خلاصه داستان قسمت ۲۵ سریال ترکی تازه عروس yeni gelin + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۲۵ سریال ترکی تازه عروس می باشید. برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکی تازه عروس، سریال کمدی و محبوب است که پخش خود را در سال ۲۰۱۷ از شبکه Show Tv ترکیه آغاز کرد و در طول ۳ فصل در سال ۲۰۱۸ به اتمام رسید. این سریال پرطرفدار اکنون با دوبله فارسی پخش خود را در شبکه جم تی وی آغاز کرده است. این سریال از تاریخ ۱۹ شهریور ماه ۱۴۰۱ هرشب راس ساعت ۲۲:۰۰ شروع می شود. این سریال دربرگیرنده ی صحنه های خنده دار و بعضا احساسی هست. این قصه ی یک دختر شهرنشین وجوان است که عاشق پسری قبیله نشین از منطقه ی آنادولی ترکیه میشود و عروس آنها میشود…

قسمت ۲۵ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۲۵ سریال ترکی تازه عروس

خلاصه داستان قسمت ۲۵ سریال ترکی تازه عروس

عایشه میگه خوب بریم واسش زن پیدا کنیم شاید جور شد، آسیه میگه خوب حالا ما پیدا کنیم اون نمی پسنده که! عایشه میگه خوب یه مجلس زنونه میگیریم همه را هم دعوت میکنیم خودش بیاد انتخاب کنه، معتبر میگه خوب اگه مسلم باشه که همه اونا با روبند میان که؟ عایشه میگه خوب آرایشش میکنیم و باهم میخندن. همه زن ها به عمارت میان و شروع میکنن به رقصیدن مسلم آنها را میبینه و آسیه میگه خوب کدومو پسندیدی؟ مسلم میگه نمیدونم بزار برم ببینم جلوی هرکی وایسادم رقصیدم یعنی همونو پسندیدم سپس مسلم با عایشه بین زن ها میرن و شروع میکنن به رقصیدن. نازگل تو حیاط در حال راه رفتنه و میگه واقعا که یعنی تو این عمارت هر اتفاقی بیوفته واسه شماها اصلا مهم نیست و به همون شادیتون ادامه میدین بلا پیشش میره و میگه نازگل تو اینجا تنهایی داری چیکار میکنی؟ بهش میگه مگه نمیبینی؟ دارم راه میرم اینجا واسه کسی مهم نیستم همه به فکر خوشحالی خودشونن! بلا سعی میکنه آرومش کنه و میگه مهمی عزیزم مگه میشه؟ نازگل با گلگی میگه آره داری میبینی که اون تو دارن میزنن و میرقصن انگار درست میگفتن که فقط مادرته که غم خوارته. بلا میگه خوب چطوره به مادرت بگی بیاد اینجا؟ کنارت باشه تا تنها نباشی! نازگل میگه نمیشه خیلی دوره. مسلم بین زن ها در حال رقصیدنه که یه زن به معتبر میگه اون خانم کیه؟ معتبر میگه مثبته خانم هستن او بهش میگه چه زن با حجب و حیایی حتی اینجا هم روبندشو برنداشته. سپس پیشش میرن تا باهاش حرف بزنن و عکسی بهش نشون میدن و میگن خیلی به درد عموم میخوری از همه نظر مسلم با دیدن اون عکس میگه نه این چیه دیگه من با مردها کاری ندارم با زن ها کار دارم آنها جا میخورن که یکدفعه روبندشو برمیداره و وقتی میبینن که اون مرده حسابی کتکش میزنن و مسلم از اونجا فرار میکنه و میره.

