خلاصه داستان قسمت ۲۳۴ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۲۳۴ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختی‌های زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی‌ و خوبی را نشان می‌دهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun  و …

قسمت ۲۳۴ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۲۳۴ سریال ترکی خواهران و برادران

خلاصه داستان قسمت ۲۳۴ سریال ترکی خواهران و برادران

عمر سریعا به آمبولانس زنگ میزنه و صرب را به بیمارستان میرسونه. بعد از چند دقیقه خانواده صرب به اونجا میان و احمد میپرسه چیشده؟ او همه چیز را برای اونا تعریف میکنه که شوال با عصبانیت به طرفش حمله میکنه که احمد جلوشو میگیره. پرستار میاد و بهشون میگه که دکتر داره معاینه اش میکنه هوشیاره فقط برای مطمئن شدن میخواد ازش سی تی اسکن بگیرن بعدا میتونین ببینینش. پلیس بیمارستان میاد و میگه کسی هست صحنه را شرح بده شوال سریعا به عمر اشاره میکنه و عمر برای ثبت اظهارات باهاش میره. آکیف هرکاری میکنه تا سریعا تاکسی بگیره بره پیش سوزان گیر نمیاره! سوزان میخواد پیام هاشو چک کنه که همان موقع مشتری میاد و گوشیشو میزاره کنار. تو اداره پلیس دوروک و آسیه شروع میکنن به توضیح دادن ماجرا اما رئیس پلیس بهش میگه تا وقتیکه اون کسی که میگین واسش کار میکنین پیدا نشده تو بازداشتگاه میمونین آنها کلافه میشن. آکیف به کلوب رسیده و میره پیش سوزان که میفهمه هنوز گوش نداده او به بهانه خاموش شدن گوشیه خودش گوشیشو میگیره و اون پیامو پاک میکنه سپس آب میریزه رو گوشیش تا بسوزه و یه مدت از دسترس خارج بشه. نباهت با آکیف تماس میگیره و ازش میپرسه که چیشد؟ او بهش میگه که حل شد ماجرا ولی باید یجوری گوشیه آیلا را گیر بیاریم و او فایل صوتی را پاک کنیم.

صرب به هوش میاد و احمد و شوال با یاسمین میرن پیشش. شوال با دیدن عمر عصبی میشه و احمد ازش میخواد آروم باشه چون اونجا بیمارستانه سپس پیش عمر میره و بهش میگه عمر تمام تلاشمو کردم ولی نشد خواستم پدری کنم ولی نشد باید از صرب محافظت کنم دیدی که چیشد؟! اگه قرار باشه این وسط یکیو انتخاب کنم، عمر حرفشو قطع میکنه و میگه میدونم اون صربه! واسه خودم سوال بود که چجوری تو یه زمان کوتاه میشه دل بست. من تمام اظهاراتمو ثبت کردم خواستین شکایت کنین آزادین و میخواد بره که احمد میگه نه من صربو راضی میکنم که شکایت نکنه ولی الان از اینجا برو همه عصبین! عمر با ناراحتی از اونجا میره. عمر از بیمارستان بیرون میاد و تمام خاطرات خوبش را با پدرش یادآوری میکنه و اشک میریزه. از کلانتری به عمر زنگ میزنن و او با عجله به اونجا میره. آکیف به دم در خانه آیلا میره و خودشو میزنه به مریضی که نفسش بالا نمیاد آیلا حسابی ترسیده و نمیدونه باید چیکار کنه.

آکیف ازش میخواد تا بره یه چیزی بیاره واسش مثلا آب قند آیلا با ترس میره که او سریعا تبلتشو برمیداره و کلا ریست فکتوریش میکنه سپس بعد از چند دقیقه با یه بهونه دیگه میفرستتش به آشپزخانه و فایل های صوتی را از تو گوشیشم پاک میکنه. آیلا وقتی به اونجا میره گوشیشو دستش میبینه و میپرسه که داری چیکار میکنی؟ اون گوشیه منه! آکیف بهش میگه که رکب خورده و آیلا با عصبانیت باهاش دعوا میکنه و از خونه اش بیرونش میکنه. آکیف به نباهت زنگ میزنه و میگه که خیالش راحت باشه که متوجه میشه دوروک تو بازداشتگاهه. آکیف سریعا به اونجا میره و میپرسه که چیشده و با کلافگی میگه این پسر چرا اصلا به من نرفته! بعد از چند دقیقه دوروک با قید وثیقه آزاد میشه اما وقتی میبینه آسیه هنوز اونجاست و مادرش واسه آسیه وثیقه نزاشته میگه اگه آسیه رو هم بیرون نیاری من برمیگردم اون تو! آنها جدیش نمیگیرن اما دوروک به داخل میره و میگه آسیه ارن هیچ گناهی نداره و مسئول این کار من بودم! همگی جا میخورن که عمر میگه دیوونه شدی؟ در آخر دوروک دوباره بازداشت میشه که نباهت با ناراحتی از اونجا میره. فردای آن روز صرب مرخص شده و یاسمین به پدرش میگه این برگه های مربوط به عمر که قراره بیاد اسمش تو شناسنامه ات را میبرم میزارم تو اتاقت شوال مخالفت میکنه که احمد برگه هارو پاره میکنه و میگه بحث همینجا تموم شده صرب خوشحال میشه اما یاسمین ناراحت میشه…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا