خلاصه داستان قسمت ۲۵۴ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۲۵۴ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختی‌های زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی‌ و خوبی را نشان می‌دهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun و …

خلاصه داستان قسمت ۲۵۴ سریال ترکی خواهران و برادران

در خانه شنگول زده میشه و میبینن که چند نفر یه رگال پر از لباس به داخل میبرن آنها میگن نباهت خانم واستون فرستاده‌. او نه تنها برای شنگول و اورهان لباس خریده بلکه برای تمام بچه هایش و عموزاده هایش لباس خربده همگی حسابی خوشحال شدن و خوششون اومده از لباس ها. آکیف پیش شوال رفته و بهش میگه تمام لباس ها فروش رفته و سهم سود شوال را بهش میده و بهش میگه اگه پول بیشتری داشته باشیم میتونیم تنوع لباسو بیشتر کنیم شوال میگه من از خدامه کلی باید ببینم میتونم از احمد پول بگیرم یا نه اکیف میگه باشه ببینیم چی میشه. آکیف با تاکسی به دم در خانه سوزان میره و بهش میگه اومدم دنبالت تا بریم دادگاه سوزان قبول میکنه. آسیه و آیبیکه سفارش های گل را رسوندن و به گل فروشی رفتن تا سفارش های بقیه را بگیرن. زهرا وقتی گل را به مشتری میرسونه بلافاصله موقع امضاء بسته ای از گل بیرون میوفته که مشتری بسته را برمیداره و گل را دور میندازه زهرا اینو میبینه و تو فکر میره. سوزان و آکیف تو تاکسی نشستن که سوزان میگه چرا از مسیر دادگاه دور شدین؟ راننده میگه اون راه بسته ست ابجی از یه راه دیگه میرم.

وقتی کمی میگذره سوران متوجه میشه که دارن کلا از شهر خارج میشن او ازش میخواد تا ماشینو نگه داره و متوجه میشه که با راننده همدست شده. انها تاکسی دیگه ای را میگیرن و به طرف دادگاه راهی میشن. اورهان به ارایشگاه رفته که وقتی بیرون میاد گونور جلوی اورهان را میگیره و ازش گلگی میکنه و میگه تو همه چیز منو ازم گرفتی خوشحالیمو، خنده مو، پولامو همه چیمو! و سعی میکنه اعصاب اورهان را بهم بریزه اورهان میگه منو به خاطر کاری که نکردم سرزنش نکن انها باهم بحث میکنن و در آخر اورهان میره که گونور به شدت عصبی میشه. اکیف و سوزان به دادگاه میرسن اما اکیف خیلی لفتش میده و سعی میکنه به دادگاه نرسن اما موفق نمیشن. وقتی آکیف وارد جلسه دادگاه میشه به قاصی میگه که خیلی زنمو دوست دارم و نمیتونم بدون اون زندگی کنم قاضی با شنیدن حرف های او دادگاه را به تعویق میندازه سوزان حسابی عصبی میشه و میگه فقط دلم میخواد موعد بعدی نیای یا بازی دربیاری من میدونم و تو! و با عصبانیت میره. شنگول اماده شده و آیبیکه و آسیه ازش تعریف میکنن که چقدر خوشگل شده، اکیف آماده شده و به خانه میاد. آنها از دیدن همدیگه شوکه میشن و میگن که چقدر خوشگل و خوشتیپ شدن.

همگی اماده شدن و به طرف سالن عروسی میرن. مراسم شروع شده و شنگول و اورهان به عقد همدیگه درمیان آسیه و دوروک به جایگاه میرن و شروع میکنن به اهنگ خوندن و شنگول و اورهان شروع میکنن به رقصیدن و حلمیه ازشون فیلم میگیره و تو فضای مجازی میزاره. گونور با دیدن مراسم عروسی گریه میکنه و میگه منو نادیده گرفتن! اون عروسیو رو سرشون خراب میکنم! افرا وقتی میره برای مادرش تست درست کنه برمیگرده سوال بپرسه که میبینه حاضر شده و داره میره افرا سعی میکه جلوشو بگیره که موفق نمیشه. آنها به وسط مراسم میرن و گونور سعی میکنه مراسم را بهم بزنه که موفق نمیشه. وقتی حالش اصلا خوب نیست پشت فرمون میشینه اما حواسش نیست و دنده عقب میاد که با افرا برخورد میکنه آنها شوکه شدن و گونور ازشون میخواد تا یکی سریعا به بیمارستان زنگ بزنه….