زن داداش هایش پیشش میرن و میخندن سپس میگن از کسی خوشت اومد یا نه؟ میلم میگه خوشم اومده بود الان نه دیگه چون وقتی اون روی زن ها را دیده بود ترسیده آسیه باهاش حرف میزنه و نرمش میکنه سپس مسلم میگه از شادیه خوشم اومد آنها باهمدیگه تو فکر میرن که چجوری اونو راضی کنن. انها تو الاچیق نشستن و دارن نقشه میکشن که کیو بفرستن بره با شادیه حرف بزنه یکدفعه میگن از کجا معلوم که واقعا مسلم راست گفته باشه؟ آسیه میگه باید بریم ازش بخوایم که بهمون ثابت کنه! آنها پیش مسلم میرن و موضوع را میگن و ازش میخوان که ثابت کنه که واقعا چیزی که میخوانو درست میکنه یا نه مسلم میگه شب راس ساعت ۱۲ شب انجام میشه شما هم شادیه را واسم جور کنید انها قبول میکنن. شب قلندر در حال خوردن بورک است که معتبر و عایشه و آسیه روبرویش می ایستند. قلندر با دیدن اونا دکمه را دستش میگیره و میگه واسه چی اومدین اینجا؟ جلو نیاین که فشار میدم دکمه رو! آسیه میگه بچه ها شمارش معکوس شروع شد و وقتی ساعت ۱۲ شب میشه به طرفش میرن و قلندر هرچی دکمه را میرنه کار نمیکنه و میگه چیکار کردین؟ سپس زن هایش بهش میگن که باید مارو ببخشی اگه نبخشی یه کاری میکنیم که بری تو تلویزیون آبروتو میبریم قلندر میگه اگه این کارو نکنین زن نیستین! فردای آن روز قلندر با کامیل به خانه ویلایی قلندر میرن و آنجا باهم تخته نرد بازی میکنن. زن های قلندر خودشونو با زنجیر به در بستن و رو زمین نشستن سپس با شعارهایی که رو کاغذ و کارتون نوشتن و دستشون گرفتن باهم میگن که عقد رسمی حق ماست حقمونو میگیریم! عده ای دورشون جمع شدن و از اخبار چکوروا خبرنگاری به اونجا اومده و باهاشون مصاحبه میکنه.

آنها جلوی خبرنگار میگه که ما زن های قلندرخان هستیم و واسش بچه های سالمی به دنیا آوردیم ازش خواستیم که عقد رسمیمون کنه اما مارو انداخت تو زندان! سپس ازش گلگی میکنن و معتبر میگه تا زمانیکه نیاد اینجا و یکی از ماهارو انتخاب نکنه برای عقد رسمی ما از اینجا تکون نمیخوریم و به شعار دادنشون ادامه میدن. کاملیا از فرصت استفاده میکنه و از وضعیت داغون عمارت حرف میزنه که از دخترش کار میکشن اما بلا میگه اینجا همه چیز عالیه و منم راضیم آفت میکروفونو میگیره و میگه از همینجا میخوام به شوهرم بگم که حتی به هوو فکرم نکنه چون اونموقع میدونه چه بلایی سرش میاد. خان پیش قلندر و کامیل میره و به کامیل میگه میشه مارو یخورده تنها بزارین؟ خان میخواد درباره مشکلشون حرف بزنه که هازار از راه میرسه و ماجرای فیلم زن هایش را تو فضای مجازی بهش میگه قلندر شوکه میشه و میگه باید برم سریعا از خودم دفاع کنم. وقتی به اونجا میرسه میکروفونو میگیره و میگه از همینجا میخوام بگم که اصلا به چند همسری فکرم نکنین بیچاره میشید سپس از بلاهایی که سرش آوردن میگه و به داخل عمارت میره. زن هایش به شعار دادن ادامه میدن. بلا با پسرهای قلندر به داخل عمارت میره و میگه باباجون آروم باشین دوباره حالتون بد نشه! سپس قلندر به خان میگه بیا وضعیت منو ببین بعد رفتی یه زن دیگه آوردی؟ حتما بعدا سومیم میخوای اونجاست که میخواست تو سر همشون تیر بزنی تا خودتو نجات بدی! یکدفعه صدای شلیک گلوله میاد که شوکه میشن خان سریع به اتاق الماس میره و وقتی میبینه اون حالش خوبه بلا یکدفعه داد میزنه نازگل! و همگی به سرعت به اتاق نازگل میرن که میبینن رو تخت افتاده و اسلحه تو دستشه. آنها به حالت ناباورانه او را نگاه میکنن……

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی تازه عروس yeni gelin

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا