی وفایی فسون نوشته به او بدهد و به تلافی رفتار فسون که تلاش کرد هازار و عزیزه را هر چه بیشتر از هم دور کند آزرا را از مادرش متنفر کند.

بیشتر بخوانید: 

خلاصه داستان قسمت آخر سریال ترکی تردید (هرجایی) + جزئیات داستان

 

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا