خلاصه داستان قسمت ۲۶۱ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۲۶۱ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختی‌های زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی‌ و خوبی را نشان می‌دهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun  و …

قسمت ۲۶۱ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۲۶۱ سریال ترکی خواهران و برادران

خلاصه داستان قسمت ۲۶۱ سریال ترکی خواهران و برادران

آیلا تا میخواد ماجرای فیلمو بگه آکیف دم گوشش میگه که من خبر دارم که برک پسر تو نیست آیلا شوکه میشه و زبونش بند میاد آکیف میگه آره میخواستیم بگیم که ما به عنوان هدیه افتتاح کافه یه پروژکتور خریدیم شنگول میگه خیلی خوبه دستتون درد نکنه سپس از اوگولجان میپرسه چی هست اصلا؟ اوگولجان واسش توضیح میده. آیلا تایید میکنه و میگه حالم بد شد یکدفعه و میگه من یخورده سرم گیج میره میرم یه هوایی بخورم آکیف هم باهاش میره. آیلا بیرون ازش میپرسه کی این مزخرفاتو بهت گفته؟ اصلا هم حقیقت نداره! آکیف میگه والا این قیافه ترسیده بهش نمیاد که مزخرف گفته باشه ته تهش میرم به برک میگم اونم برای مطمئن شدن میره یه تست دی ان ای میگیره آیلا میگه نه وایسا و گریه میکنه و میگه برک پسر منه! برک به اونجا میاد و میگه چیشده مامان جون؟ حالت خوبه؟ چرا گریه کردی؟ آیلا میگه چیزی نیست حالم خوب نیست فکر کنم فشارم افتاده تو از طرف من معذرت خواهی کن آکیف میرسونتم میرم خونه برک میگه باشه مراقب خودت باش مامان جون. آسیه به عمر تو کافه میگه چیشد یهو! احساس کردم که یه چیزی میخواست بگه درباره ما! عمر میگه نمیدونم ولش کن.

آیلا و آکیف تو پارکی نشستن و آیلا گریه میکنه و میگه برک پسر منه! سپس از آکیف میپرسه که چجوری تو فهمیدی؟ کی به تو گفته؟ آکیف میگه یه حساب مشترک با رسول داشتم که از بانک بهم زنگ زدن برم اونجا صندوقو باز کنم رفتم یه پرونده اونجا دیدم که اسم یه زن بود درباره اش تحقیق کردم فهمیدم تاجر بچه بوده و از اونجا رسیدم به این موضوع که برک بچه تو و رسول نبوده آیلا واسش تعریف میکنه که بچه دار نمیشده و برک را به فرزندی قبول کردن و از آکیف خواهش میکنه که به کسی چیزی نگه و بین خودشون باشه آکیف قبول میکنه و میگه به یه شرط که گوشیو بهم بدی آیلا میگه این گوشی رسوله، برک میخوادش فقط فیلمو پاک کن! آکیف قبول میکنه و میگه از این به بعد اگه این فیلم از جایی درز پیدا کنه و کسی بفهمه من از چشم تو میبینم و همه چیزو میرم میگم حواستو جمع کن! تو کلوب یاسمین پیش ایرم میره و به دروغ میگه پس تورو بالاخره دیدم آخه اسم ایرم از زبون دوروک نمیوفتاد ایرم خوشش میاد و یاسمین سعی میکنه اونارو بهم نزدیک نشون بده تا رابطه آسیه با دوروک بد بشه.

شوال با یکی از کارکنان احمد قرار میزاره و بهش میگه باید جوری نشون بدیم که سوزان کارشو خوب انجام نمیده و تو حساب ها دستکاری میکنه از طرفی میزاره تو جیبش تا اینجوری سوزان اخراج بشه و او به جایگاهیکه حقشه برسه اون مرد قبول میکنه. آسیه و زهرا درحال راه رفتن هستن که یکی از مشتری های اردم زهرارو میبینه و میگه منو شناختی؟ واسم بسته آوردی! چرا خبری از اردم نیست؟ زهرا دست و پاشو گم میکنه و میگه نمیدونم و از آسیه میخواد از اونجا برن آسیه میگه اون کی بود؟ چه بسته ای؟ زهرا میپیچونتش و از اونجا میرن. تو خونه آسیه به عمر میگه که فکرم درگیر شده انگاری زهرا به چیزهایی میدونه نمیگه و بعد از کمی حرف زدن به طرف مدرسه میرن. دوروک با دیدن آسیه ناراحته که باهاش قهره اما وقتی آسیه پیشش میره میبینه او باهاش آشتی کرده و دیگه ناراحت نیست به خاطر همین خوشحال میشه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا