خلاصه داستان قسمت ۲۴۷ سریال ترکی تردید (هرجایی)

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۴۷ سریال ترکی تردید (هرجایی) را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. سریال ترکی هرجایی در روزهای جمعه ساعت ۸ شب به وقت ترکیه پخش می شود و دارای طرفداران بی شماری در ترکیه و دیگر کشورها می باشد. هرجایی (عهدشکن، بی‌وفا) یک مجموعه تلویزیونی درام عاشقانه ترکیه است که حاصل پیدایش یک عشق با طعم انتقام و با بازی آکین اوزو، گولچین سانتیرجی اوغلو، ابرو شاهین، اویا اونوستاشی ، احمد تانسو تانشانلر، سرهت توتوملر می‌باشد.

قسمت ۲۴۷ سریال ترکی تردید
قسمت ۲۴۷ سریال ترکی تردید

خلاصه داستان قسمت ۲۴۷ سریال ترکی تردید 

هاندان پیش یارن و در عمارت اصلان بی است. او مدام گریه می کند و می گوید: «الان من تنها موندم با یه بچه ی کوچیک.. باید چیکار کنم… » یارن از مادرش می خواهد آرام باشد و می گوید: «مامان بابام قاتل نیست. این یه تله بود تا بابامو بکشونن اونجا. حرف منو باور کن. » جهان به پلیس در مورد تله کار گذاشتن برای او و برادرش می گوید و اضافه می کند: «من واسه دخترم اونجا بود. داداشم چرا اونجا باشه؟ اونم کشونده بودن اونجا تا بکشنش. » پلیس می گوید: «اقا جهان الان اسلحه شما و مهمتر از اون این که عزیزه با چشمای خودش دیده که به هازار شلیک کردین، علیه شماست. » جهان فکری می کند و از پلیس می خواهد تا میران را برایش بیاورند چون حرف هایی دارد که باید به او بزند.
نصوح نگران حال عزیزه است و کنارش می رود. عزیزه مثل سنگ شده و به او می گوید: «من همه پسرامو از دست دادم نصوح. اما تو هنوز یه پسر داری که زنده ست. پسر تو قاتل پسر منه! » نصوح بیشتر نگران می شود.

صبح که ریان از خواب بیدار می شود فورا از میران می خواهد امید را برایش بیاورد. زهرا مدام به خاطر هازار گریه می کند اما چیزی به ریان نمی گوید. ریان هم فکر می کند که زهرا به خاطر او خوشحال است. کمی بعد ریان می گوید: «کاش بابام هم اینجا بود. بذار بهش تصویری زنگ بزنیم تا با هم حرف بزنیم. » میران بغض می کند اما نمی تواند حقیقت را به ریان بگوید. ریان به گوشی هازار زنگ می زند اما وقتی کسی جواب نمی دهد کمی دلخور می شود. او از میران می خواهد فورا کارهای ترخیصش را انجام بدهد تا به میدیات برگردند چون دلش خیلی برای هازار تنگ شده…
دکتر به میران می گوید گفتن حرف های استرس زا برای ریان سم است و نمیداند چطور می تواند قضیه مرگ هازار را برایش تعریف کند… میران تصمیم می گیرد تا رسیدن به میدیات حرفی به ریان نزند.

بیشتر بخوانید: 

خلاصه داستان قسمت آخر سریال ترکی تردید (هرجایی) + جزئیات داستان

 

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا