خلاصه داستان قسمت ۲۶۵ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۲۶۵ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختی‌های زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی‌ و خوبی را نشان می‌دهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun  و …

قسمت ۲۶۵ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۲۶۵ سریال ترکی خواهران و برادران

خلاصه داستان قسمت ۲۶۵ سریال ترکی خواهران و برادران

صرب به خانه میره که یاسمین با دیدنش میگه چیشده؟ این چه سر و وضعیه دیگه؟! و ازش میخواد بیاد تا برن بیمارستان اما او قبول نمیکنه و با یاسمین دعوا میکنه و میگه میبینی که خوبم متاسفانه نمردم و ازش میخواد تا به بابا چیزی نگه چون حوصله شو نداره و به اتاق میره. دوروک طبق نقشه ای که کشیده به آسیه میگه تا بره و اونو اونجا تنها بزاره چون تنها راهشونه او با گریه میره دم نرده و به ادم های اردم میگه که دوستم نفس نمیکشه و از حال رفته! یکی از اونا پیششون میره که دوروک باهاش درگیر میشه و جلوی دهنشو میگیره  از طرفی آسیه کلیدو برمیداره و وقتی از ویلا بیرون میره اونا متوجه میشن و دنبالش میرن و برمیگردوننش. آنها دست و پای آسیه و دوروک را با طناب میبندن. آسیه از دوروک معذرت خواهی میکنه که موفق نشده و گریه میکنن و از علاقشون بهم میگن. نباهت پیش شنگول رفته و حسابی استرس دارن بعد از چند دقیقه اوگولجان و عمر با تولگا وارد خونه میشن که ازشون میپرسن خبری شد؟ چیزی فهمیدین؟ آنها میگن نه هیچکی از زهرا خبر نداره! پشت سرشون اورهان و آکیف هم به اونجا میان که ازشون میپرسن چیشد؟ آنها میگن هیچی.

عمر گوشیش زنگ میخوره که میبینه آسیه ست او روی آیفون میزنه که میبینه گروگانگیر برداشته و بهش میگه زمانتون تموم شده کیف کجاست؟ عمر میخواد تا مطمئن بشه حال خواهرش خوبه او پیش بچه ها میره و ازشون میخواد حرف بزنه آسیه بهشون میگه که دوروک زخمی شده ولی من خوبم اونا استرس میگیرن و حال نباهت بد میشه. نباهت بعد از قطع تماس به آکیف میگه ای کاش تورو میدزدیدن راحت پیدات میکردیم همگی جا میخورن و میگن یعنی چی؟ آکیف بهش برمیخوره و میگه دیگه چی؟ نباهت میگه آخه من رو همه ی گوشیهای تو یه اپلیکیشن نصب کردم که بدونم کجا میری چیکار میکنی آکیف میگه تو رو همه ی گوشی های من ردیاب گذاشتی؟ نباهت فکر میکنه میخواد باهاش دعوا کنه و میگه که چی؟ الان وقتشه؟ مال گذشته بوده دیگه! نباهت میپرسه رو همه ی گوشی های من نصب کردی؟ نباهت تایید میکنه که آکیف میگه همینه، خیلی خوب شد گوشی قدیمی من دست دوروکه! الان ردیابیش کن دیگه همگی خوشحال میشن و اوگولجان آدرسو پیدا میکنه و باهمدیگه به طرف اونجا راهی میشن. وقتی میرسن نباهت و اوگولجان سر یکی از اون آدمارو که دم در وایساده گرم میکنن و آکیف از پشت تو سرش میزنه.

آنها کلیدو از تو جیبش برمیدارن و به داخل میرن آکیف تیر هوایی میزنه و از طرفی عمر سریع اسلحه را از رو میز برمیداره و به طرف اونا میگیره تا سرجاشون وایسن. آنها باهاشون درگیر میشن و سر دسته شون هم فرار میکنه میره. آنها به طبقه بالا میرن و سریعا به پلیس و آمبولانس خبر میدن. فردای آن روز سر میز صبحانه نباهت و آکیف و دوروک نشستن و باهمدیگه در حال صبحانه خوردنن سپس دوروک حاضر شده و به طرف مدرسه راهی میشه. تو کلوب سوزان میره سر یه میز که اعتقاد داشتن و میبینه شوال اونجاست آنها باهمدیگه بحث و کل کل میکنن که احمد از راه میرسه و سوزان باهاش خیلی گرم رفتار میکنه و بغلش میکنه شوال از رفتار اونا عصبی میشه و میگه خجالت نمیکشین جلوی من اینجوری رفتار میکنین؟ و میره. زهرا که تو سرویس بهداشتی رستوران فهمیده بود تو اون ساک پر از مواد مخدره با بهار برگشتن تولگا با دیدنش دعوا میکنه و میگهکه چی به سرشون اومده او با شرمندگی میگه نمیدونستم اینجوری میشه و میگه که کیفو دادم به پلیس. تو مدرسه سوزی حال آسیه و دوروک را میپرسه که آسیه میگه تو از کجا فهمیدی؟ او میگه با عمر دیشب حرف زدم بهم گفت اونا از اینکه عمر و سوزان دارن باهمدیگه دوباره خوب میشن خوشحال میشن. یاسمین از اینکه دوروک و آسیه باهم دوباره خوب شدن خوشحال نیست….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا