خلاصه داستان قسمت ۲۲ سریال نیکان از شبکه سه سیما + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۲ سریال نیکان را مطالعه می کنید. با ما همراه باشید. سریال‌ نیکان ملودرامی اجتماعی در ۳۰ قسمت به کارگردانی علی سراهنگ و تهیه‌کنندگی کامران مجیدی محصول جدید مرکز سیمافیلم است که از ۱۲ خرداد ماه پخش خودش را از شبکه سه سیما آغاز کرده است. این سریال هر شب ساعت ۲۰:۳۰ بروی آنتن شبکه سه می رود و تکرار آن ۰۰:۰۰ بامداد، ۰۹:۳۰ صبح و ۱۴:۱۰ ظهر می باشد.

قسمت ۲۲ سریال نیکان
قسمت ۲۲ سریال نیکان

خلاصه داستان قسمت ۲۲ سریال نیکان

ارژنگی سراغ جهان میره و آنها دوباره درباره کار باهمدیگه بحث میکنن و ارژنگی بهش هشدار میده که با اینا بازی نکنه تا کار دست خودش نده. نیکان به خانه مهرانفر میره و میپرسه چیشد دکتر اومد؟ او تایید میکنه ولی میگه نرو تو این وضعیت شاید نخواد کسی ببینتش همان موقع صدای جیغ های صدرا به گوششون میرسه و از اونجا میرن. نیکان با بقیه در حال دکور زدن کافه هستن که نیکان میگه ما که الان هم ایده داریم هم نمونه و انگیزه داریم نظرتون چیه همینجا شروع کنیم به زدن یه تولیدی و بگردیم دنبال سرمایه گذار و کارهای دیگه اش؟ حدیث قبول میکنه اما حسام راضی نیست و به بهونه های اینکه سرمایه گذار سخت پیدا میشه و خودمونم سرمایه کلان نداریم سعی میکنه کنسل کنه اما نیکان میگه بهتره تلاشمونو بکنیم همان موقع طوبی میاد و آنها درباره کار نظرشو میخوان و شروع میکنن به کار. شب دایی سیامک به نیکان زنگ میزنه و ازش میپرسه چرا دوربین گوشیشو خاموش کرده میخواد ببینتشون نیکان از قصد این کارو کرده که دایی اش نفهمه آنها خونه را عوض کردن واسه همین به دروغ میگه امروز گوشیم افتاد دوربین جلوش شکست واسه همین اینجوریه سپس باهمدیگه صحبت میکنن.

فردای آن روز همگی دوباره برای تمام کردن دکور کافه میرن. اونجا طوبی بهشون میگه که کسیو میشناسه که کارخانه بازیافتی داره شاید بتونه شریک بشه و کمک کنه نیکان با خوشحالی میگه این که خیلی عالیه! اما حسام میگه داری میگه شریک شراکتم پول میخواد که نداریم فعلا! طوبی گوشیش زنگ میخوره و به دم در کافه میره که میبینه تراب اونجاست. آنها باهم حرف میزنن و تراب دعواش میکنه که چیشده اینجوری باهاشون رفیق شده با کسایی که پدرمونو به اون حال انداختن! طوبی میگه من دارم اینجا کار میکنم و پول کار کردنمو میگیرم آنها باهم بحث میکنن و نیکان متوجه میشه. فردای آن روز نیکان پیش صدرا میره که او با ناله و خستگی بهش میگه من بگم غلط کردم رضایت دادم به فیزیوتراپی قبوله؟ او میگه نه من ناامید میشم نه میزارم شما ناامید بشین همان موقع طوبی زنگ میزنه و میگه با صاحب کارخانه واسه فردا قرار گذاشتم. شب جهان به خونه میره که میبینه مهتاب همه جارو با گل و شمع تزیین کرده او وقتی به اتاقشان وارد میشه میبینه مهتاب فیلم تپش قلب بچه شان را گذاشته و با خوشحالی داره نگاه میکنه جهان کنارش میشینه و لبخند میزنه. فردای آن روز نیکان با حسام و حدیث سر قرار با طوبی میرن اما میبینن که طوبی نیومده نیکان هرچی زنگ میزنه میبینه برنمیداره.

حسام میگه حتما کنسل شده روش نشده بگه نیکان میکه شما با این کار مخالفین؟ حسام میگه راسیتش از اول من مخالف بودم و نظرم این بود که طرحمونو بدیم تو مسابقه که اگه برنده شدیم بورسیه بشیم بریم نیکان میگه پس واستون آرزوی موفقیت دارم دستتون درد نکنه اما نمیخوام به خاطر من تو این راه بیاین از این به بعدشو خودم میرم و از اونجا میره. مهتاب به خانه مامان پری میره تا باهاش حرف بزنه. او بعد از کمی حرف زدن بهش میگه من از آه مادر میترسم! اومدم منو ببخشین و بهم حق بدین که این کارو کردم و بهش خبر میده که داره دوباره مادر میشه مامان پری حسابی خوشحال میشه و میگه سیما میدونه؟ او میگه نه ولی هروقت دیدمش خودم میخوام بهش بگم. نیکان که نگران طوبی شده به محل زندگیش میره. وقتی به اونجا میرسه میبینه پارچه مشکی زدن و پدرش مرده نیکان شوکه و حسابی ناراحت میشه…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال نیکان از شبکه سه سیما

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا