خلاصه داستان قسمت ۲۶ سریال ترکی اسرار خانواده + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۶ سریال ترکی اسرار خانواده را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. سریال ترکی اسرار خانواده به کارگردانی نیهات دوراک با ژانری درام محصول کشور ترکیه می باشد. Onur Uğraş و Murat Uyurkulak نویسندگان این سریال می باشند. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Ayça Bingöl – Bülent İnal – Ceyda Düvenci – Sercan Badur – Erdem Akakçe – Emel Göksu – Caner Şahin Eva Dedova – Sera Kutlubey – Can Albayrak.

قسمت ۲۶ سریال ترکی اسرار خانواده

خلاصه داستان قسمت ۲۶ سریال ترکی اسرار خانواده

فادل برای اینکه اعتماد سوزان را جلب کند، تمامی کارهایی را که خودش انجام داده بود تا بتواند کمال را به سوزان نزدیک کند، تعریف میکند. سپس میگوید که نیلگون با آمدن به استانبول او را کنار گذاشته است و حالا او میخواهد از نیلگون انتقام بگیرد.سوزان قبول کرده و با فادل نقشه میریزد. بعد از اینکه کمال و نیلگون عقد میکنند، ماجده که برای دیدن کمال به خانه او می آید، از دیدن مراسم عقد شوکه و عصبانی می شود. او با کمال بحث میکند. کمال میگوید که قرارداد ازدواج را باطل کرده و وکیلشان را نیز اخراج کرده است. ماجده، با نیلگون حرف زده و به عمد با یادآوری بودن سوزان در آن خانه، او را اذیت میکند و سپس می رود. نیگلون به حرفهای ماجده اهمیت نمی‌دهد. در شرکت، سوزان پنهانی در نبود کمال به اتاق او می رود و مدارکی را از کامپیوتر او کپی میکند. شب، اجه و تانر برای شام به رستوران می روند.

کمی بعد، کمال نیز به همراه خانواده به مناسبت شام عقد، به همان رستوران می روند. تانر با دیدن کمال، به عمد سر میز آنها می رود و بعد از سلام و احوالپرسی، شروع به کنایه زدن به کمال می کند. اجه کلافه شده و او را سر میز برمیگرداند. کمی بعد، او از ناراحتی کار مرت و همچنین بخاطر بحث با تانر، از رستوران بیرون می آید. قدیر کنجکاو شده و پیش اجه می رود. اجه در مورد خیانت مرت به قدیر می‌گوید. قدیر متعجب می شود و سعی دارد اجه را دلداری دهد. در خانه کمال، زن خدمتکار پیش شوهرش رضا ، که راننده کمال است، از نیلگون بدگویی میکند. او سپس به رضا میگوید که مراقب یلدا باشد زیرا زیادی سراغ قدیر می رود و با او حرف می زند. سوزان در خانه، خبر ازدواج کمال را به بچه ها می هد‌ . او آنها را دلداری میدهد و از زندگی و برنامه های پیش روی خودشان صبحت میکند تا آنها را به روزهای خوب امیدوار کند. در خانه کمال، حسرت و قدیر و ایبو در حیاط هستند. حسرت نسبت به فادل و بی اهمیتی به او احساس عذاب وجدان کرده و به فکر اوست، اما ایبو و قدیر این برخورد را درست میدانند. حسرت به آنها شک میکند و تصور میکند که چیزی را از او پنهان می‌کنند، اما قدیر انکار میکند.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا