خلاصه داستان قسمت ۲۳۴ سریال ترکی تردید (هرجایی)

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۳۴ سریال ترکی تردید (هرجایی) را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. سریال ترکی هرجایی در روزهای جمعه ساعت ۸ شب به وقت ترکیه پخش می شود و دارای طرفداران بی شماری در ترکیه و دیگر کشورها می باشد. هرجایی (عهدشکن، بی‌وفا) یک مجموعه تلویزیونی درام عاشقانه ترکیه است که حاصل پیدایش یک عشق با طعم انتقام و با بازی آکین اوزو، گولچین سانتیرجی اوغلو، ابرو شاهین، اویا اونوستاشی ، احمد تانسو تانشانلر، سرهت توتوملر می‌باشد.

قسمت ۲۳۴ سریال ترکی تردید 
قسمت ۲۳۴ سریال ترکی تردید

خلاصه داستان قسمت ۲۳۴ سریال ترکی تردید 

ریحان گریه کنان به مادرش می گوید: «به جای اینکه از من بخوای بچه م رو سقط کنم بعد از من از اون و میران مراقبت کن. این باعث خوشحالی منه.» هر دو در آغوش هم گریه می کنند. میران از ملاقات با آزاد برمی گردد و برای عقد آزاد و گونول آماده می شود سپس فردا صبح همراه ریحان در مراسم عقد ساده آنها حاضر می شوند و بعد از عقد میران به آزاد قول می دهد که همیشه روی او حساب کند و آزاد تشکر می کند. صحبت آن دو را جهان می شنود و به میران می گوید: «قهرمان بازی در نیار واگرنه با من طرفی.» میران جواب می دهد: «من کاری که فکر می کنم درسته انجام میدم تو هم هر طور دوست داری رفتار کن.» شب مراسم عروسی میران و ریحان است و گونول و آزاد تصمیم دارند بعد از عروسی از میدیات بروند و خودشان را از قیل و قال بی پایان دو خانواده نجات دهند. فسون جلوی گونول می ایستد و می پرسد که کجا می رود در حالی که از لحظه لحظه زندگی او و آزاد خبر دارد. گونول می گوید به جشن عروسی میران و ریحان می رود. فسون می گوید: «اینو بدون که من اجازه دادم بری.»

همه در مراسم حضور دارند و ریحان و میران، عروس و داماد زیبا و برازنده به مجلس می آیند و از همه به خاطر شرکتشان در جشن تشکر می کنند. سپس میران جلوی ریحان زانو می زند و از او تقاضای ازدواج می کند. ریحان با بغض بله می گوید و انگشتر را در انگشتش می کند. سپس نوازنده ها می نوازند و رقص و پایکوبی شروع می شود. ریحان به خاطر این مراسم زیبا از میران ممنون است و میران هم ازاینکه با همه مشکلات ریحان عاشق او مانده او را می بوسد. نصوح و عزیزه آخرین مهمان ها هستند که وارد می شوند و هازار با دیدن آنها که دست در دست هم هستند به پدرش می گوید: «تو دست زنی رو گرفتی که زندگی رو برای من و بچه هام جهنم کرد. تو از من گذشتی.» و مراسم را ترک می کند. ریحان با دیدن عزیزه یاد روز شومی می افتد که عزیزه او را با لباس عروس در میدان میدیات رها کرد تا بی آبرو شود. دلشاه از دیدن عزیزه عصبی می شود و با نفرت به ریحان نگاه می کند. عزیزه با شرمندگی به ریحان می گوید: «خیلی به تو ظلم کردم و باعث عذابت شدم. امروز به عنوان عایشه اومدم تا منو ببخشی و بقیه عمرم رو فدای تو کنم.» ریحان او را بغل می کند و می گوید: «خوش اومدی مادربزرگ.» عزیزه خوشحال می شود و نصوح نفس راحتی می کشد و دوباره نصوح شروع به رقصیدن می کند.

از آن طرف جهان سراغ فسون می رود و چند گلوله جلوی او می گذارد و می گوید: «گونول رو همین امشب از میدیات می فرستی بره واگرنه دخترت آزرا به خطر می افته.» گونول عکس عقد گونول و آزاد را همراه میران و ریحان نشان جهان می دهد و می گوید: «کسی که باید از اون حساب بپرسی میرانه نه من.» جهان با خشم به عکس خیره می شود. آزاد و گونول با اشاره ای از میران و ریحان در مراسم عقد خداحافظی می کنند تا برای همیشه دنبال زندگیشان بروند و از مراسم خارج می شوند. دلشاه که تصمیم گرفته آزرا و میران را به هم نزدیک کند دست آزرا را در دست میران می گذارد و از آنها می خواهد با هم برقصند. فیرات به عزیزه نزدیک می شود و می گوید: «من به خاطر تو با میران مثل رقیب رفتار می کنم ولی با این کار میران و مادرم رو تبدیل به دشمن خودم کردم. دیگه تحملم تموم شده.» عزیزه از او می خواهد که به خاطر عزیزانشان کمی صبر کنند. در این بین فسون به دخترش آزرا زنگ می زند و می گوید بهتر است به عمارت اصلان بی برود چون حهان موضوع آزاد و گونول را فهمیده و ممکن است آتش خشمش پای او را هم بگیرد. آزرا کنار میران می رود و به او تبریک می گوید و دلشاه هم سراغ ریحان می رود و می گوید: «بعد از مردن تو میران بی آشیونه میشه ولی نگران نباش. تصمیم گرفتم کاری کنم بعد از مرگ تو آزرا و میران ازدواج کنن. برای این کار به کمک تو نیاز دارم.» ریحان به آزرا و میران خیره می شود و چشم هایش پر از اشک می شود.

بیشتر بخوانید: 

خلاصه داستان قسمت آخر سریال ترکی تردید (هرجایی) + جزئیات داستان

 

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا