خلاصه داستان قسمت ۲۵۴ سریال ترکی تردید (هرجایی)

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۵۴ سریال ترکی تردید (هرجایی) را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. سریال ترکی هرجایی در روزهای جمعه ساعت ۸ شب به وقت ترکیه پخش می شود و دارای طرفداران بی شماری در ترکیه و دیگر کشورها می باشد. هرجایی (عهدشکن، بی‌وفا) یک مجموعه تلویزیونی درام عاشقانه ترکیه است که حاصل پیدایش یک عشق با طعم انتقام و با بازی آکین اوزو، گولچین سانتیرجی اوغلو، ابرو شاهین، اویا اونوستاشی ، احمد تانسو تانشانلر، سرهت توتوملر می‌باشد.

قسمت ۲۵۴ سریال ترکی تردید 
قسمت ۲۵۴ سریال ترکی تردید

خلاصه داستان قسمت ۲۵۴ سریال ترکی تردید 

صبح خیلی زود وقتی ریان از خواب بیدار می شود، یادداشت میران را می بیند و به طبقه ی پایین می رود. میران مشغول جمع کردن وسایل و خوراکی برای بردن ریان و امید به پیک نیک است تا حال و هوایشان کمی عوض بشود. قبل از رفتنشان، نصوح به میران می گوید که رفتارهای عزیزه او را می ترساند و نگرانش است.
هاندان به جهان می گوید حالا که فسون در زندان است، بهتر است یارن را هم پیش خودشان بیاورند تا خطری تهدیدش نکند. جهان قبول می کند . عزیزه به ملاقات فسون رفته و هردو با نفرت از پشت اتاق شیشه ای به هم چشم دوخته اند. فسون به او می گوید تا وقتی او را به عزای نوه اش هم ننشاند و انتقامش را نگیرد دست بردار نیست. بعد هم فسون به وکیلش می گوید تا هالیت را پیدا کند و این جمله را بگوید: «خان خانم میخواد دشمنش رو جایی که جیگرش رو اتیش زدن ببینه. ولی این سری قراره جیگر اونو از تو سینه اش دربیاره! »

وقتی فیرات و زینب با هم در حیاط عمارت هستند؛ یارن باز دوباره با عشوه گری حال فیرات را می پرسد. زینب دلخور می شود و فیرات با عصبانیت به یارن می گوید که دست از این کارهایش بردارد و زینب را به اتاقشان می برد.
میران بعد از پیک نیکی که حال هردویشان را خوب می کند، ریان و امید را به یک آتلیه عکاسی می برد تا از این روز خاطره ی زیبایی داشته باشند. میران وقتی نگرانی بیش از حد ریان برای امید را می بیند به او قول می دهد تا دیگر پسرشان از آنها جدا نشود و بعد می گوید: «اگه بخوای میتونیم از اینجا بریم ریان. بریم جایی که کسی مارو نشناسه. » ریان کمی فکر می کند و به یاد خاطراتشان در آن عمارت می افتد و می گوید: «نه نمیتونم میران. این عمارت صدای بابام رو توش داره. » میران لبخند می زند و قبول می کند.

فیرات جلسه ای در شرکت ترتیب داده. او رو به نصوح و میران و جهان می گوید که دیگر نمی خواهد رئیس هیئت مدیره باشد و اگر کسی مایل بود بگوید. میران نگاهی به جهان می اندازد و او را به عنوان رئیس پیشنهاد می دهد. جهان هم اصرار دارد که میران مدیر بشود اما میران قبول نمی کند و همه با ریاست جهان موافقت می کنند. کمی بعد محمود قراردادی که در آن عزیز تمام سهامش را به اسم میران زده را به دست او می دهد. میران از این بابت جا می خورد. وقتی هاندان پیش یارن می رود. یارن مشغول آماده کردن غذاهای مورد علاقه ی فیرات است. هاندان از یارن می خواهد تا به عمارت خودشان برگردند اما یارن می گوید که خانه و خانم عمارت بودن لایق او است جایی نخواهد رفت! هاندان عصبانی می شود و به سمتش حمله می کند که شیدا مانعش می شود.

همان موقع زینب از راه می رسد و هاندان آشپزخانه را ترک می کند. زینب هدیه ی زایمان او را از الان به یارن می دهد. یارن هدیه را روی میز پرت می کند و می گوید:«همه این غذاهایی که روی این میزه من واسه فیرات اماده کردم. چون من خوب میدونم فیرات چه غذاهایی رو دوست داره. » زینب برای لحظه ای عصبانی می شود و تمام غذاها را درون سطل زباله می اندازد و به یارن می گوید: «خانم این عمارت منم! اگه تو جایی واسه رفتن نداری فقط به خاطر شوهرته که اینجایی! هرچی باشه پسرعمه ی فیرات بود. نمیتونستیم تو کوچه بندازیمت. » یارن هم مثل دیوانه ها به اتاقش می رود و جلوی آینه فریاد می زند که فیرات فقط او را دوست دارد!

بیشتر بخوانید: 

خلاصه داستان قسمت آخر سریال ترکی تردید (هرجایی) + جزئیات داستان

 

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا