خلاصه داستان قسمت ۲۳۶ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۲۳۶ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختی‌های زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی‌ و خوبی را نشان می‌دهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun  و …

قسمت ۲۳۶ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۲۳۶ سریال ترکی خواهران و برادران

خلاصه داستان قسمت ۲۳۶ سریال ترکی خواهران و برادران

یاسمین برای دوروک قهوه میگیره تو مدرسه و بهش میگه داره بدهیت میره بالا شاید بخوای آخر هفته ببریم بیرون دوروک میگه بزار ببینم آسیه کی وقت آزاد داره یاسمین میگه این شاید سخت بشه چون به خاطر اتفاقی که بین عمر و صرب افتاده شاید نخواد منو ببینه و سعی میکنه دوتایی باهم برن. آسیه و آیبیکه از بالا آنها را میبینه که کلافه و عصبی میشه و به کلاس میرن. صرب پیش عمر میره و شروع میکنه با چرت و پرت گفتن که اعصابشو خورد کنه همان موقع سوزی میاد که عمر بدون اعتنا کردن میره تو کلاس. سوزی ناراحت میشه و به صرب میگه که بعضی وقتا میزنم به سیم آخر و میخوام همه چیزو بهش بگم! اما صرب بهش میگه اگه بگی میوفتی تو زندان و کسی هم نمیتونه نجات بده میفهمی؟ سوزی راضی میشه که چیزی نگه. تو زنگ تفریح آیبیکه میره پیش یاسمین و بهش میگه که از دوروک دور بشه چون آسیه و دوروک همدیگرو خیلی دوست دارن! یاسمین خودشو میزنه به اون راه و میگه اصلا نمیفهمم چی میگین در آخر میگه اصلا میدونین چیه؟ من به چیزهایی که ممنوعه بیشتر جذب میشم و از اونجا میره. بعد از تموم شدن کلاس آسیه به دوروک میگه که از یاسمین عصبیه و نمیخواد دور و برش بپلکه! دوروک میگه حق میدم بهت. اوگولجان وقتی میبینه افرا داره میره سمتش گوشیشو الکی میگیره دم گوشش و با صنم حرف میزنه افرا با حسادت از اونجا میره.

نباهت به اونجا میاد و به دوروک میگه که سب بریم دوتایی شام بخوریم و به تولگا و اوگولجان هم میگه بیاین شمارو هم برسونم. همان موقع به یاسمین هم پیام میده و میگه مراسم شام اوکی شده ساعت ۸ با مادرت بیا اونجا. شب نباهت و دوروک به یک رستوران میرن که یکدفعه دوروک میبینه شوال و یاسمین به اونجا اومدن که جا میخوره و از دست مادرش عصبی میشه. آسیه به دوروک زنگ میزنه تا به خاطر حساسیت زیادش نسبت یاسمین معذرت خواهی میکنه دوروک عذاب وجدان میگیره و بعد از قطع تماس به خودش میگه فردا رو در رو واسش توضیح میدم. بعد از خوردن غذا دو رقصنده اسپانیایی رو سن میرن و شروع میکنن به رقصیدن سپس سر میز آنها و بقیه میرن و بلندشون میکنن. دوروک و یاسمین بلند میشن و با تقلید کردن از آنها شروع میکنن به رقصیدن. فردای آن روز سوزی جلوی عمر را میگیره و ازش میخواد باهاش حرف بزنه عمر با دیدن صرب میگه دوستت اومد من میرم با اون حرف بزن. آسیه و دوروک تو کافه مدرسه میرن که یاسمین به اونجا میاد و از شام شب گذشته میگه که بعدش رقصیدن آسیه ناراحت میشه و میره. دوروک میخواد بهش توضیح بده و دنبالش میره اما از اینکه آسیه به حرفاش گوش نمیده ناراحت میشه و میره.

بعد از رفتنش یاسمین پیش آسیه میره و با حرفاش عصبیه میکنه که باهم درگیر میشن صرب و عمر اونارو از همدیگه جدا میکنن. گونور از رفتن اورهان حسابی ناراحته و بهم ریخته ست حلمیه بهش میگه که خونه بقیه را تمیز میکنه و از خونه شنگول یه اتاق اجاره کرده او بیشتر عصبی میشه  و شروع میکنه به خوردن نوشیدنی و از حلمیه میخواد تا رستورانو ببنده. استاد از عمر میخواد تا گوشی که رو میز جا مونده را به صاحبش بده. اون گوشی که برای صربه همان موقع سوزی بهش پیام میده که تو راست میگی من نمیتونم واقعیتو بهش بگم عمر گوشیو به صرب میده و میره پیش سوزی و میگه که چیو داری قایم میکنی؟ سوزی میخواد بگه که صرب میاد و میگه من میگم بهش و دستشو میگیره و به دروغ میگه ما باهم رابطه داریم عمر و سوزی شوکه میشن. عمر با ناباوری از اونجا میره. گونور تو حال خودش نیست و به خونه شنگول میره و پنجره را میشکنه و با گریه از اورهان گلگی میکنه شنگول میگه من میبرمش خونه شون تا آبرومون نرفته. تو مدرسه یاسمین وقتی میدونه آیبیکه دستشویی رفته از قصد تو سرویس بلند انگار که داره با گوشی حرف میزنه میگه که تکلیف آسیه را نمیده به استاد میندازه تو دستشویی آیبیکه به آسیه میگه. آنها جلوی استادو میگیرن و بهش میگن اما وقتی استاد میبینه تکلیفش سرجاشون ازش میخواد بیاد سرکلاس. آسیه عصبی میشه و دوباره با یاسمین درگیر میشه عمر جداشون میکنه و سر آسیه داد میزنه و میخواد بره از اونجا آسیه با ناباوری بهش نگاه میکنه و با چشمانی گریان میره….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا