خلاصه داستان قسمت ۲۵ سریال ترکی اسرار خانواده + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۵ سریال ترکی اسرار خانواده را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. سریال ترکی اسرار خانواده به کارگردانی نیهات دوراک با ژانری درام محصول کشور ترکیه می باشد. Onur Uğraş و Murat Uyurkulak نویسندگان این سریال می باشند. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Ayça Bingöl – Bülent İnal – Ceyda Düvenci – Sercan Badur – Erdem Akakçe – Emel Göksu – Caner Şahin Eva Dedova – Sera Kutlubey – Can Albayrak.

قسمت ۲۵ سریال ترکی اسرار خانواده

خلاصه داستان قسمت ۲۵ سریال ترکی اسرار خانواده

صدف که متوجه حال بد مرت می شود، او را با خودش به خانه می برد. کمی بعد، اجه به صدف پیام میدهد و میخواهد که صبحانه را با یکدیگر باشند. صدف از او میخواهد که صبح به آنجا بیاید‌. سوزان به خانه می رود و با خوشحالی، در مورد سر نگرفتن ازدواج کمال و نیلگون خبر میدهد. ماجده ابتدا خوشحال شده، اما سپس از اینکه کمال تا به حال سراغ او نیامده تا بخاطر قرارداد ازدواج از او حساب پس بگیرد، متعجب می شود. او به سوزان میگوید که از این به بعد را او باید مدیریت کند تا بتواند کمال را به دست بیاورد. فادل گوشه خیابان کنار کارتون خواب ها نشسته و مدام از وضعیتش گله میکند و با خودش حرف می زند. صبح، تامر پیش رییس خود در رستوران می رود و ماجرای خواسته سوزان در مورد کمال را میگوید. رییس او، به تامر میفهماند که باید حواسش باشد و حین این کار، به او دروغی نگوید، وگرنه برایش گران تمام خواهد شد. وقتی مرت از خواب بیدار می شود، خودش را در تخت خواب صدف می بیند و شوکه می شود.

او از چیزی که شب گذشته بین خودش و صدف گذشته، عصبانی می شود. صدف از اینکه مرت بابت شب گذشته پشیمان است،خودش را ناراحت نشان میدهد. مرت از او میخواهد که آن شب را فراموش کنند. همان لحظه، اجه دم خانه صدف می آید و چون در باز است، داخل می آید. او با دیدن مرت که از اتاق خواب صدف بیرون می آید، شوکه شده و با ناراحتی بیرون آمده و با گریه به آتلیه خودش می رود. قدیر برای اینکه بتواند اشتباهش را جبران کند، پیش کمال می رود و با او صحبت میکند. او کمال را بابا خطاب میکند و از او میخواهد که کاری کند تا نیلگون راضی به ازدواج شود و به زندگی خودش فکر کند. آنها با هم نقشه می‌ریزند و صبح وقتی که نیلگون و بچه ها قصد رفتن به فرودگاه دارند، کمال سر زده دنبال نیلگون آمده و او را سوار ماشین میکند و همراه خودش می برد. در این حین، قدیر و ایبو و حسرت به خانه کمال می روند و خانه را برای مراسم عقد آماده می‌کنند. تامر به آتلیه اجه می رود.

اجه بخاطر اینکه تامر هرگز برای او پدری نکرده و قبل از مرگ مادرش آنها را ترک کرده بود، رابطه خوبی با تانر ندارد. او از برگشتن تانر خوشحال نیست و مدام به او کنایه می زند. کمی بعد، مرت به آتلیه می آید تا با اجه صحبت کند. اجه مقابل تانر از خیانت مرت میگوید و او را بیرون میکند. کمال، نیلگون را سوپرایز کرده و به خانه می برد. نیلگون متوجه می شود که بچه ها برای او تدارک مراسم عقد را چیده اند. او خوشحال شده و به کمک حسرت حاضر می شود. فادل با حسرت تماس میگیرد و وقتی میفهمد که مراسم عقد نیلگون است و به او خبر نداده اند، ناراحت می شود. او که هیچ پولی ندارد، تصمیم می‌گیرد که علیه نیلگون بشود و سراغ سوزان می رود. او به سوزان میگوید که حاضر به همکاری با او برای جدایی کمال و نیلگون است.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا